سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] هیچ بى‏نیازى چون خرد نیست ، و هیچ درویشى چون نادانى و هیچ میراثى چون فرهیخته بودن و هیچ پشتیبان چون مشورت نمودن . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 96 تیر 28 , ساعت 12:3 عصر

تاریخچه و ساختار سیاسی عراق

تا کمتر از یکصد سال پیش، کشوری به نام عراق در جغرافیای سیاسی خاورمیانه وجود نداشت. در سالیان دور، بخش های عمده ای از سرزمین عراق فعلی، جزئی از قلمرو ایران به شمار می رفت و میان رودان یا بین النهرین نام داشته است.شرایط خاص بین النهرین، این منطقه را از سایر نقاط جهان متمایز کرده است. عراق مولود تصمیم انگلستان جهت کم کردن دامنه و قلمرو حکومت عثمانی بود. در دوران حکومت عثمانی، شیعیان عراق که اکثریت جمعیت آن کشور را تشکیل می دادند مورد سرکوب قرار می گرفتند.نخستین گام به منظور جداسازی عراق از سلطه عثمانی در نوامبر1914 برداشته شد.دولت انگلستان بدنبال ورود امپراتوری عثمانی به جنگ جهانی اول در کنار آلمان،اتریش و مجارستان،قوای خود را جهت تصرف بصره از هند روانه عراق کرد.در اکتبر 1918 هنگامی که عثمانی از جنگ کناره گرفت تمام سرزمین عراق به تصرف قوای انگلیس در آمد. با فروپاشی امپراطوری عثمانی در جنگ اول جهانی، کشور عراق در سال 1299 هجری شمسی برابر با 1920 میلادی بوجود آمد. عراق فاقد یک هویت ملی برای تشکیل یک حکومت واحد بود زیرا در این سرزمین سه قوم شیعه، سنّی و کرد زندگی می کردند که هر کدام خود را جدای از دیگری می دیدند. در سال 1921 میلادی، دولت انگلستان با آوردن فردی به نام فیصل از خاندان شریف حسین از حجاز و حاکم کردن وی بر عراق تحت قیمومیت انگلیس، عملاً دولت پادشاهی عراق را تحت نفوذ خود تشکیل داد. بدین ترتیب عراق به مدت 12 سال تحت قیمومیت انگلستان اداره شد. در دوران قیمومیت بریتانیا، اقلیت اعراب سنّی مذهب، نقش اول را در ساختار سیاسی عراق داشتند وشیعیان که حدود 60 درصد جمعیت عراق را تشکیل می دادند سهمی در قدرت نداشتند. در سال 1932 با استقلال نسبی از انگلستان، کشور عراق در جامعه بین الملل پذیرفته شد. در سال 1958 با کودتای عبدالکریم قاسم، نظام سیاسی عراق از پادشاهی به جمهوری تغییر یافت. در سال 1968 برابر با 1348 هجری شمسی، حزب بعث با کودتای سپهبد احمد حسن البکر زمام امور را در دست گرفت. صدام حسین در تیرماه سال 1358 هجری شمسی درست حدود شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با برکناری حسن البکر، رئیس جمهور عراق شد. در تمام این دوران، اقلیت اعراب سنی بر اکثریت شیعیان و کردها، حکومت می کردند. انگلیس به خاطر قیام مردم شیعه عراق علیه سلطه ی آن کشور بر عراق، به هنگام ترک ماوراءالنهر، حکومت عراق را به دست اقلیت سنی آن کشور سپرد و شیعیان را تا روزهایی که صدام سرنگون گشت، از حکومت محروم و تحت آزار و شکنجه ی حاکمان وقت عراق قرار داد. شیعیان در دوران حاکمیت حزب بعث تحت شدیدترین فشارها قرار داشتند و افراد مستقل آن، اجازه مشارکت در روند سیاسی و قدرت را در آن کشور نداشتند. ساختار سیاسی عراق را دولت انگلستان، در زمان اشغال آن کشور بوجود آورده است. این ساختار تا زمان سرنگونی رژیم پادشاهی عراق حاکم بود. پس از کودتای عبدالکریم قاسم،ساختار حکومتی جمهوری گردید.حزب بعث عراق، به مدت حدود 30 سال تا زمان سزنگونی صدام حسین بر آن کشور حاکم بوده است. براساس این ساختار در تمام این دوران، اکثریت مردم عراق که شیعیان آن کشور بودند، نقش چندانی در ساختار قدرت نداشتند.

جغرافیای انسانی و ژئوپلیتیک عراق

کشورعراق با وسعت 437072کیلو مترمربع درجنوب غرب قاره آسیا درمنطقه خاورمیانه واقع شده است.وسعت عراق حدود یک سوم سرزمین ایران و تقریباً برابر مساحت کشور فرانسه می باشد. عراق با کشورهای ایران، عربستان، اردن، سوریه و ترکیه دارای مرز مشترک می باشد و طولانی ترین مرز را با ایران دارد. در آغاز جنگ تحمیلی جمعیت عراق حدود 13 میلیون نفر و جمعیت ایران حدود 36 میلیون نفر بوده است. این کشور ترکیبی از سه قوم عرب، کرد و ترکمن بوده و فاقد عناصر لازم برای تشکیل یک ملت است.نژاد 78درصد مردم عراق عرب شامل بیش از 60 درصد شیعیان و 17 درصد اعراب سنّی می باشدو نزدیک به 19 درصد آن را کردها تشکیل می دهند.یک درصد هم آسوری هستند. در مجموع 96 درصد مردم عراق مسلمان می باشند در ایام آغاز جنگ تحمیلی، حدود کمتر از هشت میلیون نفر را شیعیان، حدود 5/2 میلیون نفر را اعراب سنی و حدود 5/2 میلیون نفر دیگر را سایر قومیت ها تشکیل می دادند. در دوران حاکمیت حزب بعث بر عراق سعی می شد تا شیعیان در جنوب و کردها در شمال عراق از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، عقب نگه داشته شوند. در این دوران به شهر تکریت توجه ویژه ای می شد و بغداد هم شاهد پیشرفت معقولی بود. رژیم عراق همیشه نگران حرکتهای سیاسی شیعیان و کردها بود. بسیاری از کردهای عراق در دوران صدام، آواره شده و به خارج از کشور فرار کردند. اقلیت اعراب سنی، بیشتر منافع و منابع مالی و اقتصادی عراق را علاوه بر قدرت اداری و حاکمیت سیاسی در اختیار داشتند. مرز مشترک ایران و عراق حدود 1608 کیلومتر می باشد که در 340 کیلومتر آن رودخانه های مرزی امتداد دارد. در همه این رودخانه ها، خط القعر رودخانه، خط مرزی می باشد.دو رودخانه دجله و فرات، هویت اصلی جغرافیایی عراق را تشکیل می دهند.طول رودخانه دجله1900کیلومتر و مساحت حوضه آن بیش از110000کیلومتر مربع است. آبهای این رودخانه عمدتا از ایران تأمین می گردد و در نهایت به هورالعظیم می ریزد. منشأ اصلی رودخانه فرات کشور ترکیه ودبی سالانه آن28 بیلیون مترمکعب می باشد.طول فرات 2700 کیلومتر و مساحت حوضه آن حدود 444000 کیلومتر مربع است. 14 درصد آب های عراق از خارج از این کشور تأمین می شود. عراق همیشه از نظر منابع آب و کشاورزی به این دو رودخانه وابسته بوده است. از نظر نظامی این دو رودخانه به عنوان موانع آبی، هم نقش کند کننده و هم نقش پدافندی برای کشورعراق داشته است. آب و هوا و فضای جغرافیایی عراق بشدت تحت تأثیر این دو رودخانه مهم است. دو رودخانه دجله و فرات، از شمال عراق جریان داشته که در جنوب آن کشور در منطقه القرنه به هم پیوسته و رودخان? شط العرب را تشکیل می دهند. به همین دلیل کشور عراق را بین النهرین می نامند. نهر خین، شاخه باریکی از اروندرود است که در داخل خاک ایران در غرب خرمشهر جریان می یابد. ساحل عراق در خلیج فارس محدود بوده و از طریق خور عبدالله و رودخانه اروند به دریای آزاد راه دارد. بر این اساس از نظر جغرافیایی، عراق در تنگنای جغرافیایی و ژئوپلتیک قرار دارد. یکی از عواملی که در شکل گیری روند جنگ، می تواند تأثیر عمده ای داشته باشد جغرافیا و زمین منطقه عملیات و یا ژئوپلیتیک منازعه است، بنابر این در اینجا، مشکلات ژئوپلیتیکی عراق مورد بررسی قرار می گیرد.


چهارشنبه 96 تیر 28 , ساعت 12:2 عصر

وضعیت ژئوپلیتیکی عراق

عراق تنها از طریق دو آبراه اروند رود و خور عبدالله با خلیج فارس در ارتباط است و ساحل اختصاصی با دریاهای آزاد ندارد. گرچه عراق یک کشور محاط در خشکی بحساب نمی آید ولی دسترسی آن به آب های آزاد، نیاز به ارتباطات خوب وهماهنگی با دو کشور همسایه خود یعنی ایران و کویت دارد. بدیهی است که ارزش ژئوپلتیک چنین کشوری نسبت به کشورهایی که به راحتی و از طریق سواحل خود با دریاهای آزاد ارتباط دارند و می توانند کالاهای مورد نیاز را وارد و یا صادر نمایند، کمتر است. بر همین اساس عراق در دوره حاکمیت حزب بعث،کشور کویت را استان نوزدهم خود می خوانده است و پس از فارغ شدن از جنگ با ایران،به این کشورحمله نظامی نمود و آن را به اشغال خود در آورد.

فقدان عمق راهبردی

عمده مراکز جمعیتی عراق در اطراف رودخانه های دجله و فرات و در حاشیه مرزهای ایران قرار دارد.پراکندگی جمعیت در اطراف مرزهای عربستان و اردن و سوریه ناچیز است. خطوط مرزی بر اساس شرایط اقلیمی و جغرافیایی تنظیم نشده است و درمسیر مرز از وسط اقوام مستقر در نوار مرزی کشیده شده است. بر این اساس مردمی که در طرفین مرز ایران و عراق زندگی می کنند دارای روابط خویشاوندی با یکدیگر بوده و پیوستگی مردم آن کشور با مردم ایران را برقرار می نماید. ارتباط با آمیختگی مردم نوار مرزی، مورد علاقه رژیم بعثی عراق نبود. بنابراین مرکز ثقل جمعیتی عراق بسمت نوار مرزی ایران گرایش دارد. منطقه غرب عراق فاقد مناطق مسکونی و عمدتاً بیابانی است. طولانی ترین مرز عراق با کشورهای همسایه خود، با ایران است. پایتخت عراق از مرز ایران، حدود 100 کیلومتر فاصله دارد در حالی که فاصله تهران تا مرز حدود 700 کیلومتر است. چنین وضعیتی موجب شده است تا مرکز ثقل جمعیتی عراق از مرکز جغرافیای آن کشور فاصله گرفته و به سمت مرزهای ایران گرایش پیدا کند. بنابراین در زمان وقوع جنگ، دسترسی به آنها امکان پذیر می باشد.

مناطق کوهستانی شمالی

مناطق شمالی عراق را کوهستان هایی تشکیل می دهند که در آنها اقوام کرد زندگی می کنند. با توجه به مخالفت کردهای عراق با رژیم صدام حسین، این مناطق کوهستانی می توانست به عنوان فضایی مناسب برای عملیات نیروهای پیاده مورد استفاده قرار گیرد. این مناطق کوهستانی که دارای ارتفاعاتی بیش از 1000 متر و تا 2700 متر هستند، به راحتی قابل دفاعند. بیشتر مناطق مناسب برای عملیات نظامی ارتش بعثی علیه ایران، از منطقه قصر شیرین در شمال شرقی بغداد تا جنوبی ترین نقطه عراق یعنی شهر بندری بصره، قرار داشت. به هنگام حمله ارتش بعثی عراق به خاک ایران درگیری های عمده در امتداد مناطق مرزی جنوب و مرکز متمرکز شده بود. تردد یگان های زرهی و مکانیزه در استان های جنوبی ایران به خوبی صورت می گرفت و از دشت های خوزستان برای مانور یگان های ارتش عراق بسیار مناسب بود. بخش مرکزی جبهه را منطقه ای که تقریباً به موازات بغداد است، تشکیل می دهد. خط مرزی با یک منطقه نفوذی پیچ در پیچ به داخل خاک عراق کشیده می شود. کوه های زاگرس که ارتفاع آن در بعضی از نقاط به بیش از 1700 متر می رسد منطقه مرزی طرف ایران را تشکیل می دهد. بخش اعظمی از این منطقه مرزی از جمله مناطق اطراف مهران و قصر شیرین مورد منازعه ایران و رژیم بعثی عراق بوده است. ایران نسبت به حملاتی که از مسیر قصر شیرین انجام می شود، آسیب پذیر است. انجام یک عملیات گسترده در این منطقه، موقعیت مستحکمی را در امتداد مسیر خانقین به کرمانشاه و از آنجا به طرف تهران ایجاد می کند. از سوی دیگر بغداد در مقابل عملیات های زرهی که از طریق گذرگاه های متعدد موجود در کوه های زاگرس انجام بشود، آسیب پذیر خواهد بود. البته دشت هموار داخل عراق، پوشش کمی برای نیروهای پیاده دارد. انجام عملیات به سمت بغداد، نیازمند یگان های زرهی و مکانیزه قوی و پر تحرک است. رودخانه های کارون، اروند، دجله و فرات از جمله رودخانه های بزرگ حاشیه مرزی دو کشور هستند. مرداب های بزرگی مانند هورالهویزه و هور العظیم نیز در دو سوی منطقه مرزی جنوبی دو کشور قرار دارند. بارندگی می تواند زمین های این منطقه را به صورتی در آورد که عملاً حرکت خودروهای نظامی را غیر ممکن سازد. برخی از این مرداب ها در تمام مدت سال دارای آب بوده و از نیزارهای بلندی پوشیده شده اند و پوشش طبیعی گسترده ای را فراهم می کنند. سیلاب و طغیان رودخانه ها در جنوب و در منطقه ای از حدود دزفول تا اروند رود نیز موجب کندی تحرک نظامی می گردد و بر تردد آسان بر روی جاده ها تأثیر می گذارد. افزایش درجه حرارت از ماه خرداد تا شهریور موجب عامل عمده ای در جلوگیری از جنگ و بروز سختی عملیات می شود. دمای هوا در تابستان تا بیش از 50 درجه بالا می رود. گرمای زیاد و تشنگی برای نیروهای پیاده ای که در منطقه باز و در معرض اشعه خورشید قرار دارند، موجب کاهش توانایی ها و قابلیت های رزمی آنها می شود.

روی کار آمدن حزب بعث در عراق    

پس از جنگ جهانی دوم حزب بعث را دو روشنفکر ناراضی با نام های میشل عفلق و بیطار که دو عرب غیر مسلمان بودند، در سوریه بنیان گذاشتند. مرام سیاسی این حزب بر پایه برتری نژاد عرب نسبت به هر قوم و ملتی بود. پایه گذاران حزب بعث، نقش اسلام را به عنوان بخشی از میراث عرب نفی میکردند.آنها ریشه فرهنگ اقوام عرب را نه به دین اسلام بلکه تا تمدن های باستانی بین النهرین، دوران سومر و آشور و بابل عقب می بردند. به همین خاطر آموزش آنها برای اعراب غیر مسلمان پر کشش بود. حزب بعث شاخه عراق جریان کوچکی بود که در سال 1952 پا گرفت. گفته می شود در سال 1957 که صدام حسین به این حزب پیوست، این حزب در سراسر عراق حداکثر 1000 عضو داشته است. حزب بعث برای جبران ضعف نیروی خویش به انجام عملیات های ضربتی و شیوه های توطئه آمیز گرایش داشت. با توجه به این ویژگی ها، حزب بعث بستر مناسبی برای عناصر نا آرام و جاه طلبی مانند صدام حسین بود که آهسته آهسته به سوی بازوی ضربتی حزب یعنی شاخه انتظامات آن خیز برداشت. میشل عفلق تا زمان مرگ، رهبری فکری حزب بعث را بر عهده داشت. او به دنبال متحد کردن امت عرب بود. زیر ساخت اندیشه های صدام، تفکرات میشل عفلق بود. حزب بعث به دنبال توسعه سرزمینی و ضد اندیشه اسلامی بود. در 14 ژوئیه 1958 برابر با تیرماه سال 1337 هجری شمسی یک گروه 16 نفری از ارتشیان عراق که خود را به پیروی از الگوی قیام مصر افسران آزاد می خواندند با کودتا به نظام سلطنتی در عراق خاتمه دادند. در این کودتا تیپ 19 پیاده به فرماندهی سرتیپ عبدالکریم قاسم و تیپ 20 پیاده به فرماندهی سرهنگ ستاد عبدالسلام عارف از استان دیاله به سمت بغداد حرکت و ساختمانهای رادیو تلویزیون، قصر پادشاهی و جایگاه های حساس بغداد را به اشغال خود در آوردند. بیشتر افراد خاندان سلطنتی به همراه نخست وزیر نوری السعید به طرز فجیعی به قتل رسیدند. ژنرال عبدالکریم قاسم با تشکیل شورای فرماندهی انقلاب، قدرت را بدست گرفت. جریان ناسیونالیستی عربی شامل ناصریها و بعثیها در کنار عارف و جریانات کمونیستی داخل عراق به عبدالکریم قاسم پیوستند. این امر موجب اختلاف بین دو رهبر کودتا گردید و منجر به سرنگونی حکومت عبدالکریم قاسم و روی کار آمدن حزب بعث عربی سوسیالیستی با ریاست جمهوری عبدالسلام عارف در 18/11/1963 شد. این کودتا موجب شد تا عبدالناصر رئیس جمهور مصر از آن استقبال کرده و 20 هزار قبضه سلاح انفرادی در اختیار گارد ملی عراق که متشکل از جوانان بعثی بود قرار دهد. عبدالسلام عارف در 13 آوریل 1966 در سانحه سقوط بالگرد نظامی کشته و برادر وی عبدالرحمان عارف به ریاست جمهوری رسید. وی حدود 2 سال در قدرت بود که با کودتای حسن البکر در سال 1968 حکومت بطور کامل به دست حزب بعث افتاد. با تغییر نظام سلطنتی در عراق و روی کار آمدن حزب بعث، تمرکز حزبی بر کشور سیطره یافت و دولت عراق یک دولت تک حزبی و مقتدر شد. بنابراین حزب بعث از طریق یک سلسله کودتاهای خونین و خشن، به قدرت رسید و توانست یک ثبات امنیتی و آهنین را بر عراق حاکم نماید و در طول زمان تمام مخالفین خود را نابود سازد. در دوران حاکمیت حزب بعث، عراق قانون اساسی نداشت.امام خمینی در این باره می فرمایند: این حزب (بعث )آمدند و زمام امور کشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر دارند یک حکومت جابرانه می کنند و تا حالا که مدت بیست سال بیشتر است که اینها آمده اند باز یک قانون اساسی ندارند در قبل از انقلاب و در دوران رژیم شاهنشاهی در ایران، با تغییر در ساختار سیاسی حکومت عراق و روی کار آمدن حزب بعث، زمینه درگیرهای آینده بین دو کشور ایجاد شد. از این زمان، اختلافات سیاسی و تنش بین دو کشور به طور مرتب در حال افزایش بوده است. تا قبل از تغییر ساختار در عراق، هر دو کشور، حکومت سلطنتی داشته و عضو پیمان بغداد بودند. پیمان بغداد در سال 1344هجری شمسی برابر با 1955 میلادی بین ایران ،پاکستان،ترکیه و عراق شکل گرفت و درحقیقت از طرف بلوک غرب و آمریکا برای مهار قدرت شوروی تشکیل شده بود. کودتای عبدالکریم قاسم و سپس حزب بعث، موجب تحول اساسی در ساختار سیاسی عراق و در نهایت موجب تغییر زمینة مناسبات میان ایران با عراق شد. با کودتای بعثی‌ها، عراق در 25 مارس 1959 از پیمان بغداد خارج گردید و در واقع این پیمان شکسته شد و صف بندی و آرایش جدیدی از قدرت در منطقه تحت عنوان پیمان سنتو شکل گرفت. با دیکتاتوری حاکمان عراق در دوران حزب بعث، این کشور به یک ثبات نسبی و پایدار دست یافت و به سرعت خود را از نظر نظامی تقویت نمود. از زمان روی کار آمدن حزب بعث در عراق، این کشور به عنوان یکی از دولت های تحت نفوذ شوروی سابق در منطقه خاورمیانه و جز بلوک بندی قدرت شرق محسوب می گردید و همواره نگران توسعه قدرت ایران بود. امام خمینی درباره حزب بعث می فرمودند: " ما حزب بعث را جنایتکارانی می دانیم که در حال صلح و جنگ در جنایتند. در طول حکومتشان در عراق در حال جنگ نبودند لکن جنایت آنها بر اسلام و مسلمین، برملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علمای اسلام هر روز واقع می شد و بعد آن هم آن دیوانگی را که در فطرت آنها بود و طغیانگری را که خمیره ذاتی صدام است، آن دیوانگی را عمل کرد و عقلای اسلام و عقلای جهان دست به دست هم دادند که این سنگ را از چاه بیرون بیاورند لکن کار این دیوانه آن طور است که نمی شود این سنگ را بیرون آورد مگر با اسلحه و قوت ایمان." به هرحال تاریک ترین دوران مردم عراق، زمان حاکمیت حزب بعث بر این کشور است که جز ویرانی و جنگ ، چیز دیگری نداشت.

ساختار قدرت در رژیم بعثی

ساختار و نظام حکومتی در عراق تا حد زیادی متمرکز، با دیوانسالاری زیاد و دارای سلسله مراتب به شدت عمودی بود.رژیم عراق بر قدرت ارتش و توانایی دستگاههای مختلف امنیتی و نیز تشکیلات سراسری حزب بعث، متکی بود. افرادی که در این سازمانها مشغول به کار بودند، از درآمد مالی بهتری نسبت به سایر اقشار جامعه برخوردار بودند و دارای قدرت اداری بیشتری بودند. در دوران حزب بعث، رئیس جمهور در عراق همه کاره بود و به عنوان رئیس دولت، نخست وزیر، فرمانده کل نیروهای مسلح و رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق، حق تصمیم‌گیری های ویژه و اختیارات مطلق را با خودداشت. ظهور و کودتای صدام بر علیه حسن البکر، قدرت رئیس جمهور در عراق را افزایش داد و مجلس را بعنوان ابزاری مؤید تصمیمات صدام به صورت تمام عیار در خدمت وی قرار داد. در آغاز جنگ تحمیلی، تمرکز قدرت در عراق در اختیار صدام حسین بود. تمرکز قدرت و تصمیم گیری سیاسی، نظامی و اداری در کنترل مطلق رژیم بعث عراق بود و در رأس همه آنها، صدام قرار داشت. تمام اختیارات دولت عراق در شخص رئیس جمهور، متمرکز بود. سبک حکومتی عراق، استبدادی و اقتدارگرایانه و حاکمیت دیکتاتوری کامل بود. تمام تصمیمات مهم توسط شخص رئیس جمهور اتخاذ می شد و تمام سازمان های دولتی خود را مطیع اوامر وی می دانستند. وجود علائمی از مخالفت در هر شخص و در هر سازمانی موجب کنار زدن وی از حیات سیاسی، اجتماعی و یا حتی از زندگی می شد. بنابراین خفقان حاکم بر مردم و دولت عراق، دست رئیس جمهور و سازمانهای امنیتی وی را برای انجام هر نوع اقدامی باز می گذاشت. اِعمال قدرت عمدتاً از طریق نهادهای امنیتی و سازمان های نظامی صورت می پذیرفت. ساختار ارتش بعثی به گونه ای بود که صدام خود با فرمانده لشکرها و سپاه ها در ارتباط قرار می گرفت و سلسله مراتب عمودی گسترده وجود نداشت. صدام بسیار تمایل داشت تا خود را رهبر جهان عرب بنامد. صدام فردی خشن، دیکتاتور، ضد شیعه، ضد ایران و ایرانیان و دارای تعصب شدید عربی بود. این روحیه و ویژگی های صدام در تمام ارکان رژیم عراق، خود را نشان می داد.


چهارشنبه 96 تیر 28 , ساعت 12:2 عصر

ویژگی های صدام حسین

صدام حسین در آوریل 1937 در یک خانواده بدوی در یک روستای فقیر به نام عوجه از توابع جنوبی تکریت در کرانه غربی رودخانه دجله و در عشیره طلفاح به دنیا آمد. پدرش قبل از تولد او ناپدید شده بود و مادرش به همسری فردی خشن در آمد. صدام در یک خانواده فقیر و بی بهره از تحصیل بعنوان یک کودک یتیم رشد کرد و این دوران تأثیرات منفی مانند طمع ورزی و قساوت در وی بر جای گذاشت. او از همان اوایل زندگی و در سن طفولیت، فردی شرور، درنده خو و باجگیر بود و عادت کرده بود که از دیگران قرض بگیرد و پس ندهد. از10 سالگی به بغداد رفت و با افکار نژاد پرستی عربی آشنا شد. در این روزگار حزب بعث سوسیالیست عرب بیش از هر جریان دیگری تفکر ناسیونالیستی عرب را در عراق دنبال می کرد. صدام هنوز به 20 سالگی نرسیده بود که عضو این حزب شد. او در این حزب توانست مزه پیروزی و غلبه بر دیگران و قدرت سیاسی را تجربه کند. او در دوران جوانی از لات های گردن کلفت بغداد بود و در زندگی اجتماعی به چیزی به جز زور و قدرت باور نداشت. در دوره عبدالکریم قاسم، صدام حسین با موافقت رهبری حزب یک بازوی ضربتی برای انجام عملیات مخفیانه علیه مخالفین حزب بعث تشکیل داد و عملیات مخفیانه علیه آنان را آغاز کرد. در این زمان صدام به دلیل عدم قاطعیت عبدالکریم قاسم با وی مخالف شد و طرح ترور او را در حزب مطرح کرد. با اجرای ناموفق طرح ترور عبدالکریم قاسم در 7 اکتبر 1959 صدام به مصر فرار کرد و در رشته حقوق دانشگاه قاهره ثبت نام نمود. بنابر گفته مصطفی طَلاس وزیر پیشین دفاع سوریه که همزمان با صدام در دانشگاه قاهره مشغول تحصیل بود، صدام در این دوره تماس های مشکوکی با برخی از محافل اطلاعاتی کشورهای غربی از جمله سازمان سیا داشته است. با کودتای صورت گرفته از سوی دو تن از افسران ارشد ارتش عراق به اسامی سرتیپ عبدالسلام عارف و سرهنگ احمد حسن البکر و سرنگونی عبدالکریم قاسم در صبح 9 فوریه 1963، صدام در اوایل این سال به بغداد بازگشت. در آن زمان صدام 26 سال داشت. با تشکیل گارد ملی (الحرس القومی) بار دیگر خشونت های وسیع و سرکوب و ترور آغاز شد. پس از 7 ماه عبدالسلام عارف که از اقدامات حرس قومی که صدام آن را هدایت می کرد به وحشت افتاده بود، در نوامبر 1963 به فعالیت های آن پایان داد و سران آن از جمله صدام حسین را به زندان انداخت. صدام 2 سال زندان بود و در سال 1966 از زندان فرار و به سازماندهی مبارزه مخفیانه حزب بعث پرداخت. در 17 ژوئیه سال 1968 کودتای نظامیان بعثی پیروز و حسن البکر به ریاست جمهوری رسید.با روی کار آمدن حسن البکر، صدام که در آن هنگام 31 سال داشت مرد اول دستگاه امنیتی حسن البکر شد. از این زمان عملاً دوره حاکمیت صدام که یکی از تاریکترین دوره های تاریخ عراق قلمداد می شود، آغاز گردید. صدام در جریان کودتاهای مختلف در عراق،با فرهنگ خشونت سیاسی آشنا گردید و چشمان وی به کسب قدرت از طریق حذف و قتل مخالفین گشوده شد.امام خمینی در این باره می فرمایند: " صدام از زمانیکه من در نجف تبعید بودم در بین مردم بعنوان مخالفِ اسلام و به جلّادی و خونخواری معروف بود. البته در آن زمان هنوز رئیس دولت نبود." حزب بعث در زمان حسن البکر، یک رژیم خشن پلیسی تمام عیار را بر سر کار آورد که ستون فقرات آن را دستگاه امنیتی صدام حسین تشکیل می داد. صدام حسین از توانایی جسمی بالا و همت انجام کار مستمر برخوردار بود. از همان اوایل به نوشیدن مشروبات الکلی معتاد شده بود ولی این مسئله را پنهان نگاه می داشت. وی فردی مقتدر و با ویژگی‌هایی مشخص در حزب بعث عراق بود.هر چند او اسماً نفر دوم حزب پس از حسن البکر بود ولی از آنجا که وی بنیانگذار سازمان امنیت عراق بود در واقع وی همه کاره و قدرت زیادی در کشورعراق داشت. دولت عراق چندین سازمان اطلاعاتی را در اختیار داشت که اکثرآنها را صدام، طراحی و بنیان گذاری کرده بود. بنابراین عملاً پشت صحنه قدرت در عراق، حتی در زمان حسن البکرشخص صدامبود. با وجود اینکه وی سمت معاون ریاست جمهوری را بر عهده داشت ولی بسیاری از نظرات و دیدگاه های او درتصمیم‌گیری های سیاسی و امنیتی عراق، اِعمال می‌گردید.بنابراین صدام فرد دومی با فاصله زیاد از حسن البکر و پایین تر از او نبود. حتی برخی معتقدند صدام عملاً نفر اول دولت عراق بوده است. صدام حسین کسی بود که در سن 36 سالگی به جای حسن البکر به کشور الجزایر سفر و در اجلاس سران کشورهای عضو اوپک شرکت کرد. در حاشیه این اجلاس، در حضور وی و شاه ایران، بیانیه1975 در 16 اسفند 1353 صادر شد که منجر به امضاء قرارداد الجزایر از سوی وزرای خارجه دو کشور ایران و عراق در سال 1354 هجری شمسی گردید و موجب خاتمه یافتن اختلافات مرزی دو کشور شد. بنابراین باید دید که تغییر رئیس جمهور و تحول در دولت عراق،قبل از جنگ به چه منظور بوده است؟ آیا آنگونه که رسماًً اعلام شد به دلیل بیماری حسن البکر بوده و یا برای آغاز جنگ با ایران، لازم بوده است ؟ به هر حال رژیم صدام حسین یک حکومت منفور استبدادی بود که جنایات زیادی را بخصوص علیه مردم عراق مرتکب شد. صدام و دستگاه امنیتی وی در حزب بعث، قربانیان و مخالفین خود را با اذیت و شکنجه به قتل می رساندند. صدام بارها تسویه های خونینی را در عراق انجام داد. او درست مثل رؤسای قبایل بر ملت عراق حکومت می کرد. تکیه او بر پیوندهای عشیره ای، بی اعتمادی مطلق به بیگانگان، خشن و بی رحم با مخالفان و سخاوتمند با دوستان بود. صدام حسین بهترین همکاران و عوامل خود را از عشایر سنی مذهب تکریت و پیرامون آن بر می گزید که گفته می شود قساوت و خشونت و تعصب خونی و بی رحمی در آنها ریشه دار است. صدام به مردم به چشم مظنون می نگریست وکمترین ارزشی برای حقوق شهروندان عراقی قائل نبود و در برابر هیچکس و هیچ مرجعی خود را پاسخگو نمی دانست. صدام از همان اولین روزهای دستیابی اش به حکومت، توجه ویژه ای به دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و نظامی داشت. چنین بینشی متناسب با آمال و آرزوهای فردی اش در او بوجود آمده بود. اولین شعاری که سر داد این بود که " آمده ایم تا بمانیم ". صدام برای باقی ماندن در قدرت از هیچ تلاش و جنایتی روی گردان نبود. جهان خارج بویژه ایران را دشمن می پنداشت. دوران حکومت صدام، تاریکترین دوران برای مردم عراق و مصیبت بارترین دوران برای برخی از همسایگان عراق از جمله ایران و کویت و دورانی پر از قتل، کشتار، اعدام، ترور، شکنجه و آدم کشی است. امام خمینی در مورد روحیات صدام معتقد بودند: "شما بدانید که اگر صدام، خدای نخواسته پیش ببرد تمام شما را به آتش می کشد. صدام وضع روحیش این است. اصلاً در روحیه صدام این تبهکاری است و آدمکشی و جنایت است. اگر خدای نخواسته، این یک سلطه ای پیدا کند حجاز را از بین می برد، سوریه را از بین می برد، این کشورهای خلیج را، کویت را هم، همه اینها را از بین خواهد برد. این مرد اینطوری است، جنس این آدم این طوری است. همانطوری که جنس اسرائیل اینطور است که جنایتکار است و به جنایت دلخوش می کند، این هم همین طوری است، اینها برادر هم هستند." همچنین ایشان می فرمودند: " صدام عفلقی و حزب بعث عراق، اساساً ضد اسلامند و در منطقه فتنه انگیزند."   پس می توان گفت که صدام کریه ترین و مخوف ترین چهره سیاسی و حکومتی عراق است.

برکناری حسن البکر

حسن البکر نسبت به صدام حسین سیاستمداری پخته و دارای درک روشنی از تجارب جهانی بود. او که خود را بسیار به دستگاه امنیتی صدام وابسته کرده بود، مانعی جدی برای اقدامات صدام حسین به حساب می آمد. حسن البکر با معاون خود صدام نسبت فامیلی داشت. در دوران وی هر روز بر قدرت صدام حسین افزوده می شد. صدام جمعی از اطرافیان وفادار و مورد اعتماد را به دور خود جمع کرد و برای قبضه کردن قدرت از حربه های کهن قبیله ای استفاده می کرد. او تلاش زیادی نمود تا رئیس جمهور را به خود وابسته نماید. صدام به هواداران متعصب و خشن خود چنین القا کرده بود که مقامات اداری و کشوری اهمیت چندانی در اداره کشور ندارند و زمامداران واقعی، مقامات امنیتی کشور هستند. احمد حسن البکر تمایلی به ماجراجویی و جنگ نداشت و در برابر این نظریه ایستادگی نمود. صدام تصمیم گرفت با اجرای نمایش انتقال قدرت، کناره گیری حسن البکر را قطعی کند. سپس حدود 40 نفر از رهبران عالی رتبه حزب بعث را به اتهام توطئه و هماهنگی با سوریه اعدام نمود. به هر حال شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی صدام با اقدامی آرام و با یک کودتای درون حزبی و به بهانه ناتوانی جسمی در تیرماه 1358حسن البکر را به صورت محترمانه و به طرز مشکوکی برکنار و خود به جای وی نشست. پس از مدتی اعلام شد که حسن البکر مرده است. صدام در تاریخ 25/4/1358 کار خود را به عنوان رئیس جمهور عراق آغاز و به سرعت تسلط خود را بر ارکان حاکمیتی کشور توسعه داد و دارای قدرت مطلق شد. صدام پس از روی کار آمدن، قدرت و توان ارتش عراق را افزایش داد. خودکامگی، دیکتاتوری، سلطه جویی، سرکوب و استبداد عواملی بودند که به آغاز جنگ عراق با ایران و حمله به کویت انجامید.   توسعه توانمندیهای نظامی عراق، مقدمات جنگ با ایران را فراهم آورد. در دوران صدام،تنها حزب بعث، اجازه فعالیت داشت و سایر احزاب سیاسی به شدت محدود و سپس نابود شدند.معیار اصلی گزینش افراد برای مناصب مختلف، میزان وفاداری آنها به صدام حسین بود. او بیشتر انتصابات خود را از قبیله تکریت که قبیله خودش بود انجام می داد. همه از صدام می ترسیدند و مخالفت با وی احتمال مرگ را در پی داشت. صدام به مردم عراق بویژه به شیعیان و کردها مظنون بود و آنها را دشمن خود می پنداشت. صدام همه ناراضیان داخلی را فوری بازداشت و آنها سرکوب می کرد. بسیاری از آنها را اعدام نمود و اعدام های دسته جمعی یکی از شیوه های رایج دوران حکومت وی بود. ترور مخالفین در خارج از کشور هم یکی از روش های این دیکتاتور خون آشام بود. صدام درافتادن با کشور بزرگی مثل ایران را برای خود یک اعتبار می دانست و می خواست با جنگ با جمهوری اسلامی خود را فرد مقتدری در بین اعراب نشان دهد. با روی کار آمدن صدام مسیر جنگ با ایران با سرعت طی شد. با اقدامات صدام و توسعه درگیری های مرزی با ایران از تابستان سال 1358، آرام آرام، احتمال رفتن عراق به سوی گزینه جنگ با ایران، افزایش یافت. صدام بنابر ملاحظات تاریخی و همچنین آرزوهای قدیمی خود در زمینه ثبت شدن نامش در تاریخ از طریق یک اقدام بزرگ نظامی، مایل بود با ایران وارد جنگ شود


چهارشنبه 96 تیر 28 , ساعت 12:1 عصر

وضعیت نظامی عراق

از زمان روی کار آمدن حزب بعث، عراق همواره در پی تقویت و توسعه توان نیروهای مسلح خود بوده است. از این تاریخ، به طور مرتب برکمیت و کیفیت ارتش بعثی عراق افزوده شد. در این دوران، عراق با استفاده از پیمان دوستی 15 ساله با شوروی،که در سال 1351 شمسی مطابق با 1972 میلادی بین دو کشور به امضاء رسیده بود،عمده نیازمندی های تسلیحاتی، آموزشی، تدارکاتی و سازماندهی ارتش بعثی را از شوروی تأمین می کرد. پس از انعقاد معاهده 1975 در الجزایر بین ایران و عراق، سیر تقویت نیروهای مسلح عراق، نه تنها متوقف نشد بلکه ادامه یافت. از این زمان تا شروع جنگ، استعداد ارتش عراق تقریبا به 2 برابر افزایش یافت. این کشور توانست با برخی از دولت های اروپایی مانند فرانسه و ایتالیا نیز قراردادهایی به منظور تأمین جنگ افزارها و تجهیزات نظامی منعقد نماید. برمبنای دکترین شوروی، راهبرد قدرت نظامی عراق، بر اساس یک "استراتژی زمین پایه" طرح ریزی شده بود. بنابراین ستون فقرات ارتش عراق متکی بر نیروی زمینی و تشکیل سه سپاه بزرگ، برنامه ریزی شده بود.ارتش عراق قریب 400هزار نیرو داشت. 195 هزار نفر نیروی زمینی،18 هزار نفر نیروی هوایی، 10 هزار نفر نیروی دفاع هوایی و 4 هزار نفر هم در نیروی دریایی مشغول بکار بودند. هسته اصلی قدرت ضربت نیروی زمینی را یگان های زرهی و قدرت تحرک آن را واحدهای مکانیزه تشکیل می دادند که با آتش پر حجم توپخانه پشتیبانی می شدند. بنابراین ارتش عراق توانسته بود حدود 5450 تانک و نفربر را در هفت لشکر زرهی(3،6،9،10و12) و مکانیزه(1و5) سازماندهی نماید. قبل از آغاز جنگ، ارتش عراق دارای 1500 عراده توپخانه صحرایی با مهمات فراوان بود.در زمان آغاز جنگ تحمیلی، عراق دارای 12 لشکر زرهی، مکانیزه و پیاده، 2 تیپ مستقل، 20 تیپ گارد مرزی و 10 تیپ آموزشی به نام احتیاط و 336 فروند انواع هواپیما ازجمله 250 فروند هواپیمای جنگی و 330 فروند انواع بالگرد بود . عمده هواپیماهای جنگی عراق از نوع میگ های 19 ،21 و 23 ساخت شوروی بود. درطول دوران جنگ، عراق از شوروی 27 میلیارد دلار جنگ افزار و خریدهای جدید نظامی انجام داد. قبل از آغاز جنگ، رژیم بعثی عراق قراردادهایی را برای تجهیز نیروی هوایی آن کشور به هواپیماهای میراژ با کشور فرانسه منعقد نمود که پس از چهار ماه از گذشت جنگ، شش فروند از این هواپیماها وارد عراق شدند و به مرور تعداد آنها به 20 فروند افزایش یافت. در این زمان ارتش عراق شروع به دریافت برخی تجهیزات نظامی خود از جمله موشکهای رولاند از کشور فرانسه نمود. در طی جنگ سیر تجهیز نیروی هوایی عراق به هواپیماهای فرانسوی افزایش یافت به گونه ای که در سال های پایانی جنگ ستون فقرات قدرت هوایی ارتش بعثی را میراژهای 2000-F1  و انواع موشکهای هوا به هوا و هوا به سطح مانند اگزو سه و بمب های لیزری، تشکیل می دادند. هزینه های دفاعی عراق قبل از آغاز جنگ حدود 15 درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور را تشکیل می داد و سالانه حدود 3 میلیارد دلار بود. با آغاز جنگ این هزینه ها افزایش و به سالی 6/4 میلیارد دلار رسید. علاوه بر این ها، صدام برای حفظ امنیت خود یک نیروی ویژه 20 هزار نفری را تحت عنوان گارد ریاست جمهوری تشکیل داده بود که اعضای آن با گزینش ویژه انتخاب می شدند.این نیروی گارد در حین جنگ توسعه یافت و جزء بهترین واحدهای جنگی ارتش عراق در آمد.در مجموع در مبدأ زمانی شروع جنگ،عراق دارای زرادخانه ای از سلاح ها و جنگ افزارهای مختلف آماده به رزم بود و لشکرهایش را از 10 لشکر به 12 لشکر افزایش داده بود.

شرایط اقتصادی عراق

عراق کشوری ثروتمند و سرشار از منابع انرژی واقتصاد آن بر پایه تولید و صادرات نفت استوار بوده است.عراق با بیش از 120 میلیارد بشکه ذخایر نفتی دومین کشور نفتی خاورمیانه پس از عربستان می باشد. با ملی شدن صنعت نفت در عراق در اول ژوئن 1972، ظرف تنها چند سال، عواید نفتی عراق 15 برابر شد و سالانه از 8/1 به 6/23 میلیارد دلار در زمان صدام حسین رسید. پیش از جنگ با ایران، عراق روزانه یکصد میلیون دلار نفت صادر می کرد. این ثروت بی کران بود که توانست قدرت حزب بعث را پایدار نموده و ارتش عراق را توسعه دهد و این کشور را برای جنگ با ایران آماده کند. عراق سرزمینی غنی از نظر منابع انرژی و آب می باشد. در دوران حاکمیت حزب بعث ، عراق نتوانست از ذخایر و منابع خود به عنوان عاملی جهت پیشرفت و توسعه کشور استفاده نماید . سران? ذخایر آبهای موجود در عراق نسبت به ایران بیشتر است. سرزمین های حاصل خیز عراق می تواند تمام نیازمندیهای غذایی مردم این کشور را تأمین نماید. معیشت عمده مردم از طریق کشاورزی بوده و خرما عمده ترین محصول صادراتی آن محسوب می شود.در ماه های آغاز جنگ، عراق با تولید نفتی به اندازه ظرفیت تولیدی ایران و با صادرات حدود 5/2 میلیون بشکه در روز، درآمد سرانه نفتی بالاتری نسبت به ایران در اختیار داشت.در این ایام 95 درصد درآمدهای ارزی عراق از فروش نفت خام تأمین می شد. البته در سال 1357 هجری شمسی درآمد نفتی ایران به مراتب بیشتر از عراق بود ولی با پیروزی انقلاب اسلامی تولید و فروش نفت ایران کاهش چشمگیری یافت .از آنجا که جمعیت عراق حدود یک سوم جمعیت ایران بود، بنابراین دولت عراق در آستانه جنگ درآمد بیشتری را می توانست صرف هزینه های نظامی بنماید. به هر حال در سال های قبل از آغاز جنگ، عراق کشوری ثروتمند و در شرایط اقتصادی مطلوب محسوب می گردید. از سوی دیگر قبل از آغاز جنگ تحمیلی، دولت عراق دارای ذخایر ارزی به میزان حدود 35 میلیارد دلار بود. گرچه عراق از نظر صنعتی کشور پیشرفته ای محسوب نمی شد ولی استعداد کشاورزی فراوانی داشت. وجود سرزمین های حاصل خیز و دو رودخانه پر آب دجله و فرات، موجب شده بود تا این کشور از نظر تأمین آذوقه و مایحتاج زندگی، چندان نگرانی نداشته باشد.

روابط خارجی رژیم بعثی

رژیم بعثی عراق در دوران قبل از آغاز جنگ، روابط گرمی را با اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای بلوک شرق داشت و در صدد ترمیم روابط خود با کشورهای اروپایی و امریکا بود. روابط دولت عراق با کشور فرانسه، بسیار صمیمانه و دوستانه بود به گونه ای که قراردادهایی را برای خرید های تسلیحاتی از جمله خرید هواپیماهای میراژ با آن کشور منعقد کرده بود. از سوی دیگر تعاملات و ارتباطات آن کشور با دولت های عربی نیز گرم تر از روابط ایران با این کشورها در آن زمان، ارزیابی می شد. البته روابط عراق با سوریه سرد بود. عراق در 29 شهریور 1358 هجری شمسی برابر با 20 سپتامبر 1979 یک پیمان امنیتی با عربستان سعودی امضاء کرد. امریکا با از دست دادن شاه در ایران بدنبال پیروزی انقلاب اسلامی، درصدد ارتقای روابط خود با دولت عراق برآمد، به گونه ای که آرام آرام در اثنای جنگ تحمیلی، عراق از فهرست کشورهای حامی تروریسم، خارج و با اعزام مشاور امنیتی کارتر وملاقات با مسئولین عراقی تمایل امریکا به هم سویی با صدام آشکار شد. این ارتباطات در جریان جنگ تحمیلی به مرور گسترش یافت و در نهایت امریکا به عنوان یکی از پشتیبانان عراق در حوزه های گوناگون، درآمد و صدام حسین یکی از افراد محبوب غرب گردید.


چهارشنبه 96 تیر 28 , ساعت 12:1 عصر

روابط عراق با ایران

از زمان تشکیل کشور عراق در سال 1920 تا سال 1958 که رژیم عراق از سلطنتی به جمهوری تغییر یافت، روابط دو ملت ایران و عراق بسیار گرم و صمیمی بود. هر دو کشور دارای حکومت سلطنتی و نظام پادشاهی بودند. قبل از آنکه دو دولت با هم ارتباطات سیاسی داشته باشند، به دلیل وجود قبور مطهر شش امام بزرگ شیعه در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، یک نوع رابطه اجتماعی عمیق بین مردم دو کشور برقرار شده بود. مردم ایران، رفت و آمد زیادی را جهت زیارت عتبات عالیات به عراق انجام می دادند. حوزه علمیه نجف اشرف، به عنوان یکی از مراکز علمی جهان تشیع، بسیاری از ایرانیان علاقمند به معارف اسلامی را به خود جذب می کرد. بسیاری از علمای بزرگ و مراجع تقلید شیعه که اکثر آنها ایرانی بودند در شهرهای نجف و کربلا ساکن می شدند. حوزه علمیه نجف، با حضور طلاب ایرانی، رونق فراوانی داشت. بسیاری از علمای بزرگ، بخشی از تحصیلات خود را در نجف انجام داده و سپس به ایران بازمی گشتند برای مثال آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی پس از بازگشت از نجف به ایران به عنوان بزرگترین مرجع شیعیان جهان، حوزه علمیه قم را رونق بخشیده و توسعه داد. علاوه بر آن بسیاری از ایرانی ها نیز در عراق ساکن شده و به توسعه حرم ائمه اطهار در آن کشور می پرداختند. در این دوران مردم ایران در تمام عرصه های مذهبی، اجتماعی و اقتصادی عراق حضور داشتند. حوزه علمیه نجف در مسائل سیاسی مربوط به ایران نیز حساس بود و در نهضت مشروطیت و نهضت تنباکو و جریان کشف حجاب، از خود واکنش نشان داد. با انجام کودتا در سال 1337هجری شمسی و تغییر نظام سلطنتی در عراق، روابط دو کشور تیره شد و هر دو کشور علیه هم تا سال 1348تبلیغات انجام می دادند. به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق، در سال 1348هجری شمسی موجب تشدید عوامل واگرایی دولت عراق با ایران شد. حزب بعث با اندیشه کمونیستی و وابستگی به شوروی و تکیه بر قومیت عربی و با تفکری ضد ایران و ایرانی و همچنین ضد شیعی، موجبات فاصله گرفتن دولت عراق از ایران را فراهم آورد. بنابراین با روی کار آمدن بعثی ها، روابط عراق با ایران تیره گردید. حزب بعث با تکیه بر اندیشه های افراطی قومیت عربی، پاکسازی ایرانی ها را از عراق آغاز کرد. شمار بسیاری از ایرانی هایی که سالهای سال پدران و مادرانشان به عراق رفته و حتی خود متولد آن کشور بودند، به جرم داشتن ریشه ایرانی در چند نوبت از آن کشور اخراج شدند. اموال و دارایی و سرمایه ایرانی های اخراجی از سوی رژیم بعثی عراق مصادره و با تحقیر آمیزترین رفتارها به ایران فرستاده می شدند. فقط در زمان شاه بیش از 50 هزار عراقی ایرانی تبار از عراق اخراج و به ایران بازگردانده شدند. رژیم بعث در طول حیات خود، ایران را دشمن شماره یک خود تلقی می کرد و به طور مرتب سیاست های ضد ایرانیش را توسعه می داد. در دوران رژیم شاهنشاهی همواره یکی از تهدیدات نظامی ایران، حمله نظامی عراق به مناطقی از نقاط مرزی ایران، در نظر گرفته می شده است. بر این اساس طرح های مقابله با ارتش عراق در رژیم گذشته آماده و بر اساس آنها برخی تمرینات نظامی نیز صورت گرفته بود. از سوی دیگر در دوران حاکمیت حزب بعث بر عراق، همیشه ایران به عنوان یکی از تهدیدات مهم دولت عراق تلقی می گردیده است. پس از گذشت حدود 2 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از برگزاری همه پرسی تغییر نظام سلطنتی به جمهوری اسلامی و با تأخیر، حسن البکر رئیس جمهور عراق در اواخر فروردین ماه سال 1358 پیام تبریکی برای امام خمینی ارسال نمود. رهبر انقلاب اسلامی نیز فوراً طی نامه ای در 28/1/1358 پاسخ وی را به شرح ذیل مرقوم داشتند: "پیام مودت آمیز آن جناب در مورد استقرار جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر شد. نهضت انفجاری ایران در اثر دیکتاتوری و اختناق و فشار رژیم پهلوی، هشداری بود برای همه مستکبرین در مقابل مستضعفین. من امیدوارم همه دولتها با ملتهای خود با مسالمت رفتار کنند. دولت ها باید در خدمت ملت ها باشند و ملت ها پشتیبان آنان تا آسایش برای همگان باشد. عاقبت اختناق ها، انفجار است و آن، نه صلاح ملت است و نه صلاح دولت. خداوند تعالی توفیق سِلْم و سعادت به همه عنایت فرماید والسلام علیکم"   حسن البکر و صدام می خواستند به ایران بیایند، شاید سوء نیت داشتند ولی با آمدن مسئولین ارشد حزب بعث به ایران موافقت نشد. با روی کار آمدن صدام، آقای مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت در تیر ماه 1358 پیام تبریکی برای انتصاب صدام به ریاست جمهوری فرستاد ولی در همان تیر ماه عراق به برخی نواحی ایران در آذربایجان غربی و کردستان حمله کرد که البته سفیر عراق از این کار عذرخواهی نمود. در شهریور 1358 وزیر خارجه ایران در حاشیه کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد در هاوانا با صدام دیدار کرد و خواستار رعایت پروتکل مربوط به سرحدات شد. در مهر ماه 1358 دولت عراق گفت که خسارات وارده به ایران را می پردازم ولی در همان مهرماه 1358، عراق تعدادی چاه نفت در نوار مرزی دو کشور حفر نمود. در نیمه اول سال 1358 سفیر ایران در عراق طی یک ملاقات 2 ساعته با امام خمینی در قم، ضمن ارائه گزارشی از وضعیت مبارزین عراقی و اهمیت مبارزات آنها، گفت: "عراقی ها اهداف و برنامه هایی دارند و در شرایط کنونی، تاکتیکِ اصرار بر مذاکره و نشست را تعقیب می کنند. آنها اصرار دارند یک شخصیت رسمی خارج از دولت موقت و مرتبط با شخص حضرتعالی با صدام مذاکره نماید." امام فرمودند: "من باید فکر کنم و بعد بگویم." روز بعد که به خدمت ایشان رسیدم امام فرمودند: " من تصور می کنم که عراقی ها حسن نیت ندارند و قصد فریب ما را دارند و من مصلحت نمی دانم در این شرایط شخصی را از طرف خودم بفرستم. این مسئله باشد تا انتخابات انجام شود و کشور نظم خود را بیابد. " یعنی رئیس جمهور، مجلس و دولت منتخب مجلس داشته باشیم. در مناسبتی که در یکی از جلسات شورای انقلاب شرکت کردم، تأکید کردم که اگر بنابر حفظ روابط در سطح عالی است، در برخوردها و شیوه های ارتباطی تجدید نظر کنید. در آن روزگار هر یک از روزنامه ها، رسانه ها و بخش های مختلف رادیو و تلویزیون، سازی جداگانه می زدند. مثلاً رادیو اهواز که برنامه عربی داشت توسط مخالفین رژیم عراق اداره می شد و آنچه که احزاب و سازمان های مبارز عراقی می خواستند پخش می شد. بدهی است که این سخنان در ارتباط ما و عراق و تلقی آنها از انقلاب اسلامی تأثیر می گذاشت. شورای انقلاب نسبت به فرستادن فردی که بطور رسمی با عراق مذاکره کند تردید داشت. امام معتقد بودند مذاکره فایده ای ندارد، زیرا عراق قصد فریب ما را دارد و نمی خواهد با ما و انقلاب اسلامی ما کنار بیاید. با روی کار آمدن صدام، روابط عراق با ایران تیره شد و هر چه زمان می گذشت بر تنش بین دو کشور افزوده می گردید. در آبان ماه 1358 عراق به چند پاسگاه مرزی حمله کرد که موجب شد تا مسئله قطع روابط با این کشور در شورای انقلاب مطرح شود ولی ایران بخاطر رعایت حسن همجواری از قطع رابطه خودداری کرد. از آغاز سال 1359 روابط دو کشور بیش از حد تیره شد. در اردیبهشت 1359 به سفارت ایران در بیروت حمله شد و در خرداد ماه 1359 دو کشور سفرای خود را فراخواندند. اختلافات سیاسی موجب توسعه جنگ تبلیغاتی بین دو کشور گردید و تلاش های عراق برای استفاده از قدرت نظامی موجب بروز بحران در مرزهای دو کشور شد.این بحران از اوایل فروردین ماه 1359 توسعه یافت تا منجر به جنگ گسترده در آخرین روز شهریور ماه گردید. تهاجم نظامی ارتش رژیم بعثی عراق به ایران، اولین جنگ رخ داده بین دو کشور نبوده است بلکه از ابتدای تشکیل کشور عراق، جنگ‌های مختصر دیگری هم بین دو کشور وجود داشته است. بنابراین، همواره بین ایران و عراق از زمان استقلال عراق در سال 1920 میلادی، حالت اختلاف، تنش ودرگیری نظامی وجود داشته است. قبل از استقلال نیز در زمانی که عراق بخشی از دولت عثمانی بود، همواره مسائل و اختلافات مرزی و مذهبی از عوامل تنش زا بین ایران و بین النهرین بوده است. بنابراین در طول تاریخ، در مناسبات ایران و عراق، ترکیبی از " ثبات و پایداری" و " تنش، درگیری و خطر جنگ" همواره وجود داشته است. اما اینکه چه وضعیتی و چه نوع روابطی بر دو کشور در دوره های مختلف حاکم بوده است، بستگی به مجموعه ای از عوامل ساختاری منطقه ای و بین المللی و نوع حکومت در دو کشور داشته است.تغییر ساختار در حکومت عراق پس از روی کار آمدن بعثی ها و همچنین تغییر معادلات منطقه ای، و در نهایت بدست گرفتن زمام امور عراق از سوی صدام حسین، زمینه را برای تیره شدن روابط با ایران و نیز شکل‌گیری تهدید علیه ایران ایجاد کرد. البته در تاریخ دو کشور، اتفاقات دیگری هم رخ داده که موجب شده است تا اختلافات دو کشور تبدیل به تهدید و پس از مدتی به بحران تبدیل شود. از جمله این تحولات مهم، اعلام خروج انگلیس از منطقه خلیج فارس در سال 1968میلادی و پیمان 15 ساله دوستی بین شوروی و عراق که در واقع یک پیمان استراتژیک بود و نیز از همه مهمتر، جنگ اسرائیل با اعراب در سال 1973 میلادی است.نگرانی اسرائیل از جبهه اعراب و اضافه شدن عراق به این جبهه، موجب شد تا رژیم صهیونیستی محور اصلی تحریک کرُدهای عراق شود. بر همین اساس آمریکا به این نتیجه رسید که از کردها در برابر رژیم عراق حمایت کند و در این راستا موافقت دولت شاهنشاهی ایران را نیز جلب نمود و ایران به عنوان یکی از مهم ترین پشتیبانان کردهای عراقی درآمد.


   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ