سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بنده مؤمنِ درویشِ آزرمگین و عیالوارخود را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 96 تیر 23 , ساعت 11:7 عصر

 اظهارات اعضای دائم و غیر دائم شورای امنیت در جلسه ای که قطعنامه 598 به تصویب رسیده است:

20 جولای 1987 (29 تیر 1366)

در تاریخ فوق (سندS/18989) بر طبق موافقتی که براساس مشورتهای قبلی صورت گرفت، شورای امنیت مجدداً موضوع مناقشه ایران و عراق را در جلسه مورخه 20 جولای (29 تیر) مطرح ساخت و از عراق دعوت بعمل آمد که در این جلسه بدون حق رای شرکت نماید.

در همین روز، شورا، به اتفاق آراء قطعنامه 598 (1987م) (66-1365ه . ش) را تصویب نمود. پس از رای گیری دبیر کل اعلام کرد که با تصویب این قطعنامه کار دستیابی به حل و فصل مسالمت آمیز جنگ ایران و عراق شروع می شود که گام نخست آن برقراری آتش بس ، از جمله متوقف ساختن حمله به کشتی ها و بکارگیری ناظرانی جهت تضمین آن می باشد، ضرورت دارد که مشورتها با طرفین درگیر و دیگر کشورهای منطقه ای گسترش یابد و ترتیباتی نیز جهت برقراری امنیت بلندمدت و ثبات منطقه اتخاذ گردد، بعلاوه از آنجائیکه مشخص ساختن مسؤولیت درگیری مانع پیشرفت حل و فصل آن می باشد، وی تلاش خواهد داشت که جهت یافتن راه حل این موضوع آن را به یک هیئت بی طرف واگذار نماید.

امارات متحده عربی، پادشاهی بریتانیا و زامبیا احساس می نمایند که طرح قطعنامه با دقت، توازن را ایجاد نموده است و نگرانیهای طرفین درگیر را مورد توجه قرار داده است.

چنین اظهار نگرانی کرد که اخیراً جنگ گسترش یافته است و احتمال آن می رود که خطر آن افزایش یابد و بسوی بین المللی شدن پیش رود. این کشور از زمان بروز جنگ از طرفین درخواست نموده است که آتش بس اعلام کنند و مناقشاتشان را از طریق مذاکره حل و فصل نمایند، و از تلاشهای سازمان ملل در این رابطه حمایت نموده است. چین معتقد است این قطعنامه می بایست با همکاری ایران و عراق و کمک دبیرکل در ابتکارات میانجیگرانة بیشتر خود، به نتیجه نهائی برسد. سایر کشورها از جمله بلغارستان، فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، ایتالیا، و امارات متحده عربی نگران گسترش احتمالی جنگ بودند. پادشاهی بریتانیا اعلام کرد که این قطعنامه براساس قطعنامه 582 (1986) استوار است و نهایت راههای تلاش اعضای دائمی شورای امنیت و مجمع عمومی می باشد و اظهار امیدواری کرد که طرفین، اقتدار شورا را در نظر بگیرند. نمایندة این کشور همچنین درخواست کرد که اعضای شورا به منظور آتش بس و انجام عقب نشینی ، همکاری با دبیرکل را جهت مذاکره مدنظر قرار دهند.

ایالات متحده اظهار داشت که این درگیر اساساً نباید شروع می شد و نبایستی اجازه داده می شد که ادامه یابد، این تصمیم نشاندهنده اقدام مقتدرانه جامعه بین المللی جهت برقراری چهارچوبی برای برقراری صلح می باشد. ایالات متحده از ایران و عراق درخواست کرد که بخاطر اینکه سازمان ملل می تواند نقش حافظ صلح در منطقه را داشته باشد سریعاً شرایط آنرا اجابت کنند و به قطعنامه پاسخ مثبت دهند. جمهوری فدرال آلمان اعلام کرد که جنگ را از ابتدا و نیز در مواقع تشدید آن، که خطر گسترش درگیری وجود داشته است محکوم نموده است. این قطعنامه عوامل مهم جدیدی را پیشنهاد نموده است که دو کشور را قادر می سازد راهی به سوی حل و فصل صلح جویانه بیابند، بویژه آنکه در مورد اهمیت تعیین متجاوز، خسارات جنگ و امنیت منطقه ای بحث نموده است.

فرانسه گفت متن قطعنامه واقع بینانه و عادلانه تهیه شده و حل و فصل جنگ را از طریق سیاسی هموار نموده است، بدون اینکه غالب و مغلوبی داشته باشد و نباید مورد بی اعتنایی واقع شود.

کنگو، جمهوری فدرال آلمان، پادشاهی بریتانیا و ایالات متحده بر این حقیقت تاکید کردند که قطعنامة با مواد 30 و 40 فصل هفتم منشور سازمان ملل منطبق بوده و بنابر این اجبار را تحت حقوق بین الملل تجویز می نماید.

آرژانتین نیز نسبت به مزایای متن قطعنامه جهت مشارکتی که می تواند به پایان بخشیدن به جنگ داشته باشد متقاعد شده است، زیرا ایران و عراق نمی توانند به تنهائی به مخاصماتشان پایان دهند.

ایتالیا گفت: جامعه بین الملل می بایست از ابزارهایی که منشور جهت بازگرداندن صلحی عادلانه و منصفانه ایجاد کرده است استفاده نمایند.

چین تشخیص شورا در نوع نگرش به جنگ، که خسارتهایی را برای طرفین به همراه داشته و نیازهای بازسازی با استفاده از کمک های بین الملل تاکید ورزیده است را تائید نمود.

ونزوئلا تاکید ورزید که اجرای قطعنامه مستلزم فداکاری و تحمل مشکلات طرفین است.

اتحاد جماهیر شووری اعتقاد دارد که قطعنامه مبنای عادلانه ای جهت حل و فصل درگیری می باشد و نمی خواهد وضعیت دو کشور در بحران بین المللی رو به انحطاط گذارد. آبهای بین المللی با افزایش تعداد ناوهای متعلق به سایر کشورهائی که هزاران کیلومتر از منطقه فاصله دارند، آلوده شده است . یک گروه با استفاده از وضعیت خلیج فارس با درک طرحهای استقرار طولانی مدت، بدنبال یافتن مکانهائی جهت استقرار جدید برای نیروهای دریایی و هوائی خود می باشند، ناوگانهایی که متعلق به منطقه نیستند می بایست در اسرع وقت از منطقه عقب نشینی نمایند و ایران و عراق به نوبه خود از تهدید نمودن بیشتر کشتیرانی بین المللی اجتناب نمایند. ما باید با اجرای کامل قطعنامه قدرت جهان را جهت نفی زور تحکیم نمائیم و در پایان قرن بیستم بسوی نوع جدیدی از تفکر سیاسی با حفظ واقعیتها حرکت نماییم.

ژاپن اظهار امیدواری کرد که اعضای شورا از اجرای قطعنامه کاملاً اطمینان حاصل نمایند و اعتقاد دارد که همانند گذشته در اقدامات آتی جهت حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه خدمت نماید.

عراق گفت که هرگز به جنگ تحمیلی علیه این کشور که از سال 1980 (1359) شروع شده تمایلی نداشته است و همیشه بدنبال صلح عادلانه بوده و قطعنامه های قبلی شورای امنیت را در مورد مناقشه پذیرفته است و از مشورتهای صورت گرفته در طی ماههای گذشته استقبال نموده و از شورا می خواهد که قطعنامه جدید را با دقت مورد بررسی قرار دهد.

22 جولای 1987 (31 تیر 1366)

در تاریخ فوق (سند S/18993) ایران که در اجلاس شرکت نکرده بود اعلام کرد که قطعنامه ای دارای نواقص و نابرابرهایی اساسی است و از عدم توازن لازم جهت اقدامات مفید آتی برخوردار می باشد. ایران ، ایالات متحده را متهم کرد که می خواهد با یک سری از اقدامات تبلیغاتی فشار منطقه ای را با تقویت حضور نظامی اش در خلیج فارس گسترش دهد، بعلاوه آمریکا به اقدامات خود جهت فراهم ساختن زمینه های مناسب به منظور حمایتهای سیاسی، مالی و لجستیکی از عراق ادامه داده و سهمی از درآمدهای نفتی اش را به عراق اختصاص داده است. ایران از دبیرکل و اعضای شورای امنیت درخواست کرد که از ایالات متحده بخواهند، سیاستهای توصعه طلبانه خود را متوقف سازد. همچنین از فرانسه خواست که به سیاست تسلیح نمودن عراق پایان دهد.

23 جولای 1987 ( 1مرداد 1366)

در تاریخ فوق (سند S/19045) عراق طی نامه ای از قطعنامه استقبال نمود و اعلام کرد که آماده است در اجرای آن همکاری نماید، در مورد پاراگرافهای 1 و 3 مبنی بر عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی ظرف ده روز پس از آتش بس و نیز آزادی اسرای جنگ و بازگشت آنان به میهن خود طی هشت هفته جملة «بدون درنگ» را ابراز نمود.

11 آگوست 1987 (20 مرداد 1366)

در تاریخ فوق (سند S/19031) ایران موضع رسمی اش را در مورد قطعنامه 598 اعلام کرد. این کشور، ایالات متحده را متهم ساخت که قطعنامه 598 را با نیت آشکار دخالت در خلیج فارس تنظیم نموده است و منعکس کننده راه حل عراق برای حل و فصل مناقشه می باشد و بنابراین نمی تواند بی طرفانه و عملی مورد ملاحظه قرار گیرد، این کشور هشدار داد که قصور در حل بحران، به گسترش درگیری و ابعاد غیرقابل پیش بینی آن، شتاب خواهد بخشید.

3 سپتامبر 1987 (12 شهریور 1366)

در اعلامیه ای که در تاریخ فوق (سند A/421535 و سندS/19103 ) در کپنهاک منتشر شد کشورهای عضو شورای اروپا پشتیبانی خود را از قطعنامه 598 اعلام نمودند و حملات اخیر به کشتی های بازرگانی در خلیج فارس را محکوم کردند.

7 5 اکتبر 1987 (15-13 مهر 1366)

در اعلامیه نهائی اجلاس وزرای امور خارجه سران هئیت نمایندگی کشورهای غیر متعهد به مجمع عمومی (نیویورک 7-5 اکتبر) ]سند[A/42/681 از تلاشهای اخیر شورای امنیت جهت حل و فصل مناقشات ایران و عراق و وادار ساختن دو کشور جهت متوقف ساختن مناقشات استقبال نمودند.

25-24 اکتبر (3-2 آبان 1366)

در اعلامیه ای که بدنبال اجلاس شورای وزرای همکاری خلیج در ریاض مورخ 25-24 اکتبر صادر شد (سند S/19421) شورا، اقدامات تجاوزگرانه ایران را محکوم نمود و اعلام کرد که هرگونه اقدامی که از طرف ایران صورت گیرد علیه کشورهای عضو محسوب می شود.

29-28 اکتبر (7-6 آبان 1366)

وزرای امور خارجه کشورهای عضو پیمان ورشو در پراگ چکسلواکی طی اعلامیه ای در تاریخ فوق (سند A/42/708 and corr.1) بر نیاز اجرای فوری قطعنامه 598 و عقب نشینی نیروهای دریایی خارجی از خلیج فارس و حراست از آزادی دریانوردی در منطقه تاکید ورزیدند.

11-8 نوامبر 1987 (20-17 آبان 1366)

کنفراس اجلاس فوق العاده اتحادیه عرب در اعلامیه نهایی اش در امان پایتخت اردن در تاریخ فوق (سند A/42/779-S/19274) ایران را به خاطر تاخیر در پذیرش قطعنامه 598 محکوم نمود و به همبستگی خود با عراق و کویت در رودررویی با تجاوزات ایران تصریح نموده و خواستار اقداماتی جهت ترغیب ایران در پاسخ به درخواست صلح شد.

4-5- دسامبر 1987 (14-13 آذر 1366)

در اعلامیه ای که پس از اجلاس شورای اروپا در کپنهاک (سند A/42/585-S/19322) صادر شد، سران دولتها و حکومت های شورای اروپا پشتیبانی خود را از قطعنامه تکرار نمودند، و پیشنهاد کردند که اقدامی اتخاذ گردد تا اجرای آن بوسیله قطعنامه بعدی تقویت شود.

6 دسامبر 1987 (15 آذر 1366)

کویت پیامی برای ریاست نشست اخیر سازمان کنفرانس اسلامی در تاریخ فوق ارسال نموده و در آن اظهار امیدواری نموده است که جهت متوقف ساختن درگیری ایران و عراق گامهای مؤثری برداشته شود. (سند A/42/876-S/19330)

 


جمعه 96 تیر 23 , ساعت 11:0 عصر

آتش به اختیار؟

30150_307.jpgتعبیر"آتش به اختیار"در عرصه فرهنگی یعنی دلسوزان انقلاب خصوصاً جوانان نباید به دلیل کم کاری احتمالی برخی مسئولان،کارهای فرهنگی را بر زمین بگذارند.البته اجرای فرمان آتش به اختیار،متوقف بر تشخیص درست موضوعات و فهم صحیح مسائل است./«آتش به اختیار» بودن،حتی در شرایط جنگ نرم،دستوری ثانوی است؛یعنی تا وقتی قرارگاه مرکزی دستوری دارد که در تشخیص مسائل اصلی و فرعی درست عمل کرده،نوبت به اقدام مستقل و سلیقه های افسران نمیرسد و نخبگان و هسته های فکری،هریک بسته به توانایی و تخصص خود،در صورت خلل و کاستی در دستورات قرارگاه مرکزی می توانند مستقلا اقدام کنند.
با سلام و تحیت. مفهوم و ابعاد این اصطلاح به خوبی در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، بیان شده است وایشان در خطبه های نماز عید فطر مجدداً فرمودند: ««آتش‌به‌اختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوانها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همّت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را -کارهای فرهنگی را- پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آنها، کار انجام بدهند؛ آتش‌به‌اختیار، به معنای بی‌قانونی و فحّاشی و طلبکار کردن مدّعیانِ‌ پوچ‌اندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفاده‌ی دشمنان از وضعیّت کشور، و مراقب حفظ قوانین [باشند]؛ این مراقبتها در درجه‌ی اوّل متوجّه به نیروهای انقلاب است که دلسوزند، علاقه‌مندند و مایلند که کشور به سمت هدفهای خود حرکت بکند.»(1396/04/05)
همچنین ایشان در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکل های دانشجویی سخنانی فرمودند و در قسمتی از آن با به کار بردن واژه «آتش به اختیار» به دانشجویان و هسته های فکری این اختیار عمل را دادند که مستقلا وارد اقدام شوند.
دقت در سخنان رهبری، نشان میدهد که این سخنان، به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی بیان نشده است؛ بلکه «آتش به اختیار» بودن هم برای شرایط خاصی مطرح شده و هم برای افراد خاصی.
در اینجا ابتدا متن سخنان رهبری در این باره نقل، و پس از آن تجزیه و تحلیل می شود تا مراد ایشان روشن شود.
1ـ گزیده ای از متن سخنان رهبری
• از وظایف تشکل‌های دانشجویی، تلاش همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه است. نگویید دیگر نمی‌شود در دانشگاه کار کرد؛ در دانشگاه خیلی می‌شود کار کرد.
• همه‌ی هسته‌های فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور می‌دهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید.
• گاهی اوقات احساس می‌شود دستگاه‌های مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلالند و تعطیلند؛ اینکه در وضعیتی که ما این‌همه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل افطار پخش بشود یا نشود، این می‌شود مسئله‌ی اصلی، نامه‌نگاری می‌کنند؛ این پیداست این دستگاه اختلال پیدا کرده؛ مسئله‌ی اصلی را از فرعی تشخیص نمی‌دهند. وقتی این‌جوری دستگاه‌های مرکزی اختلال دارند، آن‌وقت اینجا شما آتش به اختیارید. (سخنان رهبری در تاریخ: 96/3/17، در جمع برخی دانشجویان و تشکل های دانشجویی)
2ـ تجزیه و تحلیل سخنان رهبری
برای پی بردن به مقصود رهبری و اقدام مناسب و بخردانه در جهت تحقق توصیه های ایشان، سعی می شود سخنان ایشان در چند گام تجزیه و تحلیل شود.
الف) زمینه و هدف توصیه رهبری
رجوع به متن سخنان ایشان (ن.ک: همان، پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری) نشان می دهد که:
اولا، کلام ایشان در شرایط و زمینه «جنگ» مطرح شده است. به کار بردن کلید واژگان «مبارزه مستمر نظام اسلامی با نظام سلطه»، «دو قطبی "سلطه‌گر" و "زیر سلطه"»، «مبارزه ادامه‌دارِ نظام اسلامی با نظام سلطه»، «تلاش برخی برای انقلاب زدایی» و «جنگ نرم»، نشان از این دارد که «آتش به اختیار» بودن مخصوص زمان جنگ است.
ثانیا، هدف از این توصیه «غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاهها» است؛ یعنی از آنجا که جنگ در جهت از میان بردن آرمان ها، اهداف و ماهیت انقلاب است، مقابله با آن هم باید در جهت غلبه دادن گفتمان انقلاب باشد.
ب) مخاطبان توصیه رهبری
توصیه به «آتش به اختیار» بودن و اقدام مستقل در امور در سخنان رهبری، در مورد «هسته های فکری، فرهنگی و عملی و جهادی» و «افسران جنگ نرم» است، نه افراد جانبی و پیادهنظامان. از اینرو، میتوان گفت که «هستههای فکری» و «افسران» تعبیر دیگری از «خواص»، در برابر «عوام» (پیادهنظامان) است؛ دو اصطلاحی که مقام معظم رهبری در سخنرانیهای متعدد خویش به تبیین آنها پرداختند (به عنوان نمونه، ر.ک: مراسم صبحگاه لشکر 27 محمد رسول الله (ص)، تاریخ: 23/3/1375؛ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث، تاریخ: 2/7/1382).
ج) جایگاه توصیه رهبری
ایشان در قسمتی از توصیه خود میفرماید «همه هسته‌های فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور می‌دهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید». این سخن نشان میدهد که تا وقتی قرارگاه مرکزی دستور دارد و اختلال در تشخیص او تشخیص داده نشده، آتش به اختیار بودن بی معناست. از اینرو جایگاه «آتش به اختیار» بودن و اقدام مستقل، پس از رتبه دستور قرارگاه مرکزی است. به عبارت دیگر، «آتش به اختیار» بودن یک فرمان ثانوی و اضطراری است، نه اولی و در شرایط عادی. بنابراین، وظیفه اصلی و اوّلی تمام افراد، ابتدا تبعیت از دستور قرارگاه مرکزی است، اما در صورت تشخیص وجود خلل و کاستی در دستور قرارگاه مرکزی، می توان مستقل وارد اقدام شد.
د) اقدام بر اساس مسئولیت و تخصص
رهبری در قسمت دیگری از توصیه خود، میفرماید: «همه هسته‌های فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند».
این تفکیک هسته ها به «فکری»، «فرهنگی»، «عملی» و «جهادی»، میتواند در دو حیطه «خواصِ در زمینه های فکری و نظری» و «خواص در زمینه های اجرایی و جهادی» جای گیرد. یعنی برخی هستههای تشکیلاتیِ نخبگان و خواص، در زمینه های نظری و فکری باید برای غلبه تفکر انقلابی تلاش کنند، و برخی از آنان، در زمینههای اجرایی اقدام کنند. به عبارت دیگر، اگر کسی در زمینه فکری، جزو نخبگان و خواص و هستههای فکری است باید در این زمینه رسالت خود را انجام دهد، و اگر کسی در زمینه اجرایی چنین است، باید در همان حیطه اجرایی (نه در زمینه نظری) اقدام کند، و هریک مستقلا حق آتش به اختیار بودن را در زمینه تخصصی خود دارند.
نکته
باید توجه داشت که این هسته های فکری و اجرایی، باید شرایط و مراحلی را در نظر داشته باشند، تا بتوانند اقدام مستقل کنند:
1ـ پس از احراز صلاحیت در تشخیص مسائل اصلی از فرعی، در یک کار عالمانه، مسائل اصلی و فرعی مربوط به حیطه نظری یا اجرایی خود را به تفکیک و به ترتیب اولویت به دست آورند؛
2ـ از دستورات قرارگاه مرکزی درباره مسائل تشخیص داده شده آگاهی کامل داشته باشند؛
3ـ از وجود خلل و کاستی در دستور قرارگاه مرکزی، نسبت به تشخیص امور اصلی از فرعی، آگاه باشند؛
4ـ با برنامه ریزی و عالمانه، مستقلا اقدام به حل مسئله ای کنند که از دید مسئولان قرارگاه مرکزی مخفی مانده است.
جمع بندی و نتیجه گیری
1ـ «آتش به اختیار» بودن، حاکی از قرار داشتن در شرایط حساس «جنگ»ی است و به هدف «غلبه دادن گفتمان انقلاب» تجویز شده است.
2ـ مخاطبان دستور ویژه «آتش به اختیار»، افسران جنگ نرم و هسته های فکری و اجرایی هستند، نه پیاده نظامان و عموم افراد.
3ـ «آتش به اختیار» بودن، حتی در شرایط جنگ نرم، دستوری ثانوی است؛ یعنی تا وقتی قرارگاه مرکزی دستوری دارد که در تشخیص مسائل اصلی و فرعی درست عمل کرده، نوبت به اقدام مستقل و سلیقه های افسران نمی رسد.
4ـ نخبگان و هسته های فکری، هریک بسته به توانایی و تخصص خود، با تشخیص صحیح و عالمانه، باید مسائل اصلی و فرعی حیطه فکری و اجرایی خود را تشخیص داده، در صورت خلل و کاستی در دستورات قرارگاه مرکزی، مستقلا اقدام کنند.(علیرضا محمدی فر،سایت بصیرت،22 خرداد 1396)
توضیحات تکمیلی:
یکم. تحلیل چیستی و چرایی.
برای غلبه گفتمان انقلاب در دانشگاه و جامعه، آتش به اختیار:
«خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه‌ی آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً می‌گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول میدان جنگ، آتش به اختیار.»(1396/03/17) این عبارت در میان بیانات رمضانی رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان یکی از پربحث‌ترین بخش‌ها از بیانات ایشان در محافل، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بود. برخی کلیدواژه «آتش به اختیار» را به مثابه فرمان حمله همه‌جانبه فرمانده و یا تآیید پیشاپیش اقدامات غیرقانونی و خودسرانه در مواجهه با کاستی‌ها و کژی‌های جامعه و مسئولان ارزیابی کردند. اما اشاره و تآکید رهبر انقلاب در این فراز بسیار مهم از سخنان ایشان به چیست؟
رهبر انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان با ایشان پیش از افطار دوازدهم ماه مبارک رمضان، به روال دیدارهای رمضانی سال‌های گذشته با دانشجویان، بخشی از سخنان خود را به توصیه و تجویز برای تشکل‌های دانشجویی مومن و انقلابی دانشگاه‌ها اختصاص دادند و انتظارات و مطالبات خود را از این تشکل‌ها به صورت شفاف و صریح بیان کردند. مخاطب خود را هم در این مطالبه تدقیق کردند: «تشکّل‌هایی را می‌گویم که تحت هر نامی، معتقد به انقلابند، معتقد به دینند، معتقد به نظام اسلامی‌اند، معتقد به این مبارزه‌ی عظیمند؛ تحت هر نامی که هستند فرق نمی‌کند؛ خطابم به آنها است.»(1396/03/17)
رهبر انقلاب در این سخنرانی توصیه‌های دهگانه ذیل را خطاب به تشکل‌های دانشجویی مومن و انقلاب مطرح کردند:
1. فراموش نکردن آرمان‌گرایی 2. واقع‌بین بودن 3. نقش فعال داشتن در جامعه 4. تلاش جدّی و همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه 5. اهتمام به تخاطب واقعی با مخاطبان 6. تبیین درست کلیدواژه‌های اصلی انقلاب 7. تدیّن و تعبّد در عمل و گفتار 8. شجاعت در اقدام 9. تبیین مسئله‌ی زن در غرب توسط دانشجویان خواهر 10. تزریق امید در دانشگاه‌ها
مطالباتی که به مثابه 10 فرمانِ مهم فرمانده ارشد میدان مبارزه در جنگ فرهنگی برای افسران جنگ نرم قابل ارزیابی است. اما محل سخن در این یادداشت کلیدواژه مهم «آتش به اختیار» و تعریف جایگاه آن در منظومه بیانات و مطالبات ایشان از جنبش دانشجویی است.
رهبر انقلاب از دستور آتش به اختیار در ذیل مطالبه چهارم خود از تشکل‌های دانشجویی و البته همه «هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور» استفاده کردند: «تلاش جدّی و همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه»(1396/03/17). مطالبه‌ی مهمی که در سال‌های اخیر از همه نیروهای مومن و انقلابی در گستره وسیع‌تری از دانشگاه یعنی کل جامعه داشته‌اند. انقلابی‌گری و تفوق گفتمان انقلاب یکی از مهم‌ترین مطالبات و البته نگرانی‌های ایشان در همه‌ی سال‌های اخیر بوده است. حالا رهبر حکیم انقلاب برای غلبه گفتمان انقلابی در دانشگاه و بلکه کل جامعه خطاب به همه‌ی افسران جوان جنگ نرم می‌گویند: «باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.»(1396/03/17)
اما آیا فرمانده یک فرمان مطلق و همیشگی برای آتش به اختیار صادر کرده و از افسران خواسته است که کاملا مستقل از فرماندهی اقدام کنند؟ رهبر انقلاب خود به این سوال پاسخ می‌دهند: «البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می‌دهد، امّا اگرچنانچه رابطه‌ی قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش به اختیار می‌دهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریّت کند، آنجا آتش به اختیارید.»(1396/03/17) و در همین دیدار می‌فرمایند: «نوع برخورد با مشکلات درون نظام، باید علاج‌جویانه و طبیبانه باشد. طبیب، گاهی اوقات به مریض خودش هم ممکن است تشر بزند، یک حرف تلخی هم بزند، امّا مقصودش معالجه‌ی او است. در مقابله‌ی با دشمن، نوع برخورد باید قاطع و صریح و طبق برخورد خود او -که خصمانه است- خصمانه باشد؛ امّا در داخل و با نظام، نه؛ دلسوزانه، علاج‌جویانه و مانند اینها.»(1396/03/17)

از این بیان مشخص است که این اختیار برای گشودن آتش، اولاً در ذیل مطالبه تلاش فکری، فرهنگی، سیاسی برای غلبه گفتمان انقلاب در جامعه و دانشگاه است و ثانیاً علاج‌جویانه و دلسوزانه و ثالثاً در حالتی است که دستگاه‌های فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلال شده و یا وظایف طبیعی خود را انجام نمی‌دهند. این همان معنا و تلقی رهبر انقلاب از کلیدواژه «افسر جوان جنگ نرم» است که در سال‌های گذشته بارها بر آن تأکید کرده بودند: «در این جنگ نرم، شما جوان‌های دانشجو، افسران جوان این جبهه‌اید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچ‌گونه از خودش تصمیم‌گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می‌گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه‌ها و یگان‌های بزرگ، چون آنها طراحی‌های کلان را می‌کنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل می‌کند، هم صحنه را درست می‌بینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را می‌آزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم می‌بینند، در چهارچوب هم کار می‌کنند.»(1388/06/08)
با این نگاه و با این تعریف از افسران جوان جنگ نرم، رهبر انقلاب تکلیف را هم مشخص می‌کنند: «گاهی اوقات انسان احساس می‌کند دستگاه‌های مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند... این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله‌ی اصلی را از مسئله‌ی فرعی تشخیص نمی‌دهد و یک مسئله‌ی اصلاً بی‌اعتبارِ بی‌اهمّیّت فرعی را به‌عنوان یک مسئله‌ی اصلی، درشت می‌کنند. وقتی اینجوری دستگاه‌های مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتش به اختیاری است که عرض کردم.»(1396/03/17)
(منبع: http://farsi.khamenei.ir/weekly/#120,1,2161)
از آنجا که رسانه‌های جیره‌خوار استعمار غرب و قلم به مزدان صهیونیزم موج گسترده‌ای را برای هجوم به این بیان نورانی آغاز کرده‌اند و از آن تعبیر آنارشی می‌کنند لذا لازمست که این موضوع برای مردم کاملاً تبیین شود که این موضع امام خامنه‌ای دقیقاً بند «م» وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) است و بهیچوجه تفاسیری که دشمنان از آن می‌کنند سازگار نیست.
بخشی از متن وصیت‌نامه امام خمینی (ره) اینست: "باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‌شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصاحل کشور حرام است. و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچا در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قازع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می‌باشند. و مردم و جوانان حزب‌اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد."
هرچند این مسأله که تدبیر ولی امر لازم الاتباع است و مقوم آن که بیان امام خمینی (ره) است برای اغلب مردم کشور که پیرو ولایت و مکتب امام خمینی (ره) هستند کفایت دارد اما از آنجا که قلم‌های مریض به هیچکدام از این مبانی پایبند نیستند لازمست اصل هشتم قانون اساسی که این اختیار را به همه‌ی مردم ایران داده است را یادآوری کنیم آنجا که می‌گوید:
«اصل هشتم قانون اساسی»
"در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می‌کند. «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»"
حضور مردم در صحنه که در مقدمه قانون اساسی بعنوان یکی از عوامل اصلی پیروزی و بقاء انقلاب در آن یاد شده و در چنین اصولی متجلّی است محدود به شرکت در انتخابات نیست بلکه اساس مسئولیت عمومی نسبت به آنچه در جامعه می‌گذرد ویژگی جدایی ناپذیر جمهوری اسلامی است.

دوم. وظایف دانشجویان در قبال این مطالبه رهبری:
1.درک و شناخت صحیح مطالبه رهبری و انتقال آن به جوانان انقلابی
2.ترسیم و تبیین مسایل اصلی کشور و مطالبه گری و گفتمان سازی پیرامون آن
3.ایجاد سازماندهی و انسجام لازم به منظور پیگیری مطالبات و گفتمان های اصلی نظام
4.مقابله با هر گونه تحریف و برداشت نادرست از این مطالبه رهبری
ممکن است برخی در داخل و خارج از کشور با تحریف و برداشت نادرست از این بیانات مقام معظم رهبری ، آتش به اختیار را مجوز فعالیت غیر قانونی تعریف نمایند ، اما جریان دانشجویی باید با هوشیاری مانع از چنین برداشت ها و تحریف هایی شود . آتش به اختیار به منظور مطالبه گری و گفتمان سازی در راستای گفتمان های اصلی کشور است . در حقیقت آتش به اختیار به منظور احیای گفتمان اصلی کشور در صورتی است که دستگاههای مربوطه به هر دلیلی در انجام وظایف خود دچار اختلال شده اند .
سربازی که آتش به اختیار می شود یعنی در حوزه مسئولیت خود معطل فرماندهی نماند؛ نه اینکه وظیفه خودش را رها کند و جای دیگران نشیند.
مگر نه اینکه مقابله و برخورد با فساد در همه سطوح و تحقق اقتصاد مقاومتی ، استکبار ستیزی و نفی سلطه جویی و حمایت از مظلومان از مطالبات جدی رهبری و نیازها و ضرورت های کشور است در صورتی که به هر دلیل دستگاههای ذی ربط در عمل به وظیفه خود در این زمینه کوتاهی کردند ، دانشجویان و تشکل های دانشجویی باید این محورها را به عنوان گفتمان نظام تبیین و پیگیری نمایند و از مسئولان مطالبه گری کنند .

البته باید توجه داشت اعمال این تدبیر و حضور موثر در صحنه به معنی آنارشی نیست، دانشجویان و جوانان عزیز انقلابی می‌دانند که در اعمال این تدبیر حتماً باید نکات زیر را مورد توجه قرار دهند:

1- همانطور که در وصیت‌نامه امام خمینی (ره) آمده است در مرحله اول کار را از دستگاه مربوط مطالبه کنند و زمانی وارد عمل مستقیم شوند که به فرموده مقام معظم رهبری وضعیت دستگاه مربوط مختل است و خود را بخواب زده و با تذکر هم نمی‌‌خواهد از خواب بیدار شود.
2- در وقت اقدام قطعاً به گونه‌ای عمل کنند که نوع اقدامشان زمینه مظلوم نمایی متخلفان و کوتاهی کنندگان را فراهم نکند ولو خودشان مورد ظلم واقع شوند و به زحمت بیفتند.
3- در این مرحله قطعاً جنبه‌های حقوقی و قانونی را در نظر بگیرند و از مدار قانون خارج نشوند.
موضع آتش به اختیار همان بند «م» وصیت‌نامه امام خمینی (ره) است که تاکنون در پاسخ جوانانی که می‌گفتند می‌خواهیم آن را اجرا کنیم گفته می‌شد شرایط مصداق آن نیست ولی امروز که اخلال در بعضی دستگاه‌های فرهنگی بوضوح دیده می‌شود و بعضاً گوششان بدهکار به تذکرات و نصیحت‌های مشفقانه نیست مصداق اجرای این بند وصیت‌نامه کاملاً آشکار شده و نباید به بهانه کوتاهی مسئولان و دستگاه‌های مربوط بنشینیم و نظاره‌گر باشیم.(فارس، محمدرضا حسینی، 96/03/20)

سوم. روش ها. با توجه به مطالبی که بیان شد، هر روش فکری و فرهنگی که با رعایت معیارهای فوق به غلبه گفتمان انقلاب در سطح دانشگاهها و جامعه کمک می کند، مطلوب می باشد. رهبری معظم نیز به برخی از مصادیق اشاره فرمودند: «اهتمام به تخاطب واقعی. فضای مجازی چیز خوبی است، فرصتی است امّا کافی نیست. بعضی‌ها چسبیده‌اند به فضای مجازی -توئیتر و مانند اینها- برای اینکه پیامهایشان را برسانند، این فایده ندارد؛ تخاطب واقعی لازم است، میزگرد لازم است، سخنرانی لازم است، نشریّه لازم است، بحثهای دونفره و سه‌نفره لازم است، جلسات تحلیل لازم است؛ این‌جور با مخاطبینتان بنشینید؛ و مانند این کارها.»(1396/03/17)


جمعه 96 تیر 23 , ساعت 10:57 عصر

ویژگی های قطعنامه:

  اولین نکته قابل ذکر درباره قطعنامه, لحن آمرانه و قاطع قطعنامه آن می باشد که آن را از قطعنامه های قبلی که عموما جنبه توصیه ای داشتند متمایز می سازد.

·  نکته دوم این است که شورای امنیت برای اولین بار و پس از آنکه قریب هفت سال از جنگ می گذشت، تشخیص داد که در جنگ عراق و ایران نقض صلح وجود دارد و به همین جهت صریحا اعلام داشت که بر طبق مواد 39 و 41 منشور ملل متحد عمل می کند.

·  شورا در بند 6 برای اولین بار نظر ایران را قبول کرد و از دبیرکل خواست، هیئت بی طرفی را با مشورت ایران و عراق برای تحقیق درباره مسئولیت درگیری تعیین کند.

·  بند 7 قطعنامه نیز در جهت تامین نظر ایران  برای دریافت خسارات جنگ است.

·  قطعنامه مذکور تنها قطعنامه ای است که در طول هشت سال جنگ, پنج عضو دائمی شورای امنیت ماهها تشکیل جلسه دادند تا درباره تهیه متن پیش نویس آن توافق کنند.

  

مواضع دو کشور درگیر در ارتباط با قطعنامه:

  ایران:  

ایران در قبال قطعنامه 598 در وهله اول با غیر عادلانه خواندن آن و خطاب قرار دادن شورای امینت به عدول از وظیفه اصلی خویش, یعنی حفظ صلح و امنیت جهانی,[2] موضعی مبهم و غیر شفاف گرفت که نه آن را رد می کرد و نه تایید. ایران معتقد بود که آتش بس باید پس از اعلام متجاوز بودن عراق برقرار شود. در این ارتباط می توان به سخنان رئیس وقت مجلس شواری اسلامی یعنی هاشمی رفسنجانی اشاره کرد که در این باره می گوید:

«... جمهوری اسلامی ایران, قطعنامه 598 را به طور کلی رد نکرده است, چون در آن جای بحث می بیند. توقع دیگران این است که ما قطعنامه را کلا رد کنیم یا بپذیریم. نکته منفی آن این است که می گوید به محض شروع مذاکره و پیش از شناسایی متجاوز و محاکمه آن, آتش بس اعلام شود و ما این بند را قبول نداریم... ما می گوییم اول متجاوز معرفی شود و بعد راه برای حل مسائل جدی هموار خواهد شد...»[3]

  عراق:

در 22 ژوئیه 1987 به دستور رئیس جمهوری عراق, اجلاس مشترک فرماندهی تشکیل شد که طی آن قطعنامه مورد پذیرش و استقبال قرار گرفت و آمادگی عراق برای همکاری با دبیرکل و شورای امنیت در جهت اجرای آن و نیل به حل جامع, عادلانه, پایدار و شرافتنمندانه منازعه اعلام گردید و در این جلسه قرار شد مواضع مذکور توسط وزیر خارجه عراق به دبیرکل و شورای امنیت اعلام گردد[4]که سخنگوی دولت عراق نیز در این خصوص اینگونه اظهار می داشت که:

« عراق آماده است قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که در آن دستور آتش بس فوری داده شده است, بپذیرد, مشروط به اینکه ایران نیز اقدام مشابهی انجام دهد. تعهد عراق نسبت به این قطعنامه به پذیرش صریح و بدون قید و شرط آن توسط ایران بستگی دارد.»[5]

 

اقدامات بین المللی در قبال موضع گیری ایران:

پس از صدور قطعنامه و اعلام موضع «نه رد و نه قبول» از سوی ایران, فشارهای بین المللی برای قبولاندن قطعنامه شدت گرفت, از جمله این فشارها, تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیمی بود که علیه ایران به عنوان طرفی که از پذیرش کامل قطعنامه خودداری کرده است به عمل می آمد. به عنوان مثال:

 

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اینگونه به خبرنگاران اعلام می کرد که:

«ایران تا روز جمعه فرصت دارد تا پاسخ قطعی به شورای امنیت بدهد... اگر جواب منفی باشد, واشنگتن به شورای امنیت فشار خواهد آورد تا از تحریم تسلیحاتی جهت اجرای دستور آتش بس حمایت کند.»[6]

رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با اشاره به حضور رئیس جمهوری وقت ایران در اجلاس مجمع عمومی سازمان گفت:

« من از این فرصت استفاده می کنم و از ایشان می خواهم که صریحا و بدون ابهام اعلام دارد که ایران قطعنامه مصوب شورای امنیت را که خواستار برقراری آتش بس در جنگ شده است قبول دارد یا نه.... در صورت منفی بودن پاسخ ایران, شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول قطعنامه ندارد.»[7]

در مقابل تهدیدات فوق و نظایر آن, مواضع ایران تغییری ننمود. رئیس وقت مجلس شورای اسلامی جناب هاشمی رفسنجانی اظهار داشت:

« چنانچه شورای امنیت فعالیت خود را در جهت محکوم کردن متجاوز متمرکز کند, ایران آمادگی همکاری همه جانبه با شورای امنیت را خواهد داشت.»

 

پذیرش قطعنامه:

با اصرار و ایستادگی ایران بر مواضع خود, سرانجام دبیرکل سازمان ملل پس از دیدار و مراجعت از دو کشور ایران و عراق, با ارائه طرحی جهت اجرای قطعنامه 598 به مواضع و خواسته های ایران پاسخ مثبت داد که همین امر باعث پذیرش قطعنامه از سوی ایران شد. دبیرکل پس از مراجعت از تهران و بغداد طی نامه ای 9 صفحه ای از دو کشور خواست که در اجرای قطعنامه 598, آتش بس را برقرار نمایند. ایشان در این نامه, بر زمان اجرای آتش بس, عقب نشینی نیروها به مرزها, مبادله اسیران جنگی و تشکیل کمیسیون برای تعیین مسئولیت جنگی تاکید کرد که به خواسته های ایران نزدیک شد.[8]

دلائل پذیرش کامل قطعنامه از سوی ایران:

1.    مصلحت نظام جمهوری اسلامی[9]

2.    شرایط بین المللی نامساعد, به نحوی که عراق با پذیرش کلیه قطعنامه های شورای امنیت داد صلح طلبی سر می داد و در مجامع بین المللی ایران را جنگ طلب معرفی می کرد.

3.    شرایط  جدید و پیچیده در منطقه و حضور بی سابقه نیروهای نظامی آمریکا در منطقه.

4.    جدی شدن مسئله تحریم تسلیحاتی ایران به عنوان طرفی که قطعنامه 598 را قبول نکرده است.

5.    کاربرد وسیع سلاح های شیمیایی توسط عراق و عکس العمل ضعیف مجامع بین المللی در این مورد.

6.    وجود نکات و عناصر مثبت در قطعنامه 598 .[10]

 




[1] . پارسا دوست منوچهر; نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران, تهران, شرکت سهامی انتشار, بهار 1371, ص 669.

[2] . ر.ک: 598, روزنامه کیهان, 30 تیر 1366, بیانیه وزارت امورخارجه درخصوص قطعنامه.

[3] . روزنامه کیهان, 21 شهریور 1366.

[4] . INA(Iraq news Agency) ,22july 1987(From Baghdad) No 2.

[5] . روزنامه اطلاعات, 1 مرداد 1366.

[6] . روزنامه رسالت, 14 شهریور 1366.

[7] . روزنامه رسالت, 31 شهریور 1366.

[8] . ر.ک: هدایتی خمینی, عباس; شورای امنیت و جنگ تحمیلی( عراق علیه جمهوری اسلامی ایران) دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی, 1370, ص 170.

[9] . ر.ک: روزنامه اطلاعات 30 تیر 1367, متن پیام امام خمینی(ره). که ایشان ضمن تعبیر آوردن از پذیرش قطعنامه به نوشیدن جام زهر, آن را به خاطر مصلحت مورد پذیرش قرار دادند.

[10] . برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به هدایتی خمینی, عباس; شورای امنیت و جنگ تحمیلی .


جمعه 96 تیر 23 , ساعت 10:55 عصر

پذیرش قطعنامه 598:

 در پذیرش قطعنامه 598 عوامل مختلفی تاثیرگذار بوده اند که نگاهی به اظهارات افراد موثر در تصمیم گیریهای مربوط به جنگ و ادامه آن می تواند عوامل موثر در این تصمیم گیری را به خوبی تبیین کند. 

سعید نوایی: با وجود گذشت 21 سال از پایان جنگ تحمیلی، یکی از مواردی که در سالهای گذشته به آن پرداخته شد و توجه نسل جوان را به خود جلب کرد، قطعنامه 598 و پذیرش آن از سوی ایران بود. موضوعی که در روزهای پر حرارت خرداد 88 و تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم، به یکی از دستاویزهای رقابتهای سیاسی تبدیل شد.

اکنون پذیرش قطعنامه و چرایی و چگونگی آن به بخشی از تاریخ انقلاب تبدیل شده است و با گذشت زمان قضاوت ها نسبت به آن، متنوع و بعضاً پر انتقاد می باشد و این وضعیت احتمالاً تا سالیان دیگر ادامه خواهد داشت. پرسش مطرح در فضای سیاسی کنونی این است که آیا راه حل های دیگری برای پایان جنگ نیز وجود داشت و در صورت برگزیدن آن، وضعیت به گونه ای دیگر می شد و دیگر پرسشی به میان نمی آمد؟ به نظر می رسد بهترین پاسخ برای این پرسش، بررسی اظهارات کسانی باشد که نقش اصلی را در فرماندهی جنگ و به پایان رساندن آن داشتند. توضیحاتی که در چارچوب تحولات نظامی و سیاسی بیان شده و به صورت مختصر می تواند ابعاد پرسش از نحوه پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 را روشن سازد.

چهره موثر در پایان جنگهاشمی رفسنجانی را می توان یکی از موثرترین افراد در ماجرای پذیرش قطعنامه 598 قلمداد کرد. او به واسطه ریاست بر شورای عالی دفاع، وظیفه تصمیم گیری درباره مسائل مهم جنگ را بر عهده داشت و بسیاری از تصمیماتی که در دوران 8 ساله جنگ گرفته می شد با محوریت او که همزمان ریاست مجلس را نیز بر عهده داشت بود.

هاشمی رفسنجانی

 درباره شرایط حاکم بر اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران که به پذیرش قطعنامه منجر شد می گوید: «بودجه دولت واقعاً کشش این جنگ را نداشت و دولت رسماً به امام (ره) نامه نوشت که نمی‌توانیم، همچنین در همین موضوع درخواست بودجه از طرف نیروهای رزمنده زیاد شد و البته حق آنها نیز بود و فرمانده سپاه نامه‌ای به امام نوشت و لیست بزرگی از لوازم مورد احتیاج داد که لیست آنچنان بزرگ بود که امام (ره) فرمودند یک ابرقدرت هم نمی‌تواند آن را تهیه کند.

وی می افزاید: طولانی و فرسایشی شدن جنگ به ما آسیب فراوان می‌رساند و تلفات غیر نظامی‌ها نیز زیاد شده بود. عراقی‌ها از سلاح شیمیایی استفاده می‌کردند و ما در مقابل این شرارت محدود بودیم، چون سلاح شیمیایی به کار نمی‌بردیم و نمی‌خواستیم مردم آسیب ببینند.  آمریکایی‌ها علناً به نفع عراق وارد میدان شده بودند و کشتی، هواپیما و سکوهای نفتی ما را مورد حمله قرار می‌دادند.»

روایت محسن رضاییپس از هاشمی رفسنجانی،

محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه یکی دیگر از افرادی بود که نقش مهمی در تصمیمات اداره جنگ ایفا می کرد. او در خصوص مقطع پذیرش قطعنامه می گوید: «در روزهای پایانی جنگ همه به امام نامه می‌نوشتند، ولی بعضی از نامه‌ها برای ادامه جنگ بود با گرفتن امکانات و در بعضی از نامه‌ها هم با زبان بی‌زبانی گفته می‌شد دیگر نمی‌توانیم بجنگیم. نتیجه مشترک این بود که ادامه جنگ به شکل قدیم امکان پذیر نیست. اگر دو جلسه مسوولان سیاسی با امام برگزار نمی‌شد، شاید امام برای پذیرش قطعنامه تصمیم نمی‌گرفتند.»

رضایی گفته است: ظاهرا تلاش آقای هاشمی و مسوولان سیاسی این بود که امام قطعنامه را بپذیرد و این اصرارها تا حدی بود که امام با اوقات تلخی جلسه را ترک کرده بودند. در جلسه بعد یکی از افراد حاضر در جلسه از امام درخواست می‌کرد که قطعنامه را ولو توسط فرد دیگری بپذیرد که امام فرمودند من فکر می‌کنم و بعد اعلان می‌کنم. بعد از 24 ساعت امام فرمودند من خودم قطعنامه را می‌پذیرم.

او تدارک تجهیزات نظامی را یکی از بزرگترین مشکلات در زمان جنگ می داند و می گوید: ما در آن زمان در تحریم به سر می‌بردیم. ما در یک مقطع در محاصره کامل به سر می‌بردیم. می‌توانم بگویم ما واقعا خلع سلاح شده بودیم.

رضایی در خصوص نامه‌ای که در اواخر جنگ به نخست‌ وزیر نوشت گفته است: آن نامه مجموع پیشنهادهایی بود که بتوانیم جنگ را به عمق خاک عراق بکشانیم. من در آن نامه عنوان کرده بودم اگر بخواهیم جنگ با پیروزی قاطع ما خاتمه یابد، باید 5 میلیارد دلار بودجه در نظر گرفته شود که طی آن در یک برنامه‌ریزی پنج ساله دقیق عملیاتی و پر قدرت شکست سنگینی را متوجه عراق سازیم و جنگ را به نفع خویش پایان دهیم و برای آنکه بعدها سوء استفاده‌ای به وجود نیاید در آخر نامه ذکر کرده بودم که اگر تجهیزات تامین نشود ما در هر شرایطی مقاومت می‌کنیم و تا آخرین قطره خون ادامه می‌دهیم و می‌ایستیم.

روایت علی شمخانی:

دریابان علی شمخانی

درباره مقطع پذیرش قطعنامه می گوید: سران نظامی برای پایان جنگ به امام نامه نمی‌نوشتند. من اعتقاد داشتم ظرفیت کشور بیش از این نمی‌تواند توان اداره جنگ را برای ما فراهم کند و توان ما متناسب با توان صدام نیست. من معتقد بودم با توجه به این ظرفیتها که قابل تغییر نیست، نمی‌توان جنگ را ادامه داد.

وی با بیان اینکه رضایی طرفدار ادامه مقاومت بود، گفت: ظرفیت تصمیم‌گیری، ظرفیت کشور و قدرت حاصل‌شده از این ظرفیت از سوی ما، متناسب با قدرت روبروی ما نبود. چون ظرفیتهایمان را قابل تغییر نمی‌دانستیم، بهترین راهکار این بود که صلح را بپذیریم و جنگ را تمام کنیم. ما می‌توانستیم جنگ را با نتیجه بهتری پایان دهیم. اینکه چرا جنگ به این شکل پایان پیدا کرد دلایل متعددی دارد. مهمتر از پاسخ به این سوال، این است که تصمیم بگیریم چنین تجربه‌ای را تکرار نکنیم، بیش از آنکه به دنبال این باشیم همدیگر را متهم کنیم. او در آخرین اظهار نظر در مصاحبه تلویزونی که چندی پیش داشت تصریح کرد که برای ادامه جنگ دچار مشکلات مالی شده بودیم تا جایی که برای بند پوتین هم مشکل داشتیم.

روایت رشیدغلامعلی رشید:

آقای غلامعلی رشید نیز که یکی دیگر از فرماندهان ارشد سپاه در دوران دفاع مقدس بوده است در این باره می گوید: آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا به فرماندهان سپاه و سایر فرماندهان گفت هر آنچه که می‌خواهید برای انجام یک عملیات سرنوشت ساز، روی کاغذ بیاورید که آقای رضایی نامه‌ای می‌نویسد و در آن نامه امکانات لازم برای شکست دشمن را در آن نامه می‌نویسد. البته آقای هاشمی یک نامه از رئیس برنامه و بودجه نیز دریافت می‌کند که وضعیت بد اقتصاد کشور در آن نامه تشریح می‌شود و یک نامه از بخش فرهنگی و نامه‌ای دیگر در مورد تحلیل سیاسی از مراکز سیاسی کشور می‌گیرد و با یک دسته تحلیل سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خدمت امام می‌رسد که هر 4 تحلیل می‌گویند ادامه جنگ با این وضع سخت است. البته نظامیان و فرماندهان سپاه معتقد بودیم که آنقدر ظرفیت در درون ملت ایران و دولت حاکم وجود دارد که ما قادریم «جنگ جنگ تا پیروزی» را تحقق بخشیم.
مقامات ما معتقد بودند ما هزینه‌ای بیش از این نمی‌توانیم صرف جنگ کنیم، بارها به ما جواب می‌دادند که شما با وضع موجود باید بجنگید و ما هم می‌گفتیم وضع موجود برای به پیروزی رساندن در یک عملیات سرنوشت ساز کافی نیست. امام (ره) پس از دیدن این 4 تحلیل به پذیرش قطعنامه ‌اشاره می‌نمایند و می‌گویند حال که مسوولین فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نظامی و از جمله فرمانده کل سپاه که یکی از معدود فرماندهانی است که قائل به ادامه جنگ است این را می‌گویند؛ من قطعنامه را می‌پذیرم.

روایت رحیم صفوی:

سردار یحیی رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه نیز درباره شرایط حاکم بر پذیرش قطعنامه می گوید: سال 67 برخى تغییرات اساسى در صحنه عملیات جنگ رخ داد و همین طور در صحنه سیاسی. در صحنه جنگ عراقى‌ها به‌صورت وسیع سلاح‌هاى شیمیایى به کار گرفتند؛ از طرف دیگر آمریکایى‌ها با حضور نظامى شان در خلیج‌فارس و حمله به سکوهاى نفتى ایران و پیش از آن سرنگونى هواپیماى مسافربرى ایر‌باس، عملا وارد فاز نظامى جنگ با ایران شدند. استراتژى آمریکایى‌ها در آن مرحله آن بود که نه ایران پیروز جنگ بشود نه عراقى‌ها. ما در آن شرایط یک وضعیت خاصى داشتیم. هم از نظر نظامى مشکلاتى را داشتیم و هم از نظر اقتصادی. به هر جهت شرایط خاصى منجر به تصمیم پذیرش قطعنامه 598 شد. 

 

زمینه های پذیرش قطعنامه

عوامل موثر

تحریم تسلیحاتی

تحریم فروش سلاح به ایران، تحریم صادرات قطعات نظامی و غیر نظامی به ایران،

تحریم فروش ماشین آلات راه سازی و تجهیزات صنعتی

اوضاع سیاست خارجی

جلوگیری از تبلیغات جهانی که ایران را جنگ طلب معرفی می‌کرد،

 توافق  اعضای دائم شورای امنیت برای پایان جنگ

وضع مالی دولت

وضعیت بحرانی بازار نفت و تاثیر آن بر درآمد دولت برای تامین مایحتاج اولیه مردم،

رکود اقتصادی به دلیل کاهش فروش نفت

نیازهای ادامه جنگ

5 میلیارد دلار بودجه برای تامین تسلیحات جنگی

تحولات نظامی

حضور گسترده آمریکا و غرب در خلیج فارس،

حمله نیروهای نظامی آمریکا به سکوهای نفتی ایران و

 ورود آمریکا به صحنه‌ درگیری در خلیج فارس علیه ایران،

 تغییر موضع و موقعیت برتر نظامی در صحنه‌ جنگ زمینی، افزایش تعداد لشکرهای عراق

واکاوی علل پذیرش قطعنامه 598

برای جلوگیری از پذیرش جام زهری دوباره ضروری است

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی با بیان این که در دوره اصلاحات عده ای می خواستند جام زهر جدیدی نوشیده شود، خواستار عقب نشینی در برابر قدرت ها بودند و در انتخابات ریاست جمهوری نیز یکی از کاندیداها در تبلیغات تلویزیونی سریعاً اعلام کرده بود که برای حل معضل اشتغال باید معادلات جهانی را بپذیریم، افزود: واکاوی علل پذیرش قطعنامه 598 برای جلوگیری از پذیرش جام زهری دوباره، ضروری است.

منبع خبر: www.rasanews.ir

حجت الاسلام سید محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی در همایش پذیرش قطعنامه 598، فرآیند یا برآیند که یکشنبه شب، در سالن اجتماعات اداره کل تبلیغات اسلامی قم برگزار شد با نگاهی بیرونی به تحلیل فرهنگی پذیرش قطعنامه 598 پرداخت و گفت: ضرورت بحث و زنده کردن یک حادثه که بیست و دو سال از عمر آن می گذرد، عبرت گیری از گذشته برای امروز است.

وی با بیان این که در دوره اصلاحات عده ای می خواستند جام زهر جدیدی نوشیده شود و دم از عقب نشینی در برابر قدرت ها می زدند و حتی در انتخابات نیز یکی از کاندیداها در تبلیغات تلویزیونی سریعاً اعلام کرده بود که برای حل معضل اشتغال باید معادلات جهانی را بپذیریم، افزود: واکاوی علل پذیرش قطعنامه 598 برای جلوگیری از پذیرش جام زهری دوباره، ضروری است.

رییس فرهنگستان علوم اسلامی با طرح این سؤال که چرا حضرت امام با پذیرش قطعنامه از اصول خود کوتاه آمدند، آیا دیدند هزینه ای که برای نظام پیش می آید بیش از ادامه جنگ است که حاضر به ادامه جنگ نشدند یا این که خطایی از ناحیه نخبگان اتفاق افتاده است به نامه ایشان به مسؤولان اشاره کرد.

وی با بیان این که غرب رویکرد خود را در برخورد با انقلاب اسلامی عوض کرده بود و با پایان این جنگ می خواست رویکرد دیگری را دنبال کند، اظهار داشت: امام خمینی (ره) دنبال جنگ نبودند، اما می خواستند جنگ تحمیلی را به یک جنگ تمدنی تبدیل کنند.

حجت الاسلام میرباقری در ادامه سخنان خود با بیان این که هرگز نمی توان قطعنامه را تحلیل کرد مگر این که جنگ را تحلیل کنیم و هرگز جنگ تحلیل نمی شود مگر این که انقلاب اسلامی تحلیل شود، تأکید کرد: انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی (ره) بستر ظهور است.

تشکیل حکومت دینی در ایران، احیای دنیای اسلام، بیداری و هویت بخشی اسلامی در جهان و احیای معنویت در جهان از مهم ترین اهداف امام خمینی (ره) از انقلاب اسلامی ایران عنوان می باشد انقلاب امام خمینی (ره) انقلابی برای تبدیل یک نظام سلطنت به جمهوری، یک انقلاب ملی و یا انقلاب ضد استعماری نیست، بلکه یک انقلاب ایدئولوژیک است.  انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب ایدئولوژیک، تنها انقلابی است که پس از رنسانس در شرق اتفاق افتاده و مأموریت آن دگرگونی جهان تا مرز احیای تمدن ها است. امام خمینی (ره) با انقلاب اسلامی، حکومت دینی را تحقق بخشید و سبب بیداری اسلامی در جهان شد.

حجت الاسلام میرباقری با بیان این که امام راحل از روز اول جنگ می دانستند که این جنگ، جنگ ایران و عراق و جنگ بر سر خوزستان و نفت نیست، بلکه غرب متوجه شده انقلاب اسلامی در یک حرکت پرشتاب رو به پیش است، ابراز داشت: از نظر امام خمینی (ره) این جنگ، جنگ اسلام و کفر و یک ضرورت برای رشد معنویت در درون انسان ها و تنها راه گسترش انقلاب اسلامی در جهان است.

وی هدف امام از جنگ عراق را سوزاندن ریشه کفر، رسیدن به شهادت، احیای معنویت در جهان و تغییر موازنه به نفع اسلام ارزیابی کرد و ادامه داد: اگر دشمنان انقلاب دیگر جرأت نمی کنند به مرزهای ایران نزدیک شوند به سبب نحوه پایان جنگ از سوی امام است که اگر سال 62 جنگ به پایان می رسید، هرگز این اتفاق نمی افتاد.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که دشمنان جنگ را شروع کردند، اما امام خمینی (ره) آن را مدیریت کرد، تصریح کرد: امام خمینی (ره) آغاز کننده جنگ نبودند اما از جنگ استقبال می کردند چرا که می دانستند جنگ بین ایمان و کفر ضروری و ابزاری برای تغییر موازنه قدرت است و به فروپاشی قدرت غرب سرعت می بخشد. 

وی یادآور شد: بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، موضوع دفاع را خاک و آب نمی دانستند و هزینه ای که برای انقلاب می دهند نیز در این میان روشن است، می دانند این جنگ جهانی است. از این رو وقتی جنگ شروع شد و آنها ادامه دهنده جنگ بودند، امام حاضر به اتمام جنگ مگر با تغییر موازنه به نفع اسلام نیست.

حجت الاسلام میرباقری با بیان این که استراتژی امام خمینی (ره) استراتژی غلبه خون بر شمشیر و هدف ایشان از پایان جنگ تغییر موازنه قدرت است، اذعان داشت: امام خمینی (ره) جنگ را شروع نمی کنند، اما وقتی شروع شد دنبال جریانی هستند که پایان آن تغییر موازنه به نفع اسلام است.

وی خاطرنشان کرد: امام راحل هرگز با پذیرش قعطنامه موافق نبودند چون معتقد بودند جنگی که آنها به راه انداخته اند را ملت ایران باید تمام کنند نه آنها و به گونه ای هم تمام شود که به ضرر مجامع بین المللی و نه به ضرر عراق باشد.

رییس فرهنگستان علوم اسلامی با اشاره به تعبیر جام زهر توسط امام خمینی (ره) در پذیرش قطعنامه 598 اظهار داشت: مصلحت سبب شد تا حضرت امام حکمیت کفار که آغاز کننده جنگ بودند را بپذیرند، زیرا هرگز نمی خواست جنگی را که آنان شروع کرده اند، خود به پایان برسانند.

شورای امنیت از 31 شهریور 1359 که عراق به ایران تجاوز نمود تا پایان سال 1369 مجموعا 14 قطعنامه و 15 بیانیه صادر نمود[1] که قطعنامه 598 به عنوان هشتمین قطعنامه از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ که ذیلا به بیان نکاتی درباره آن, از جمله بیان ویژگی ها وجوه تفاوت آن با قطعنامه های پیشین, موضع دوکشور درگیر در قبال صدور قطعنامه و اقدامات بین المللی در قبال موضع گیری ایران و نهایتا پذیرش و دلائل پذیرش آن از سوی ایران خواهیم پرداخت.


جمعه 96 تیر 23 , ساعت 10:49 عصر

هزینه های چالش و سازش؟

هزینه مقاومت و ایستادگی نظام جمهوری اسلامی با آمریکا پس از انقلاب اسلامی عمدتاً در قالب اعمال فشارها و تحریم های بین المللی ، تبلیغات گسترده رسانه ای و ایران هراسی و تلاش برای مقابله و براندازی با حمایت از گروههای تروریستی و در طول حیات جمهوری اسلامی علیه کشورمان در برهه های مختلف با درجات متفاوت دنبال شده است و در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد آمریکا و برخی کشورها با هدف مقابله با پیشرفت کشور در موضوع هسته ای ، به تشدید تحریم ها پرداختند که گر چه مشکلاتی را برای کشور را به وجود آورد ، اما ایستادگی و مقاومت مردم در برابر این فشارها موجب شد تا آنان از این فشارها طرفی نبندند و این وعده الهی است که « و ان تصبروا و تتقوا لا یضرهم کیدهم شیئا ان الله بما یعملون محیط»«و شما اگر صبر کنید و از خدا بترسید، کید آنها هیچ ضررى به شما نمى زند که خدا به آنچه مى کنید، احاطه دارد.» (سوره آل عمران ، آیه 120) ما معتقدیم هزینه های سازش با آمریکا برای کشور به مراتب از هزینه ایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه کمتر است زیرا دشمنی آمریکا و نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت اسلامی ،استکبار ستیزانه و استقلال طلبانه آن است و آنها به چیزی جز دست برداشتن از اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی راضی نمی شوند و این گونه نیست که با عقب نشینی و دست برداشتن از یک مسأله مانند انرژی هسته ای ، دشمنی آنان با نظام تمام شود از این رو شاهد بودیم که وقتی این بهانه از دست آنها خارج شد ، بهانه های دیگری همچون حقوق بشر و حمایت از تروریسم و موضوع توان موشکی دنبال شد. این مصداق همان کلام الهی است که «وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ»«هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی. بگو: راهی که خدا بنماید به یقین راه حق تنها همان است؛ و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت.»(سوره بقره ، آیه 120) «وَلَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» « و آنان پیوسته با شما مى ‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند» (سوره بقره ، آیه 217) حضرت امام عمق کینه و دشمنی دشمنان نظام را این گونه تبیین فرمودند : «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما راقبول دارند ؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند ...آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دستهای خود ویران نماید , آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر , آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف , آنها ولی و قیم باشند , ما جیره خوار و حافظ منافع آنها , نه یک ایران با هویت ایران اسلامی . » (صحیفه نور , ج 20 , ص 237) تجربه دولت‌های سازشگر به خوبی نشان می‌دهد که پیامدهای منفی سازش به مراتب از چالش بیشتر بوده است: هزینه‌های سازش برای لیبی معمر قَذّافی کسی که سال‌ها در سودای رهبری جهان عرب، کشورهای عربی را به دشمنی و مقابله با آمریکا فرا می‌خواند، پس از آنکه فشارهای دولت آمریکا بر وی شدت گرفت، دست آخر به سازش با غربی‌ها تن داد. دسامبر 1988 هواپیمای پان آمریکن با 259 مسافر که اکثر آنها آمریکایی بودند در آسمان اسکاتلند منفجر شد؛ آمریکایی‌ها لیبی را به عنوان مقصر اصلی این حادثه معرفی کردند، حادثه‌ای که در رسانه‌ها به پرونده لاکربی شهرت پیدا کرد. امریکایی‌ها پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل کشانند. 21 ژانویه 1992 قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت صادر شد که لیبی را موظف به همکاری با امریکا نمود. هنگامی که قذافی عزم آمریکا را برای فشار بر حکومتش مشاهده کرد، برای کاهش تبعات منفی برخورد واشنگتن، به مرور در مسیر سازش گام برداشت. در نخستین قدم قذافی قبول کرد تا در ازای هر فرد کشته شده در حادثه لاکربی مبلغ ده میلیون دلار، جمعاً بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازد. اما آمریکایی‌ها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی ندانستند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت کرد. در گام بعد دولت آمریکا تعطیلی فعالیت هسته‌ای لیبی آن هم به بهانه نگرانی از رفتارهای خصمانه احتمالی لیبی را مطالبه نمود. بوش پسر در ترسیم راهبرد خود در قبال لیبی می‌گوید: آن‌ها باید حسن نیت خودشان را با تعطیلی برنامه هسته‌ای‌شان نشان بدهند. در آن صورت آمریکا هم کمک می‌کند تا دنیا لیبی را به عنوان یک شریک تجاری بپذیرد. لیبی تاسیسات هسته‌ای خود اعم از دستگاه‌های سانتریفیوژ، قطعات مربوطه، مدارک و مخزن‌های حاوی هگزا فلوراید اورانیوم را به آمریکا منتقل کرد. اما عجیب‌ترین اقدام لیبی انهدام تمامی تجهیزات مرتبط با موشک‌های اسکاد- سی بود. دیکتاتور لیبی همچنین موافقت کرد تا موشک‌های اسکاد- بی را نیز منهدم نماید. با این حال اسپنسر آبراهام وزیر وقت انرژی آمریکا نیز مدعی شد تنها پنج درصد خواسته‌های آمریکا از سوی لیبی برآورده شده است: مشکلات هسته‌ای لیبی بسیار بزرگتر و عمیق‌تر از چیزی است که امروز در رسانه‌ها به آن اشاره می‌شود. این مشکلات مثل یک کوه یخ است که الان تنها قله آن بیرون از آب دیده می‌شود. چیزی حدود پنج درصد از آن! در عین حال کمپانی‌های آمریکایی کنکو فیلیپس، ماراتون و هس از جمله بزرگ‌ترین شرکت‌های نفتی به شمار می‌آیند که از سال 2004 و آغاز مذاکرات بوش با قذافی و رفع تدریجی تحریم‌ها حضور تقریباً پررنگی در عرصه استخراج نفت لیبی داشتند. لیبی پیش از آغاز درگیریهای سال 2011-2012، روزانه حدود یک میلیون و 600 هزار بشکه نفت تولید و یک میلیون و 300 هزار بشکه از این مقدار را صادر می‌کرد. 59.2 درصد از امتیاز استخراج نفت در اختیار شرکت نفتی واحه (بزرگ‌ترین شرکت دولتی)، 16.3 درصد در اختیار کمپانی کنکوفیلیپس، 16.3 درصد در اختیار کمپانی ماراتون و 16,8 درصدر نیز متعلق به کمپانی هس بود.2 سر انجام نیز مذاکراتی محرمانه و درحقیقت مذاکرات سازش بین معمر قذافی حاکم دیکتاتور لیبی با سران کاخ سفید در دوران اوباما صورت گرفت تا برای خروج موفقیت آمیز وی و خانوده اش از کشور مقدماتی فراهم شودکه این امر نیز محقق نشد. هزینه‌های سازش برای کره شمالی کره شمالی علی‌رغم چالش‌ها عمیق خود با مقامات واشنگتن، در مدت کوتاهی تصمیم گرفت تا روند سازش با آمریکا را در پیش گیرد. مطابق قراردادی که بین کره شمالی و ایالات متحده به منظور غیر هسته‌ای کردن شبه جزیره کره منعقد شد، پیونگ یانگ باید نیروگاه‌های هسته‌ای خود را از بین ببرد. به همین سبب مقامات کره شمالی اعلام کردند که تصمیم دارد در ادامه جمع آوری تاسیسات هسته‌ای‌اش، برج‌های خنک کننده نیروگاه «یونگ بیون» را تخریب کند. در همین راستا دولت این کشور از رسانه‌ها برای پوشش و بازتاب این فرایند رسماً دعوت به عمل آورد,خیلی زود دولت پیونگ یانگ به دلیل نقض عهد آمریکایی‌ها از ادامه فرآیند سازش با مقامات غربی نا امید شده و مسیر خود را به سوی حفظ تأسیسات هسته‌ای تغییر دادند. هزینه‌های سازش برای کوبا در نمونه دیگر؛ واشنگتن از سال 1961 روابط دیپلماتیک خود را با کوبا به دلیل مواضع مستقل و ضدآمریکایی این کشور قطع و این کشور را تحریم کرد؛ در چند ماه‌های اخیر دولت کوبا تصمیم گرفت تا با هدف عادی سازی روابط و کاهش هزینه‌های تحمیلی آمریکا فرآیند سازش را بپذیرد. دولت آمریکا اعلام کرد بخشی از تحریم‌هایی را که علیه کوبا از حدود نیم قرن پیش اعمال کرده بود با هدف عادی سازی روابط خود با این کشور لغو کرد. گرچه تحریم‌های اصلی که کنگره آمریکا علیه کوبا اعمال کرده است همچنان پابرجا هستند. «جوزفینا ویدال» مسئول بخش آمریکا در وزارت امور خارجه کوبا در این باره گفت: آمریکا تنها آن بخش از تحریم‌ها را تاکنون لغو کرده که به نفع اقتصاد خود آمریکاست. از همین رو، تحریم‌های جدیدی نیز که آمریکا به تازگی از لغو آن خبر داده است بیشتر به نفع مردم آمریکاست تا مردم کوبا عقب‌نشینی کوبا از مواضع ضدآمریکایی خود که به نتیجه مدنظر منتج نشد علی‌رغم ورود مقامات کوبا به عرصه سازش با آمریکا، خبرگزاری کوبا هم خبر دادند که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا با تمدید قانون «تجارت با دشمن» در این کشور که تأکیدی بر ادامه اعمال تحریم‌های خصمانه واشنگتن علیه کوبا محسوب می‌شود، موافقت کرد. اوباما ضمن موافقت با تمدید مدت زمان این قانون برای یک سال دیگر، عادی‌سازی روابط دو کشور کوبا و آمریکا در ماه‌های اخیر را نادیده گرفت و مجوز اعمال تحریم علیه کوبا را صادر کرد. توجه به این نکته ضروری است که کوبا در کنار هزینه‌ها مالی ناشی از تحریم، به خاطر سازش با مقامات آمریکایی به پرستیژ و اعتبار داخلی و بین‌المللی خود نیز چوب حراج زد. هزینه‌های سازش دولت‌های عربی سال‌هاست که دولت‌ها عربی منطقه خصوصاً عربستان سعودی ناچارند تا برای جلب نظر مقامات آمریکایی، هزینه‌هایی را بپذیرند. ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود بشدت حمایت از عربستان سعودی را زیر سؤال برد و گفت: «عربستان به‌زودی به‌علت خطر داعش در ورطه سختی گرفتار خواهد شد، و به کمک ما نیاز پیدا خواهد کرد، اگر آمریکا وجود نداشت، اکنون عربستانی هم نبود و نمی‌توانست اکنون به بقای خود ادامه دهد».وی رسماً مقامات سعودی خواست تا در قبال هزینه‌های دولت آمریکا خسارت آن را جبران کنند. دیکتاتورهای سعودی حامی کلینتون راهی جزء پرداخت هزینه سازش به ترامپ پرخاشگر نداشتند، به همین سبب در اولین سفر وی به عربستان این مهم محقق شد. لذا شرکت لاکهید مارتین و بوئینگ به عنوان دو شرکت تسلیحات‌سازی بزرگ آمریکا، به ترتیب با به دست آوردن 28 و 50 میلیادر دلار، از بزرگترین ذی‌نفع‌های قرارداد تسلیحاتی 110 میلیارد دلاری دونالد ترامپ با عربستان به شمار می‌روند. همچنین وزارت کشور عربستان سعودی هم پیش از سفر ترامپ به عربستان، با پرداخت مبلغ 5 میلیون و 400 هزار دلار گروه "سونوران" در ایالت آریزونا به عنوان مشاور دولت در امور تجاری را اجاره کرد. این مبلغ حتی در مقایسه با فعالیت‌های پر سود جهت اعمال فشار بر دولت‌های خارجی مبلغ هنگفتی به حساب می‌آید. (rasad.org/fa/news/124707) ایرانِ دوران پهلوی دوم ایرانِ دوران پهلوی، شباهت زیادی با عربستانِ کنونی داشت. کشوری سرشار از منابع نفتی، دارای ارتشی به ظاهر قدرتمند و حاضر در درگیری های منطقه ای و البته بزرگ ترین واردکننده سلاح از آمریکا.دوران پهلوی، به هر میزان تولید و قیمت نفت افزایش می یافت، به همان میزان واردات سلاح از آمریکا افزوده می شد؛ آمریکا ازیک طرف با واردات نفت از ایران، انرژی موردنیاز خود را تأمین می کرد و از طرفی دیگر با فروش سلاح به ایران دلارهای خود را پس می گرفت، اما انباری از اسلحه برای خود در خاورمیانه ایجاد می کرد. در آرشیو سایت وزارت خارجه آمریکا آمده است که «مسئولان آمریکایی بهترین روش برای کنترل شاه را همان برنامه نظامی می دانند؛ اگر شاه مطمئن شود که آمریکا به امنیت ایران توجه دارد، مشاوران نظامی بهتر می توانند به وی در مورد مسائل اولویت دار مشورت دهند.» افزایش درآمدهای نفتی ایران در دهه 70 میلادی (50 شمسی) هم زمان با افزایش سرسام آور واردات اسلحه از آمریکا صورت گرفت؛ امیرعباس هویدا، از نخست وزیران دوران محمدرضا شاه، در صفحه 98 کتاب خود بانام سقوط شاه این طور می نویسد: «در یک فاصله زمانی، 20 ساله، از سال 1950 تا 1971، کل خرید تسلیحاتی ایران از آمریکا به یک میلیارد دلار هم نرسید. ولی بین سال های 1971 تا 1978 یعنی فقط در عرض 8 سال آخر سلطنت شاه، میزان خرید سلاح از آمریکا آن قدر سریع افزایش پیدا کرد که به رقم نجومی 19 میلیارد دلار بالغ شد». این خریدها هم زمان با اوضاع به هم ریخته اقتصادی آمریکا در دوران بعد از جنگ ویتنام است که توانست به اقتصاد آمریکا جانی دوباره ببخشد.» عقب نشینی های سیاسی محمدرضا شاه به اینجا ختم نمی شود و موارد متعددی ازاین دست در طول دوران پهلوی قابل مشاهده است. مسئله صرف نظر کردن ایران از حاکمیت بر بحرین از جمله این عقب نشینی های سیاسی این دوران است؛ در کتاب سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی آمده است که در مذاکراتی پنهانی میان ایران، انگلستان و آمریکا، ایران در مورد مسئله بحرین کوتاه می آید و عقب نشینی سیاسی کند و نتیجه چیزی نمی شود جز جدایی بحرین از ایران. در هم شکسته شدن مقاومت 30 ساله مذاکرات سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات از درس آموزترین تجربه های مسلمانان در دهه های اخیر است. سازمان آزادی بخش فلسطین که در سال 1964 با هدف آزادسازی فلسطین از طریق درگیری مسلحانه تشکیل شده بود و هدف نخست خود را نابودسازی رژیم صهیونیستی عنوان می کرد، پس از چند دهه مقاومت، پای میز مذاکره با رژیم صهیونیستی می نشیند و درنهایت بدون دست یافتن به اهداف خود، این رژیم را به رسمیت می شناسد. این مذاکرات، با اجلاس مادرید در سال 1991 آغاز و نهایتاً به توافق نامه اسلو منتهی می شود. یاسر عرفات در مذاکرات سازش به دنبال اهدافی همچون پایان دادن به شهرک سازی ها و آزادی اسرای فلسطینی بود که باوجود دادن امتیازات فراوان به رژیم صهیونیستی، به هیچ کدام از آن اهداف نرسید. به جز به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و چشم پوشی از 78 درصد خاک فلسطین که بزرگ ترین موفقیت صهیونیست ها در این مذاکرات به شمار می رفت، امتیازات دیگری از طرف این افراد به رژیم صهیونیستی اعطا شد؛ در این مذاکرات مبارزات نظامی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به عنوان اَعمال تروریستی شناخته و توافق شد که این اعمال متوقف و بندهایی از اساس نامه ی این سازمان از جمله مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی و نابودی این رژیم حذف شود؛ در این مذاکرات، باوجود به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی ساف، طرف فلسطینی نتوانست دولت مستقل فلسطینی را تشکیل دهد و تنها به یک تشکیلات خودگردانِ بدون ارتش در کرانه باختری رضایت داد و مسئولیت امنیت آن را هم به اسرائیلی ها واگذار کرد. در این توافق نامه در مورد وضعیت بیت المقدس، پناهندگان فلسطینی و شهرک نشینان مستقر در کرانه باختری سخنی به میان نیامد. (www.hawzah.net/fa/Article/View/95093) برای روشن شدن هزینه های سازش با نظام سلطه ابتدا لازم است به دلایل دشمنی آن با نظام جمهوری اسلامی بپردازیم. در بررسی مهمترین دلایل و عوامل دشمنی دشمنان انقلاب اسلامی با نظام جمهوری اسلامی و استمرار و دست برنداشتن از این دشمنی وعناد, می توان به این موارد به طور گذرا اشاره نمود: 1.اسلامی بودن نظام جمهوری اسلامی : یکی از مهمترین عوامل دشمنی استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا با نظام جمهوری اسلامی,بلکه ریشه اصلی تمامی دشمنی ها , اسلامی بودن انقلاب و شکل گیری انقلاب بر پایه اسلام ناب است . ؛ انقلاب اسلامی که بر پایه فرهنگ غنی اسلام شکل گرفت , فرهنگ غرب و مبانی آن را به چالش کشیده و زیر سوال برد . ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا می گوید : «جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدانهای زور آزمایی سیاست خارجی آمریکاست.» (نیکسون , ریچارد , فرصت را از دست ندهید , ترجمه , حسین وفسی نژاد , تهران : ص 256) هانتینگتون نظریه پرداز مشهور آمریکایی می گوید : «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است . » (نفوذ و استحاله , پیشین , ص 47) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند : «امروز دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است . آن ها با اسلام دشمن هستند که بر جمهوری اسلامی ایران فشار وارد می کنند و الله که آمریکا از ملت ایران از هیچ چیز شان به قدر مسلمان بودن و پایبند به اسلام ناب محمدی بودن ناراحت نیست او می خواهد شما از این پایبندی دست بردارید .» (روزنامه جمهوری اسلامی , 13/2/69) 2. زیر سؤال بردن نظام استکباری: موجودیت نظام جمهوری اسلامی و حرکت با صلابت و مقتدرانه آن , بنیان نظام استکباری را به خطر انداخته است و همین مسأله از دلایل دشمنی استکبار جهانی و آمریکا با انقلاب اسلامی است . ریچارد مورفی , معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا در گزارشی خطاب به نمایندگان کنگره آمریکا گفت :« اولویت های آمریکا مبتنی بر حفظ جریان جریان آزاد نفت از خلیج فارس, مهار کردن نفوذ روسیه و جلوگیری از رادیکالیسم اسلامی است . پدیده انقلاب اسلامی ایران دیگر تنها یک مسأله استراتژیک متعارف نیست , مسأله امواجی است که این انقلاب پدید آورده و بنیادهای تمدن معاصر کاپیتالیستی و سوسیالیستی غرب را به لزره انداخته است .» (واعظی , حسن , ایران و آمریکا , پیشین , ص 314, فارین پالیسی به نقل از خطر توطئه , ص 95) مقام معظم رهبری فرمودند:« موضع انقلاب اسلامی موضع هجومی است , هجوم علیه سیستم ظالمانه و ستمگرانه ای که امروز بر دنیای سیاست در سراسر عالم و بر زندگی واقعی مردم حاکم است , یعنی هجوم بر نظام سلطه... انقلاب اسلامی , فریاد و نهیبی است علیه چنین نظام های ظالمانه ای در دنیا . علت این هم که نظام اسلامی و انقلاب اسلامی در چشم ها و کام های ملت ها شیرین بوده و همچنان هست , همین است . این هم که می بینید در دنیا سیاست های گوناگون با شیوه های مختلف مرتب روی جمهوری اسلامی فشار می آورند تا در قضایای گوناگون مثلاً در قضیه فلسطین موضع نگیرد , بعضی ساده لوح ها خیال می کنند که مشکل فقط این است که جمهوری اسلامی در فلان قضیه موضع تندی دارد , لذا می گویند شما موضع تند نگیرید , در صورتی که مسأله این نیست مسأله این است که مواضع اصولی جمهوری اسلامی , اصل سیاست های سلطه را در دنیا تهدید و ملت ها را امیدوار می کند .» (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات معظم له در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان طرح ولایت ,17/5/81) 3.به مخاطره انداختن منافع ابرقدرتها در منطقه حساس خاورمیانه : انقلاب اسلامی منافع غرب و به ویژه آمریکا را در منطقه استراتژیک خاورمیانه به خطر انداخته است و این یکی از عوامل دشمنی با آن است . برژنسکی نظریه پرداز مشهور آمریکایی می گوید : «تجدید حیات اسلام بنیادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ایران ( امام ) خمینی ( ره) یک مخاطره مستمر برای منافع ما در منطقه ای که حیات جهان غرب کاملاً به آن وابسته است ایجاد کرده است . بنیادگرایی اسلامی پدیده ای است که امروزه آشکار نظم و ثبات موجود را تهدید می کند .» (داودی , محسن , ستیز غرب با آنچه بنیادگرایی اسلامی می نامد , تهران , دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی , 68, ص 80) مقام معظم رهبری فرمودند:« این‏که ملاحظه می‏کنید بعد از پیروزی انقلاب تاکنون آمریکاییها از دشمنی با ملت و کشور و نظام جمهوری اسلامی هرگز دست نکشیده‏اند و یک لحظه از دشمنی باز نایستاده‏اند علّت همین است این‏جا پایگاه سیاسی و اقتصادی امن و امان آمریکاییها بود, اما فکر اسلامی و ایمان اسلامی این ملت را بیدار کرد و آنها توانستند به برکت اسلام , دست این سلطه‏طلبِ زیاده خواهِ زورگوی چپاولگر را کوتاه کنند, در حقیقت اسلام در کشور ما بزرگترین ضربه را به استکبار آمریکایی زده است بنابراین آنها هم بزرگترین کینه را دارند و بی‏مهار اقداماتی می‏کنند.» (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏در خطبه‏های نماز جمعه‏ی تهران‏ 1381/09/01) 4.انقلاب اسلامی , کانون بیداری و الگوی سایر ملت ها : تاثیر گذاری و نفوذ انقلاب اسلامی در نهضت های آزادیبخش در سراسر جهان و تبدیل شدن انقلاب اسلامی به عنوان کانون بیداری ملت ها و الگویی برای مبارزه و مقابله با قدرتهای بزرگ و دمیدن روحیه استکبار ستیزی در میان آنان که امروز نمونه های آن را در کشورهای عربی اسلامی شاهد هستیم , از دلایل عمده دشمنی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی است . الکساندر هیک وزیر دفاع اسبق آمریکا می گوید: « به نظر من خطرناک تر و مهم تر از این مشکلات بین المللی عواقب گسترش بنیاد گرایی اسلامی است که در ایران پاگرفته و اکنون عراق و ثبات رژیم های عرب میانه رو را در منطقه تهدید می کند , می باشد . اگر این از کنترل خارج شود منافع ابر قدرت ها را به خطرناک ترین وجه به مخاطره خواهد انداخت . » (روزنامه اطلاعات , 1/12/61) مقام معظم رهبری فرمودند: « آمریکایی ها می دانند که اگر ایران اسلامی و ملت ایران برقله رفیع این فناوری بایستد سخن حق او که دعوت به استقلال و عزت و سرافرازی است در افکار عمومی جهان به ویژه مسلمانان , نفوذ بیشتری خواهد یافت و دشمنان ملت از همین مسأله ناراحت و نگرانند . » (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات مقام معظم رهبری در جمع دست اندر کاران جهاد دانشگاهی , 1/4/83) همچنین فرمودند:« این موضوع نشأت گرفته از ایستادگی و ثبات ملت ایران و نشانه های خوب پیشرفت در ایران اسلامی است. صورت عزت ملت، سربلندی سیاسی نظام اسلامی، پیشرفتها و نوآوریها در عرصه های مختلف علمی و اقتصادی، و کوتاه نیامدن در مقابل قدرتهای زورگو، تداوم پیدا کرده و اکنون به الگویی برای ملتهای منطقه تبدیل شده است.» (همان , بیانات مقام معظم رهبری دیدار جمعی از فرماندهان و مسئولان نظامی و انتظامی در تاریخ 14/1/1390) 5.استقلال طلبی جمهوری اسلامی و حرکت در مسیر پیشرفت : استقلال طلبی و حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت کشور و رهایی از وابستگی در عرصه های مختلف به سایر کشورها از جمله قدرتهای بزرگ نیز از جمله دلایل دشمنی قدرتهای بزرگ با نظام جمهوری اسلامی ایران است . مارتین ایندایک معاون خاور میانه ای وقت وزارت خارجه آمریکا با اشاره به ناهمخوانی سیاست های جمهوری اسلامی با ایالت متحده , گستاخانه تأکید می کند که مجازات و تنبیه انقلاب اسلامی درس عبرتی برای کشورهایی خواهد بود که در مسیر استقلال و رهایی از رهبری آمریکا گام بر می دارند (روزنامه کیهان , 26/1/78) نوام چامسکی نظریه پرداز مشهور آمریکایی نیز براین باور است که : «جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشم پوشی نمی کند . » (روزنامه رسالت , 27/2/80) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند : «دشمنی نظام مستکبر آمریکایی و هر مستکبر در دنیا با نظام اسلامی , به خاطر پرچم برافراشته عدالت است , به خاطر این است که می بیند با نام اسلام و با تعالیم والای اسلام کشوری دارد به سمت رشد و توسعه و پیشرفت علمی و عملی حرکت می کند می داند که این , جلوی نفوذ آنها را خواهد گرفت . آنها با هر کشوری که خارج از قلمرو قدرت آنها به توسعه , به سمت رقابت با آنها حرکت کند , مخالفند . آنها در مناطق مختلف عالم – که از لحاظ منابع حیاتی و منابع اقتصادی و زیر زمینی , ثروتمند و غنی است – منافع خودشان را دنبال می کنند و در پی این هستند که ظالمانه و مستکبرانه براین کشورها پنجه بیفکنند وبا قدرت زور و زر و تزویر خودشان بتوانند این منابع را در اختیار بگیرند . دشمنی آمریکا و استکبار با ایران اسلامی به خاطر این حرکت قدرتمندانه مردمی است چون ایمان مردم , علاقه مردم به استقلال , و اطمینان به نفس مردم , به ضرر آنهاست . آنها می خواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند . آنها می خواهند از لحاظ فرهنگی , اقتصادی و سیاسی کشورهای این منطقه را وابسته به خودشان نگه دارند . وقتی کشوری مستقل است , وقتی اطمینان به نفس دارد و با اعتماد به خود , در راهی که او را به سمت اهداف والا می رساند , حرکت می کند , طبعا اینها ناراضی می شوند . نارضایتی دشمنان جهانی ما به این خاطر است . آنها وقتی راضی می شوند که ملت ایران اختیار دین ودنیا و فرهنگ و اقتصاد خود را یکسره به آنها بسپارد . ملت ایران امروز بیدار شده است و زیر بار چنین زور گویی ها و قلدری هایی نمی رود. » (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع مردم رفسنجان , 18/2/84) 6.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ