با دشمنت مدارا کن و برای دوستت خالص شو، تا[حق] برادری را حفظ کرده، مروّت را به دست آورده باشی . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 96 تیر 28 , ساعت 12:2 عصر

وضعیت ژئوپلیتیکی عراق

عراق تنها از طریق دو آبراه اروند رود و خور عبدالله با خلیج فارس در ارتباط است و ساحل اختصاصی با دریاهای آزاد ندارد. گرچه عراق یک کشور محاط در خشکی بحساب نمی آید ولی دسترسی آن به آب های آزاد، نیاز به ارتباطات خوب وهماهنگی با دو کشور همسایه خود یعنی ایران و کویت دارد. بدیهی است که ارزش ژئوپلتیک چنین کشوری نسبت به کشورهایی که به راحتی و از طریق سواحل خود با دریاهای آزاد ارتباط دارند و می توانند کالاهای مورد نیاز را وارد و یا صادر نمایند، کمتر است. بر همین اساس عراق در دوره حاکمیت حزب بعث،کشور کویت را استان نوزدهم خود می خوانده است و پس از فارغ شدن از جنگ با ایران،به این کشورحمله نظامی نمود و آن را به اشغال خود در آورد.

فقدان عمق راهبردی

عمده مراکز جمعیتی عراق در اطراف رودخانه های دجله و فرات و در حاشیه مرزهای ایران قرار دارد.پراکندگی جمعیت در اطراف مرزهای عربستان و اردن و سوریه ناچیز است. خطوط مرزی بر اساس شرایط اقلیمی و جغرافیایی تنظیم نشده است و درمسیر مرز از وسط اقوام مستقر در نوار مرزی کشیده شده است. بر این اساس مردمی که در طرفین مرز ایران و عراق زندگی می کنند دارای روابط خویشاوندی با یکدیگر بوده و پیوستگی مردم آن کشور با مردم ایران را برقرار می نماید. ارتباط با آمیختگی مردم نوار مرزی، مورد علاقه رژیم بعثی عراق نبود. بنابراین مرکز ثقل جمعیتی عراق بسمت نوار مرزی ایران گرایش دارد. منطقه غرب عراق فاقد مناطق مسکونی و عمدتاً بیابانی است. طولانی ترین مرز عراق با کشورهای همسایه خود، با ایران است. پایتخت عراق از مرز ایران، حدود 100 کیلومتر فاصله دارد در حالی که فاصله تهران تا مرز حدود 700 کیلومتر است. چنین وضعیتی موجب شده است تا مرکز ثقل جمعیتی عراق از مرکز جغرافیای آن کشور فاصله گرفته و به سمت مرزهای ایران گرایش پیدا کند. بنابراین در زمان وقوع جنگ، دسترسی به آنها امکان پذیر می باشد.

مناطق کوهستانی شمالی

مناطق شمالی عراق را کوهستان هایی تشکیل می دهند که در آنها اقوام کرد زندگی می کنند. با توجه به مخالفت کردهای عراق با رژیم صدام حسین، این مناطق کوهستانی می توانست به عنوان فضایی مناسب برای عملیات نیروهای پیاده مورد استفاده قرار گیرد. این مناطق کوهستانی که دارای ارتفاعاتی بیش از 1000 متر و تا 2700 متر هستند، به راحتی قابل دفاعند. بیشتر مناطق مناسب برای عملیات نظامی ارتش بعثی علیه ایران، از منطقه قصر شیرین در شمال شرقی بغداد تا جنوبی ترین نقطه عراق یعنی شهر بندری بصره، قرار داشت. به هنگام حمله ارتش بعثی عراق به خاک ایران درگیری های عمده در امتداد مناطق مرزی جنوب و مرکز متمرکز شده بود. تردد یگان های زرهی و مکانیزه در استان های جنوبی ایران به خوبی صورت می گرفت و از دشت های خوزستان برای مانور یگان های ارتش عراق بسیار مناسب بود. بخش مرکزی جبهه را منطقه ای که تقریباً به موازات بغداد است، تشکیل می دهد. خط مرزی با یک منطقه نفوذی پیچ در پیچ به داخل خاک عراق کشیده می شود. کوه های زاگرس که ارتفاع آن در بعضی از نقاط به بیش از 1700 متر می رسد منطقه مرزی طرف ایران را تشکیل می دهد. بخش اعظمی از این منطقه مرزی از جمله مناطق اطراف مهران و قصر شیرین مورد منازعه ایران و رژیم بعثی عراق بوده است. ایران نسبت به حملاتی که از مسیر قصر شیرین انجام می شود، آسیب پذیر است. انجام یک عملیات گسترده در این منطقه، موقعیت مستحکمی را در امتداد مسیر خانقین به کرمانشاه و از آنجا به طرف تهران ایجاد می کند. از سوی دیگر بغداد در مقابل عملیات های زرهی که از طریق گذرگاه های متعدد موجود در کوه های زاگرس انجام بشود، آسیب پذیر خواهد بود. البته دشت هموار داخل عراق، پوشش کمی برای نیروهای پیاده دارد. انجام عملیات به سمت بغداد، نیازمند یگان های زرهی و مکانیزه قوی و پر تحرک است. رودخانه های کارون، اروند، دجله و فرات از جمله رودخانه های بزرگ حاشیه مرزی دو کشور هستند. مرداب های بزرگی مانند هورالهویزه و هور العظیم نیز در دو سوی منطقه مرزی جنوبی دو کشور قرار دارند. بارندگی می تواند زمین های این منطقه را به صورتی در آورد که عملاً حرکت خودروهای نظامی را غیر ممکن سازد. برخی از این مرداب ها در تمام مدت سال دارای آب بوده و از نیزارهای بلندی پوشیده شده اند و پوشش طبیعی گسترده ای را فراهم می کنند. سیلاب و طغیان رودخانه ها در جنوب و در منطقه ای از حدود دزفول تا اروند رود نیز موجب کندی تحرک نظامی می گردد و بر تردد آسان بر روی جاده ها تأثیر می گذارد. افزایش درجه حرارت از ماه خرداد تا شهریور موجب عامل عمده ای در جلوگیری از جنگ و بروز سختی عملیات می شود. دمای هوا در تابستان تا بیش از 50 درجه بالا می رود. گرمای زیاد و تشنگی برای نیروهای پیاده ای که در منطقه باز و در معرض اشعه خورشید قرار دارند، موجب کاهش توانایی ها و قابلیت های رزمی آنها می شود.

روی کار آمدن حزب بعث در عراق    

پس از جنگ جهانی دوم حزب بعث را دو روشنفکر ناراضی با نام های میشل عفلق و بیطار که دو عرب غیر مسلمان بودند، در سوریه بنیان گذاشتند. مرام سیاسی این حزب بر پایه برتری نژاد عرب نسبت به هر قوم و ملتی بود. پایه گذاران حزب بعث، نقش اسلام را به عنوان بخشی از میراث عرب نفی میکردند.آنها ریشه فرهنگ اقوام عرب را نه به دین اسلام بلکه تا تمدن های باستانی بین النهرین، دوران سومر و آشور و بابل عقب می بردند. به همین خاطر آموزش آنها برای اعراب غیر مسلمان پر کشش بود. حزب بعث شاخه عراق جریان کوچکی بود که در سال 1952 پا گرفت. گفته می شود در سال 1957 که صدام حسین به این حزب پیوست، این حزب در سراسر عراق حداکثر 1000 عضو داشته است. حزب بعث برای جبران ضعف نیروی خویش به انجام عملیات های ضربتی و شیوه های توطئه آمیز گرایش داشت. با توجه به این ویژگی ها، حزب بعث بستر مناسبی برای عناصر نا آرام و جاه طلبی مانند صدام حسین بود که آهسته آهسته به سوی بازوی ضربتی حزب یعنی شاخه انتظامات آن خیز برداشت. میشل عفلق تا زمان مرگ، رهبری فکری حزب بعث را بر عهده داشت. او به دنبال متحد کردن امت عرب بود. زیر ساخت اندیشه های صدام، تفکرات میشل عفلق بود. حزب بعث به دنبال توسعه سرزمینی و ضد اندیشه اسلامی بود. در 14 ژوئیه 1958 برابر با تیرماه سال 1337 هجری شمسی یک گروه 16 نفری از ارتشیان عراق که خود را به پیروی از الگوی قیام مصر افسران آزاد می خواندند با کودتا به نظام سلطنتی در عراق خاتمه دادند. در این کودتا تیپ 19 پیاده به فرماندهی سرتیپ عبدالکریم قاسم و تیپ 20 پیاده به فرماندهی سرهنگ ستاد عبدالسلام عارف از استان دیاله به سمت بغداد حرکت و ساختمانهای رادیو تلویزیون، قصر پادشاهی و جایگاه های حساس بغداد را به اشغال خود در آوردند. بیشتر افراد خاندان سلطنتی به همراه نخست وزیر نوری السعید به طرز فجیعی به قتل رسیدند. ژنرال عبدالکریم قاسم با تشکیل شورای فرماندهی انقلاب، قدرت را بدست گرفت. جریان ناسیونالیستی عربی شامل ناصریها و بعثیها در کنار عارف و جریانات کمونیستی داخل عراق به عبدالکریم قاسم پیوستند. این امر موجب اختلاف بین دو رهبر کودتا گردید و منجر به سرنگونی حکومت عبدالکریم قاسم و روی کار آمدن حزب بعث عربی سوسیالیستی با ریاست جمهوری عبدالسلام عارف در 18/11/1963 شد. این کودتا موجب شد تا عبدالناصر رئیس جمهور مصر از آن استقبال کرده و 20 هزار قبضه سلاح انفرادی در اختیار گارد ملی عراق که متشکل از جوانان بعثی بود قرار دهد. عبدالسلام عارف در 13 آوریل 1966 در سانحه سقوط بالگرد نظامی کشته و برادر وی عبدالرحمان عارف به ریاست جمهوری رسید. وی حدود 2 سال در قدرت بود که با کودتای حسن البکر در سال 1968 حکومت بطور کامل به دست حزب بعث افتاد. با تغییر نظام سلطنتی در عراق و روی کار آمدن حزب بعث، تمرکز حزبی بر کشور سیطره یافت و دولت عراق یک دولت تک حزبی و مقتدر شد. بنابراین حزب بعث از طریق یک سلسله کودتاهای خونین و خشن، به قدرت رسید و توانست یک ثبات امنیتی و آهنین را بر عراق حاکم نماید و در طول زمان تمام مخالفین خود را نابود سازد. در دوران حاکمیت حزب بعث، عراق قانون اساسی نداشت.امام خمینی در این باره می فرمایند: این حزب (بعث )آمدند و زمام امور کشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر دارند یک حکومت جابرانه می کنند و تا حالا که مدت بیست سال بیشتر است که اینها آمده اند باز یک قانون اساسی ندارند در قبل از انقلاب و در دوران رژیم شاهنشاهی در ایران، با تغییر در ساختار سیاسی حکومت عراق و روی کار آمدن حزب بعث، زمینه درگیرهای آینده بین دو کشور ایجاد شد. از این زمان، اختلافات سیاسی و تنش بین دو کشور به طور مرتب در حال افزایش بوده است. تا قبل از تغییر ساختار در عراق، هر دو کشور، حکومت سلطنتی داشته و عضو پیمان بغداد بودند. پیمان بغداد در سال 1344هجری شمسی برابر با 1955 میلادی بین ایران ،پاکستان،ترکیه و عراق شکل گرفت و درحقیقت از طرف بلوک غرب و آمریکا برای مهار قدرت شوروی تشکیل شده بود. کودتای عبدالکریم قاسم و سپس حزب بعث، موجب تحول اساسی در ساختار سیاسی عراق و در نهایت موجب تغییر زمینة مناسبات میان ایران با عراق شد. با کودتای بعثی‌ها، عراق در 25 مارس 1959 از پیمان بغداد خارج گردید و در واقع این پیمان شکسته شد و صف بندی و آرایش جدیدی از قدرت در منطقه تحت عنوان پیمان سنتو شکل گرفت. با دیکتاتوری حاکمان عراق در دوران حزب بعث، این کشور به یک ثبات نسبی و پایدار دست یافت و به سرعت خود را از نظر نظامی تقویت نمود. از زمان روی کار آمدن حزب بعث در عراق، این کشور به عنوان یکی از دولت های تحت نفوذ شوروی سابق در منطقه خاورمیانه و جز بلوک بندی قدرت شرق محسوب می گردید و همواره نگران توسعه قدرت ایران بود. امام خمینی درباره حزب بعث می فرمودند: " ما حزب بعث را جنایتکارانی می دانیم که در حال صلح و جنگ در جنایتند. در طول حکومتشان در عراق در حال جنگ نبودند لکن جنایت آنها بر اسلام و مسلمین، برملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علمای اسلام هر روز واقع می شد و بعد آن هم آن دیوانگی را که در فطرت آنها بود و طغیانگری را که خمیره ذاتی صدام است، آن دیوانگی را عمل کرد و عقلای اسلام و عقلای جهان دست به دست هم دادند که این سنگ را از چاه بیرون بیاورند لکن کار این دیوانه آن طور است که نمی شود این سنگ را بیرون آورد مگر با اسلحه و قوت ایمان." به هرحال تاریک ترین دوران مردم عراق، زمان حاکمیت حزب بعث بر این کشور است که جز ویرانی و جنگ ، چیز دیگری نداشت.

ساختار قدرت در رژیم بعثی

ساختار و نظام حکومتی در عراق تا حد زیادی متمرکز، با دیوانسالاری زیاد و دارای سلسله مراتب به شدت عمودی بود.رژیم عراق بر قدرت ارتش و توانایی دستگاههای مختلف امنیتی و نیز تشکیلات سراسری حزب بعث، متکی بود. افرادی که در این سازمانها مشغول به کار بودند، از درآمد مالی بهتری نسبت به سایر اقشار جامعه برخوردار بودند و دارای قدرت اداری بیشتری بودند. در دوران حزب بعث، رئیس جمهور در عراق همه کاره بود و به عنوان رئیس دولت، نخست وزیر، فرمانده کل نیروهای مسلح و رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق، حق تصمیم‌گیری های ویژه و اختیارات مطلق را با خودداشت. ظهور و کودتای صدام بر علیه حسن البکر، قدرت رئیس جمهور در عراق را افزایش داد و مجلس را بعنوان ابزاری مؤید تصمیمات صدام به صورت تمام عیار در خدمت وی قرار داد. در آغاز جنگ تحمیلی، تمرکز قدرت در عراق در اختیار صدام حسین بود. تمرکز قدرت و تصمیم گیری سیاسی، نظامی و اداری در کنترل مطلق رژیم بعث عراق بود و در رأس همه آنها، صدام قرار داشت. تمام اختیارات دولت عراق در شخص رئیس جمهور، متمرکز بود. سبک حکومتی عراق، استبدادی و اقتدارگرایانه و حاکمیت دیکتاتوری کامل بود. تمام تصمیمات مهم توسط شخص رئیس جمهور اتخاذ می شد و تمام سازمان های دولتی خود را مطیع اوامر وی می دانستند. وجود علائمی از مخالفت در هر شخص و در هر سازمانی موجب کنار زدن وی از حیات سیاسی، اجتماعی و یا حتی از زندگی می شد. بنابراین خفقان حاکم بر مردم و دولت عراق، دست رئیس جمهور و سازمانهای امنیتی وی را برای انجام هر نوع اقدامی باز می گذاشت. اِعمال قدرت عمدتاً از طریق نهادهای امنیتی و سازمان های نظامی صورت می پذیرفت. ساختار ارتش بعثی به گونه ای بود که صدام خود با فرمانده لشکرها و سپاه ها در ارتباط قرار می گرفت و سلسله مراتب عمودی گسترده وجود نداشت. صدام بسیار تمایل داشت تا خود را رهبر جهان عرب بنامد. صدام فردی خشن، دیکتاتور، ضد شیعه، ضد ایران و ایرانیان و دارای تعصب شدید عربی بود. این روحیه و ویژگی های صدام در تمام ارکان رژیم عراق، خود را نشان می داد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ