سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس گفتن «نمی دانم» را واگذارد، به هلاکت گاه خود درآید [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 96 آذر 19 , ساعت 1:30 عصر

دوران دولت موقت 

با فرار شاه از ایران و اوج گیری تظاهرات مردم در دوران دولت بختیار و بازگشت پیروزمندانه امام خمینی از تبعید چهارده ساله در روز 12 بهمن 1357، ایشان بلافاصله برای تغییر دولت اقدام نمودند. از آنجا که قبلاً شورای انقلاب به صورت محرمانه تشکیل شده بود تا به مثابه مجلس شورای ملی، عمل نماید، با پیشنهاد این شورا و بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری امام خمینی، ایشان آقای مهندس مهدی بازرگان را مأمور تشکیل دولت موقت نمودند. بر طبق حکم امام خمینی، دولت موقت مأمور ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید بود.[i] همچنین امام خمینی در جمع بیش از 400 تن از خبرنگاران داخلی و خارجی در 16/11/1357 در مدرسه علویه تهران اعلام فرمودند: " چون ما مجلس را غیر قانونی می دانیم و دولت (بختیار) را هم غیر قانونی می دانیم و اوضاع کشور را آشفته می بینیم، برای اینکه خاتمه بدهیم به وضع آشفته کشور، ما به واسطه اتکا به این آراء عمومی ـ که شما الان می بینید و دیدید تا کنون که آراء عمومی با ماست و ما را به عنوان وکالت یا بفرمایید به عنوان رهبری، همه قبول دارند ـ از این جهت ما یک دولتی را معرفی می کنیم، رئیس دولتی را معرفی می کنیم تا موقتاً دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگی ها خاتمه بدهد و هم یک مسئله مهمی که مجلس مؤسسان است، انتخابات مجلس مؤسسان را درست کند و مقدمات آن را درست کند و مجلس مؤسسان تأسیس بشود و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمی را انتخاب بکنند و مجلس مؤسسان جمهوری اسلامی را به رفراندوم (همه پرسی) بگذارد. [ii] علاوه بر آن به طور طبیعی پس از فرار بختیار و سقوط کامل حکومت شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، وظیفه دولت موقت، راه اندازی ادارات دولتی، سرو سامان دادن به اقتصاد کشور، فعال کردن کارخانجات و هر آن چیزی بود که به دلیل اعتصابات چند ماهه می بایستی از نو فعالیت خود را آغاز نمایند. همچنین به دلیل فرار برخی از وابستگان به رژیم گذشته نیاز به تعیین تکلیف موسساتی بود که صاحبان آن از کشور گریخته و اداره آنها دچار نابسامانی و آشفتگی گردیده بود.

ایران در زمان تشکیل و مسئولیت دولت موقت، دچار آشفتگی های ناشی از تغییر رژیم بود. تمام دانشگاه ها، مؤسسات آموزشی، مدارس، دستگاه های دولتی و مراکز اقتصادی در حال اعتصاب و تعطیل بوده و نیاز به راه اندازی مجدد داشتند. از سوی دیگر در همان دو ماهه اول پس از سقوط نظام شاهنشاهی، کشور درگیر همه پرسی به منظور تعیین شکل و ماهیت نظام جدید و همچنین استقرار نهادهای جمهوری اسلامی و نیز تثبیت نظام برآمده از انقلاب اسلامی بود. در دور? دولت موقت، مجلس خبرگان تشکیل شد تا قانون اساسی جدید کشور را بر اساس ساختار جمهوری اسلامی تدوین نماید تا پس از نظر خواهی از مردم از طریق آراء عمومی به تصویب ملت برسد. همچنین ایران در ماه های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حال بازنگری در سیاست های خارجی و داخلی خود بود. به دلیل ظهور آزادی های گسترده ناشی از پیروزی جنبش ملت ایران، تمام احزاب و گروه های سیاسی قدیمی فعال شده و احزاب جدیدی نیز متولد گردید که هرکدام به دنبال اهداف و برنامه های خود بودند. با توسعه فعالیت جریانات مختلف، بین گروه های سیاسی قدیمی مانند جبهه ملی و نهضت آزادی و نیز افراد سیاسی بازگشته از خارج و همچنین مبارزین موجود در داخل کشور، اختلافات زیادی در مسائل گوناگون کشوری پدید آمد. گرچه عمر دولت موقت بیش از 9 ماه نبود ولی به هر حال این دوران با التهابات سیاسی و مشکلات فراوانی همراه بود. از یک سو مسئولین جدید کشور، نگران اجرای طرح کودتا توسط بازماندگان رژیم شاهنشاهی در ارتش و باز گرداندن شاه از سوی امریکا به ایران بودند و از سوی دیگر، ظهور گروه های سیاسی متعدد با تبلیغات گسترده و اندیشه های غیر همسو با اکثریت مردم، این نگرانی را پدید آورده بود که ممکن است شعار "استقلال" ، "آزادی" ،" جمهوری اسلامی" در مرحله عمل با چالش های مهم و جدیدی مواجه شود.سیاست گام به گام دولت موقت هم موجب مخالفت بسیاری از انقلابیونی قرار گرفته بود که ظرفیت و استعداد پدید آمده از انقلاب را بیشتر از شیوه های دولت موقت ارزیابی می کردند و به آن اعتراض داشتند.

وضعیت نظامی ایران

قدرت دفاعی ایران در دوره شاه، متکی بر ارتش وپشتیبانی مستمر آمریکا بود. در روز22 بهمن 1357 وقتی ارتش از مقابله با مردم و امکان بقای نظام سلطنتی ناامید شد و سران ارتش، فرماندهی و کنترل خود را بر واحدهای ارتش در نقاط مختلف کشور از دست دادند،تسلیم شرایط گشته و ارتش طی بیانیه ای اعلام بیطرفی نمود.درچنین وضعیتی نیاز به گذشت زمان بود تا مجموعه ارتش درخدمت مردم قرار گیرد.با فروپاشی نظام شاهنشاهی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران، مبانی، ساختارها و مؤلفه های قدرت نظامی در کشور دچار تغییر و دگرگونی عمیق شد. در دهه آخر دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، تجهیز و توسع? ارتش ایران در دستور کار ارتش امریکا قرار داشت. ایالات متحده درصدد بود تا مأموریت های تأمین امنیت و حفظ منافع خود در خلیج فارس را با کمک ارتش ایران انجام دهد. در آن دوران، بعضی از مستشاران امریکایی به همکاران ایرانی خود می گفتند، با برنامه ریزی انجام شده، ایران مرکز اصلی پشتیبانی از نیروهای امریکایی مستقر بین T T T[iii] خواهد شد. منظور آنها از این عبارت این بود که، مناطق مأموریتی تعریف شده برای ارتش امریکا و هم پیمانان وی از تل آ ویو تا تهران و توکیو با سرمایه گذاری نظامی امریکا و ایجاد پایگاه های پشتیبانی تعمیراتی هواپیماها و بالگردهای نظامی در ایران پوشش داده خواهد شد.[iv] از آنجا که در آن زمان، راهبرد کلان قدرت نظامی امریکا بر اساس استراتژی "هوا پایه" قرار گرفته بود، بنابراین راهبرد تشکیل قدرت نظامی جدید در ایران که از سال1350 هجری شمسی از سوی شاه دنبال می شد، بر اساس "راهبرد هواپایه" قرار گرفته بود. بدین منظور آمریکا سالیانه سهمیه آموزش 300 خلبان را برای ایران در نظر گرفته بود.[v] رژیم شاهنشاهی قصد داشت تا قدرت اصلی نظامی کشور را بر پایه توسعه نیروی هوایی و تشکیل هوانیروز[vi] برای پشتیبانی از یگانهای زمینی شکل دهد.[vii] ساختار، سازماندهی، آموزش و تجهیز این ارتش و محل استقرار پایگاه های هوایی و دریایی و یگان های زمینی ،عمدتا براساس برنامه و نظر ارتش امریکا و در چارچوب راهبرد پیمان سنتو تعیین می شد. پایگاه های اصلی و مهم دریایی در تنگه هرمز، خلیج فارس و در ساحل دریای عمان تعیین شده بود تا ایران بتواند در همکاری با امریکا بعنوان تأمین کننده امنیت کشتیرانی و خطوط انتقال انرژی از خلیج فارس به سایر کشورها باشد. پایگاه های هوائی نیز بر اساس همین مأموریت و با فرض تهدید عراق گسترش یافته بود. اما پادگان ها و پایگاه های نیروی زمینی، عمدتاً در غرب کشور و با فرض تهدید عراق و کشورهای عربی، سازماندهی گردیده بود. اصول و قواعد اساسی رزم ارتش و تمام آیین نامه های نظامی و کتاب های آموزشی و متون مرجع نظامی ارتش شاهنشاهی، ترجمه شد? آیین نامه ها و کتاب های ارتش ایالات متحده بود و از آنجا که شیوه های جنگی ارتش ایران بر اساس آموزه های ارتش امریکا، پیش بینی شده بود، بنابراین مدارک آموزشی روز در اختیار ارتش ایران قرار می گرفت. حدود 40 هزار مستشار امریکایی که مسئولیت های فکری، فنی و کمک های آموزشی را در سطوح مختلف بر عهده داشتند، عملاً ارتش ایران را با کمک افسران تحصیل کردة ایرانی اداره می کردند. ارتش ایران از خود استقلالی نداشت و در برابر تهدیدات احتمالی خارجی، بدون اتکا به آمریکا، اعتماد به نفس لازم را نداشت. در صنایع نظامی ایران نیز حدود 6 هزار و در مراکز آموزشی هوانیروز هم بالغ بر یک هزار[viii] مستشار امریکایی مشغول به کار بودند. در واقع مغز و قوای فکری و فنی ارتش ایران در اختیار امریکا و هیکل و اندام آن در اختیار رژیم شاهنشاهی قرار داشت. البته ایران در آن زمان از شوروی هم نفربرهای پی ام پی و برخی تجهیزات نظامی دیگر را خریداری می نمود. در سال 1355 میزان خریدهای نظامی ایران از شوروی به ارزش 515 میلیون دلار بود و تعدادی کارشناس فنی نظامی روسی نیز در ایران بسر می بردند.مأموریت های اصلی و اساسی ارتش شاهنشاهی از دکترین و استراتژی تا سیاست خرید تسلیحات بر اساس راهبرد امنیت ملی ایران که در همراهی و هماهنگی با سیاستهای امریکا در خاورمیانه بود تعیین می گردید. در آن زمان از ارتش ایران برای اجرای سیاست " سدّ نفوذ " در برابر شوروی و نیز " ژاندارم منطقه خلیج فارس " به منظور حفاظت و تأمین جریان انرژی از خلیج فارس به سوی دنیای صنعتی، استفاده می شد. همچنین قوای ارتش ایران برای مقابله با جریانات کمونیستی و جنبش های مارکسیستی در خارج از مرزهای ایران، بنا به دستور امریکا بکار می رفتند. نمونه مشخص آن ورود ارتش ایران به ظفار در کشور عمان در سال 1353 هجری شمسی بود که علیه چریک های کمونیستی که از سوی دولت چپ گرای یمن حمایت می شد، وارد عمل گردید. در آن زمان واحدهایی از تیپ 55 هوابرد شیراز و تیپ قوچان از لشکر 77  مشهد به کشور عمان اعزام و تحت فرماندهی انگلیسی ها دست به اقدام زده و منطقه را از مخالفین رژیم سلطنتی عمان، باز پس گرفتند. بنابراین ارتش ایران ضمن حفاظت از تمامیت ازضی ایران ،مأموریت حفاظت از امنیت رژیم های طرفدار امریکا در برابر مخالفین خود در منطقه را نیز برعهده داشت. با این حال ارتش ایران به جز عملیات فوق، هیچ تجربه جنگی دیگری نداشت و مشخص نبود که بدون پشتیبانی امریکا چگونه به تنهایی می تواند در یک جنگ منظم وارد عمل شود. همچنین ارتش در قالب نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در برخی از نقاط درگیر جهان نیز مأموریت می یافت. برای مثال زمانی که انقلاب به پیروزی رسید یک گردان از لشکر 28 کردستان در حال اجرای مأموریت در منطقه حائل بین سوریه و اسرائیل در بلندیهای جولان بود که پس از گذشت یک ماه از پیروزی انقلاب در 24/12/1357 به تهران بازگشت.[ix] به هر حال ارتش ایران، همچنان در حال توسعه سازمانی و افزایش جنگ افزارها و تجهیزات نظامی بود که مخالفت های مردم با نظام شاهنشاهی به صورت گسترده ای ظهور و بروز نمود. با عدم توانایی ساواک، شهربانی و ژاندارمری برای مقابله با نارضایتی های رو به توسعه مردم ایران و با اوج گیری تظاهرات مردم در جریان نهضت اسلامی در سال های 1356 و 1357، رژیم شاه در بسیاری از شهرهای ایران، از تاریخ 21/5/1357به بعد حکومت نظامی برقرار نمود و نیروهای ارتش را به خیابان ها در مقابله با مردم کشانید. امام خمینی رهبر نهضت اسلامی، در واکنش به این اقدام شاه، از سربازان خواست تا از پادگان ها فرار کرده و در مقابل مردم قرار نگرفته و ارتش شاه را تنها بگذارند. بکارگیری ارتش برای مقابله با اعتراضات خیابانی و تظاهرات مردم، موجب تضعیف تدریجی ارتش گردید، زیرا در افکار عمومی ملت، سازمان ارتش، اعضاء و نیروهای آن به عنوان پاسداران سلطنت و شاه و نه حافظان کشور و ملت، تلقی می گردیدند، بنابراین ارتش وضعیت نابسامان تری پیدا کرد. این مسئله باعث شد تا هم قابلیت و قدرت ارتش کاهش یابد و هم روحیه نیروهای آن، تضعیف گردد. از سوی دیگر درگیر نگهداشتن ارتش در طول بیش از شش ماه حکومت نظامی در شهرهای مختلف و در مقابله با مردم، باعث شد تا یگان های ارتش از تمرین و آموزش نظامی بازمانده و قادر به حفظ آمادگی رزمی خود در برابر یک دشمن خارجی نباشند. از سوی دیگر با توجه به اینکه بکارگیری ارتش در خیابان ها، نیازی به تجهیزات سنگین مانند هواپیما، توپخانه، موشک، انواع خمپاره انداز ها و سایر جنگ افزارهای جنگی نداشت، بنابراین نیروهای ارتش، درگیرمسائل دیگری شدند و نتوانستند به نگهداری سلاح ها و تجهیزات خود پرداخته و در نتیجه بسیاری از سلاح های ارتش در آن زمان، آماده به جنگ نبود. همچنین بکارگیری برخی از سران و مسئولین ارتش مانند ارتشبد غلامرضا ازهاری به عنوان رئیس دولت نظامی در زمان شاه، نیز موجب شد تا برخی از فرماندهان ارتش علاقمند به حضور در پست های سیاسی گردند و در نتیجه حرفه نظامی گری و دفاع از کشور به عنوان موضوع ثانوی برای آنها تلقی شد. با همه این اوصاف بعضی از سازمان های نظامی ایران مانند نیروی دریایی و هوانیروز از نظر کمَی و کیفی نسبت به مشابه عراقی خود در زمان شروع جنگ از وضعیت و شرایط بهتری برخوردار بودند.



[i].منبع فوق، ص/54

[ii]. منبع فوق، ص/58

 [iii]. TOKIO; TEHRAN;TELAVIVE

[iv]. گفتگوی اختصاصی با سرتیپ آذین مدیر عامل اسبق شرکت پشتیبانی و نوسازی بالگردهای ایران و از خلبانان هوانیروز درپاییز 1388

[v]- علم،اسدالله،یادداشتهای علم،جلد ششم1356-1355 ، تهران،کتاب سرا،1386،صفحه 38

[vi]. هواپیمایی نیروی زمینی

[vii]. گفتگوی اختصاصی با مرحوم تیمسار ظهیرنژاد رئیس اسبق ستاد مشترک ارتش در سال 1371

[viii]- سرتیپ دوم خلبان رحمان قضات،جانشین اسبق هوانیروز در مصاحبه با روزنامه شرق مورخ شنبه 3 مهر 1389 ،صفحه 3،شماره 1070

[ix]. احمد نوروزی فرسنگی، ناگفته هایی از زندگی شهید قرنی، تهران، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی زهد، چاپ دوم، 1383 ص/249



لیست کل یادداشت های این وبلاگ