سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی کـه خویشتن را نشناسـد، از راه نجـات دور افتـد و در گمراهی ونادانیها درافتد . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 7:20 عصر
 

 



شناسنامه عملیات کربلای 5 در شلمچه

شناسنامه عملیات کربلای 5 در شلمچه

نام عملیات: کربلای 5 و عملیات تکمیلی

زمان اجرا: 19/10/1365

مدّت اجرا: 70 روز

رمز عملیات: یا زهرا سلام الله علیها

محورهای عملیات: منطقه عمومی شرق بصره- سراسر محور جنوبی جنگ

اهداف عملیات: انهدام ماشین جنگی دشمن وگشودن راه برای سرنوشت جنگ طولانی و پاسخ به انتظارات مردم و تهدید شهر بصره به عنوان گلوگاه عراق.

تلفات دشمن: - انسانی(کشته، زخمی، اسیر): 42700نفر - تسلیحاتی: * منهدم شده: بیش از 80 فروند هواپیما، 700 دستگاه تانک و نفربر، 250 قبضه توپ صحرائی و ضد هوایی، 1500دستگاه خودرو و انهدام 81 تیپ و گردان مستقل و آسیب 4 3 تیپ و گردان. * غنائم: 220 دستگاه تانک و نفربر، 500 دستگاه خودرو، 85 قبضه انواع توپ و هزاران قبضه سلاحهای سبک و سنگین.

فرماندهان نبرد: در این عملیات بزرگ و طولانی که با سنگین¬ترین و بیشترین پاتک های دشمن توأم بود چندین تن از فرماندهان برجسته ایرانی از جلمه «حسین خرّازی» فرمانده لشکر14 امام حسین علیه السلام اصفهان، «یدالله کلهر» قائم مقام لشکر27محمدرسول الله صلی الله علیه و آله تهران «حجت الاسلام و المسلمین عبدالله میثمی» مسئول حوزه نمایندگی حضرت امام(ره) در قرارگاه خاتم الانبیاء’، «اسماعیل دقایقی» فرمانده سپاه بدر، «شاه مراد» فرمانده تیپ قمر از چهارمحال و بختیاری و «زنگی آبادی» مسؤول آموزش لشکر41 ثارالله علیه السلام به شهادت رسیدند.

منطقه‌ عملیاتی‌ کربلای‌ پنج‌: 1. پل‌ نو خرمشهر واقع‌ در ابتدای‌ جاده‌ خرمشهر ـ شلمچه‌ 2. نهر خین‌ 3. شهرک‌  ابوالخصیب‌ عراقِ ـ پتروشیمی‌ بصره‌، شط‌ العرب‌ صغیر و کبیر، جزیره‌ بوبیان‌؛ 4. دژ مرزی‌ ایران‌ و عراق 5. پاسگاه‌ مرزی‌ ایران‌ و عراق در شلمچه‌ در فاصله‌ هفصد متری‌ یادمان‌ شهدای‌ شلمچه‌ که‌ در عملیات‌ کربلای‌ پنج‌ به‌ سه‌ راهی‌ امام‌ رضا علیه السلام معروف‌ بود. 6. نقطه‌ اصلی‌ قتلگاه‌ شهدای‌ شلمچه‌

سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران نماید.
ارزشمند ترین منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکم ترین مواضع و موانع را داشت، به طوری که عبور از آن ها غیر ممکن می نمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیر ممکن می ساخت؛ لیکن ضرورت غیر قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیم گیری پس از عملیات کربلای 4 سبب گردید که صرفا برای انجام تکلیف و با امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلای 5 آماده شوند.
هنگام انتخاب منطقه عملیات کربلای 5، آنچه اوضاع را پیچیده تر می کرد، این بود که:
تنها انجام یک عملیات نمی توانست موثر باشد.
به علاوه عملیات باید با پیروزی توام باشد.
هم چنین سرعت عمل نیز نقش تعیین کننده ای در این عملیات داشت.
دشمن با توجه به اهمیت منطقه، زمین شرق بصره را مسلح به انواع موانع و استحکامات کرده بود و با رها کردن آب در منطقه، انجام هرگونه عملیاتی را غیر ممکن ساخته و فضای امنی را برای خود به وجود آورده بود تا بتواند حرکت هر نیروی مهاجم را قبل از دستیابی به خط اول خود سرکوب کند.
اولین خط دفاعی دشمن دژی بود که در یک سمت آن سنگرهای بتونی برای استراحت نیرو و در سمت مقابل، سنگرهای دیده بانی و تیربار با مهمات آماده و سنگرهای تانک احداث شده بود. این دژ، دشمن را از موقعیت ممتازی برای اشراف و تسلط کامل بر منطقه برخوردار می کرد. در پشت خط اول چند موضع هلالی شکل احداث، که قطر هر یک به 300 الی 400 متر و ارتفاع آن به 5 تا 6 متر می رسید.
در پشت مواقع هلالی، برای تردد و استقرار تانک، جاده ساخته شده بود و به این وسیله تانک می توانست با استقرار روی مواضع مشخص شده، کل منطقه درگیری را زیر پوشش گلوله مستقیم و تیربار قرار دهد.
دومین خط دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن احداث، و سیل بندی بود به عرض 205 و ارتفاع 4 متر که دارای موضع پیاده، کانال مواصلاتی و مواضع تانک بود. این سیل بند از جنوب جاده شروع می شد و به سمت اروند ادامه داشت.
سومین خط دشمن، خاکریزی بود به موازات خط دوم و دارای مواضع پیاده و تانک که در جلوی آن کانال َمتروکه ای به عرض 4 و عمق 2 متر احداث شده بود. چهارمین رده دشمن در پشت نهر دوعیجی قرار داشت و شامل نهر، دژ و چندین موضع هلالی پی در پی، که بر توانایی دشمن برای مقابله و دفاع می افزود.
پنجمین رده دشمن در پشت نهر جاسم قرار داشت. ضمن آن که در حد فاصل خط چهارم و پنجم، قرارگاه دشمن، خصوصا قرارگاه تاکتیکی سپاه سوم (مقر فرماندهی لشکر11)، دارای مواضع مستحکمی بود و پدافند مستقل داشت. پس از خط جاسم تا کانال زوجی، مرکز توپخانه، لجستیک و عقبه لشکر 11 قرار گرفته بود و رده ششم و هفتم دشمن شامل کانال زوجی و مثلثی های غرب کانال زوجی بود. در منطقه شلمچه، دشمن زمین را به شکل پنج ضلعی درآورده بود. که از استحکامات بسیار پیچیده ای بر خوردار بود.
اهداف عملیات
منطقه شلمچه به لحاظ اهمیت سیاسی و نظامی آن، به عنوان یکی از معابر وصولی شهر بصره، همواره در زمره اهداف قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. در صورت تسلط بر این منطقه، جمهوری اسلامی می توانست برتری خود در جنگ را به اثبات برساند.
منطقه عملیات
منطقه عملیاتی شلمچه که در جنوب شرقی شهر مهم بصره قرار گرفته و تقریبا نزدیک ترین محور وصولی به این شهر به شمار می آید، به مناطق و محورهای زیر محدود می باشد:
از شمال، به آب گرفتگی جنوب زید.
از شرق، به دژ مرزی ایران و عراق.
از جنوب، به رودخانه اروند و اروند صغیر.
از غرب، به کانال زوجی و شهرهای تنومه و الحارثه.
این منطقه از تعداد زیادی نهر، کانال، خاکریز، جاده و .... تشکیل شده است که همه آن ها در بخش شمالی اروند قرار دارند. هم چنین، آب گرفتگیهای متعددی در این منطقه وجود دارند که از سوی ارتش عراق به عنوان موانعی در مقابل هر گونه نفوذ قوای جمهوری اسلامی ایجاد شده اند.
استعداد دشمن
منطقه عملیاتی در حوزه پدافندی سپاه سوم عراق بود و سه لشکر 11 پیاده، 5 مکانیزه و 3 زرهی در این منطقه مستقر بودند.
با شروع عملیات، تعداد دیگری از لشکرهای عراق به تدریج در منطقه عملیاتی حضور یافتند. این لشکرها عبارت بودند از:
الف – پیاده:
: لشکرهای 2، 4، 7، 8، 22، 32، 14، 15، 25، 18، 30، 29، 27، 28، 33، 20 و 35
ب – زرهی:
: لشکر های 6، 10 و 12.
ج – مکانیزه:
: لشکر 1.
د – گارد ریاست جمهوری:
: لشکرهای 1، 2، 3 و6.
در ذیل، تمام یگان هایی که به منطقه کربلای 5 اعزام شدند، بر حسب تیپ آورده شده است:
الف – پیاده:
: تیپ های 36، 4، 5، 29، 18، 19، 38، 39، 23، 22، 28، 45، 47، 48، 14، 44، 71، 72، 74، 75، 76، 78، 79، 81، 82، 83، 84، 88، 90، 91، 93، 94، 95، 96، 101، 102، 103، 105، 106، 107، 109، 111، 112، 113، 114، 116، 117، 118، 119، 120، 238، 412، 413، 417، 418، 421، 422، 423، 426، 428، 429، 430، 431، 435، 436، 437، 438، 439، 442، 443، 501 ، 502، 506، 603 ، 604، 605، 701، 702، 703، 704، 707، 801 و 805.
ب – زرهی:
: تیپ های 34، 6، 12، 26، 30، 16، 17، 42، 37 و50 و گردان تانک لشکر 11 پیاده.
ج – مکانیزه:
: تیپ های 27، 8، 20، 15، 25، 24 و 46.
د – گارد ریاست جمهوری:
: تیپ های 4، 5، 6، 7، 8، 16، 17 پیاده، 2 و 10 زرهی، 3 نیروی مخصوص و 11 کماندو.
هـ – نیروهای مخصوص:
: تیپ های 65، 66 و 68.
و – کماندو:
: تیپ های 1، 2 و 3 ستاد کل، هفت تیپ کماندویی از سپاه های هفت گانه و پنج گردان مستقل کماندو.
ز – توپخانه:
: 46 گردان.
قوای خودی
براساس موجودی 200 گردان نیرو، نحوه رزم به شکل زیر طراحی شد:
:قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به عنوان قرارگاه مرکزی.
قرارگاه کربلا تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 25 کربلا.
لشکر 41 ثارالله علیه‌السلام.
لشکر 31 عاشورا.
تیپ مستقل 33 المهدی (عج).
تیپ مستقل 18 الغدیر.
تیپ مستقل 48 فتح.
قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:
لشکر 17 علی بن ابی طالب علیه‌السلام.
لشکر 5 نصر.
لشکر 105 قدس.
لشکر 155 ویژه شهدا.
لشکر 21 امام رضا علیه‌السلام.
تیپ مستقل 57 حضرت ابوالفضل علیه‌السلام.
تیپ مستقل 12 قائم (عج).
قرارگاه قدس تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:
لشکر 27 محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم.
لشکر 7 ولی عصر (عج).
لشکر 8 نجف اشرف.
لشکر 14 امام حسین علیه‌السلام.
لشکر 32 انصارالحسین علیه‌السلام.
تیپ مستقل 44 قمربنی هاشم علیه‌السلام.
هم چنین، گردان مستقل 38 زرهی ذوالفقار، تیپ 20 زرهی رمضان و تیپ توپخانه 15 خرداد تحت امر قرارگاه خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بودند. در مجموع، 24 گردان توپخانه، آماده آتش وجود داشت.
در جریان عملیات نیز قرارگاه عملیاتی نوح و تیپ های مستقل 110 خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و 22 بدر به نیروهای عمل کننده ملحق شدند.
شرح عملیات
در آستانه شروع عملیات، با توجه به محدودیت زمان، آخرین اقدامات شامل جابه جایی و نقل و انتقال نیروها و امکانات، تکمیل بحث مانور عملیات و غیره انجام گرفت و نیروهای زرهی و توپخانه نسبت به ماموریت اصلی و گروه های مواصلاتی برای اجرای آتش و مانور توجیه شدند.
و با توجه به تجارب عملیات کربلای 4، ابهام نسبت به میزان هوشیاری دشمن موجب شده بود که کلیه تحرکات دشمن تا قبل از آغاز درگیری کنترل شود. اجرای آتش کاتیوشا در داخل حوضچه لشکر 41 ثارالله و خسارت های وارده، به میزان حساسیت ها افزود. از سوی دیگر، افزایش تردد خودروهای دشمن به سمت منطقه فاو، این تصور را تقویت کرد که دشمن قصد حمله به فاو را دارد. اما هم چنان نسبت به میزان هوشیاری دشمن در منطقه شلمچه ابهام و تردید وجود داشت و هیچ گونه نتیجه مشخصی ارایه نمی شد. در این حالت، نیروها در انتظار صدور فرمان حمله از سوی فرماندهی کل در شرق بصره بودند. با توجه به نور مهتاب، ساعت شروع حمله، 2 بامداد روز 19/10/1365 تعیین شده بود. اما نظر به محدودیت زمان برای شکستن خط و پاکسازی و تثبیت آن، مقرر شد که نیروها با استفاده از نور مهتاب حرکت کنند و در پشت مواضع دشمن در انتظار صدور فرمان حمله بمانند.
پس از نیمه شب، که نور مهتاب منطقه را روشن کرده بود، درگیری در برخی محورها آغاز شد. که این خود بر نگرانی مبنی بر هوشیاری دشمن افزود: با این که تا غروب نور مهتاب هنوز زمان زیادی باقی مانده بود، از سوی فرمانده صحنه نبرد، سردار سرلشکر محسن رضایی، در ساعت 1:35 بامداد فرمان حمله با رمز مقدس یا زهراسلام‌الله‌علیه صادر شد و بدین ترتیب برادران بسیجی و سپاهی یورش خود را به عظیم ترین و پیچیده ترین استحکامات دشمن در شرق بصره آغاز کردند. خبرهای واصله به قرارگاه کربلا حاکی از پیشروی در محورهای مختلف و شکسته شدن خط دشمن بود، از این رو اطمینان به غافلگیری دشمن به وجود آمد و ابهامات مبنی بر عدم امکان شکسته شدن خطوط دشمن نیز بر طرف شد.
پس از اطمینان عبور از خط، تلاش برای پاکسازی، الحاق و تثبیت آغاز شد. و چون الحاق لشکر 25 کربلا به لشکر 31 عاشورا نقش تعیین کننده ای در تصرف پوزه کانال پرورش ماهی و باز شدن عقبه خشکی نیروهای عبور کننده از کانال داشت، مورد تایید قرار گرفت.
هم چنین الحاق لشکر 19 فجر و لشکر 31 عاشورا در منطقه 5 ضلعی نیز حایز اهمیت بود و ضمن این که ضرورت پاکسازی قرارگاه تیپ دشمن در منطقه 5 ضلعی، همواره به یگان های عمل کننده در منطقه گوشزد می شد. در واقع الحاق یگان های محور 5 ضلعی و محور کانال ماهی و نیز شکستن مقاومت دشمن در قرارگاه فرماندهی تیپ در 5 ضلعی، دو مساله اساسی بود که فرماندهی قرارگاه کربلا می بایست تدابیر لازم را برای انجام آن اتخاذ می کرد. علاوه بر آن ، منطقه جناح راست عملیات نیز بایستی تثبیت می شد.
دشمن پس از عملیات کربلای 4، براساس این تحلیل که ایران فعلا قادر به عملیات نیست، توجه خود را به بازپس گیری فاو معطوف کرده بود.
عراقی ها می پنداشتند، ایران در برابر یک تهاجم سنگین در منطقه فاو قادر به مقاومت نیست و تلاش های گسترده دشمن، به ویژه جابه جایی و انتقال نیرو و توپخانه به فاو، تماما حاکی از آمادگی دشمن برای حمله به منطقه فاو بود. اما انجام عملیات در منطقه کربلای 5، آن هم در مقیاس گسترده ، موجب گردید عملیات در فاو منتفی و نیرو و امکانات دشمن به منطقه شرق بصره اعزام شود. در واقع دشمن ضمن غافل گیر شدن نسبت به عملیات شرق بصره از نظر زمان و مکان در مورد تاکتیک ویژه عملیات که عمدتا معطوف به عبور از منطقه آب گرفتگی و کانال پرورش ماهی و حرکت از شمال به جنوب در پشت مواضعش بود، غافلگیر شد.

 
جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 7:19 عصر

مرحله اول عملیات
محور های اصلی تلاش های قرارگاه کربلا، شامل خروج از 5 ضلعی، تثبیت سرپل غرب کانال پرورش ماهی و باز کردن جاده شلمچه بود. هدف از این تلاش ها تصرف منطقه مورد نظر، تامین جای پا و فراهم کردن شرایط برای تثبیت منطقه و هم چنین تحویل خط به قرارگاه های قدس و نجف اشرف بود. تدبیر قرارگاه این بود که جناح راست منطقه عملیات توسط تیپ 18 الغدیر و لشکر 33 المهدی(عج) تثبیت شود و سرپل غرب کانال پرورش ماهی با الحاق لشکر 41 ثارالله به لشکر 25 کربلا تامین گردد. هم چنین برای خروج از 5 ضلعی، علاوه بر تلاش برای پاکسازی مقر تیپ دشمن درمنطقه و الحاق لشکر 19 فجر به 31 عاشورا، نسبت به الحاق لشکر 31 به لشکر 25 در مثلثی پوزه کانال پرورش ماهی، نیز تاکید می شد، زیرا علاوه بر باز شدن عقبه خشکی نیروهای غرب کانال پرورش ماهی، شرایط را برای پیشروی در عمق، توسط قرارگاه قدس، با تامین جناح راست این قرارگاه، فراهم نماید. هم چنین باز کردن جاده شلمچه توسط لشکر 10 سید الشهدا علیه‌السلام – که شرایط را برای عبور دو قرارگاه قدس و نجف فراهم می کرد – از سوی فرماندهی عملیات دنبال می شد. فشارهای دشمن ابتدا معطوف به باز پس گیری منطقه سرپل غرب کانال پرورش ماهی با تاکید به جناح راست منطقه عملیات و به منطقه سرپل بود. مقاومت قرارگاه تیپ دشمن در منطقه 5 ضلعی و مقابله با الحاق لشکرهای 31 عاشورا و 25 کربلا در پوزه کانال پرورش ماهی نیز بدین منظور انجام می گرفت که با ایجاد تاخیر در این الحاق بتواند با پاکسازی منطقه سرپل و عقب راندن نیروهای خودی از این منطقه، گسترش عملیات را مهار کند.
 
مرحله دوم عملیات
بعد از گذشت 24 ساعت از آغاز حمله، با وارد کردن قرارگاه قدس و نجف به صحنه نبرد، عملیات شدت گرفت. هدف تشدید فشار بردشمن برای بازشدن جاده شلمچه و گسترش عملیات بود. در مرحله دوم، دشمن کاملا هوشیار بود و نیروهای خودی نیز طی 24 ساعت درگیری مداوم خسته به نظر می رسیدند. به همین دلیل، اهداف مورد نظر تامین نشد. هم چنین افزایش فشار دشمن در روز دوم و ناکامی در مرحله دوم، موجب گردید تا نسبت به پشتیبانی عملیات توسط نیروی هوایی و هوانیروز اقدام شود. ادامه مقاومت در غرب کانال پرورش ماهی و تلاش برای خروج از 5 ضلعی و باز شدن جاده شلمچه ، هم چنان در تدبیر و تداوم عملیات مورد نظر بود.
در این شرایط، فشار دشمن در غرب کانال پرورش ماهی به شدت افزایش یافت، که با عقب راندن نیروهای ایران از منطقه سرپل مانع توسعه و تأمین عملیات گردید.
از روز دوم عملیات، با انتقال امکانات و نیروهای دشمن از منطقه فاو، فشار عراقی ها روی عقبه نیروهای ایرانی با افزایش بمباران تشدید شد، به گونه ای که پیوسته از سوی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نسبت به تامین پدافند منطقه، پیگیری و تلاش می شد. تشدید فشارهای دشمن و عدم پیشروی به سمت اهداف مورد نظر، کلیه دستاوردهای مرحله اول عملیات نیز در معرض تهدید قرار گرفت و شب سوم، عملیات در شرایط سرنوشت سازی قرار گرفت.
شرایط ویژه الحاق لشکر 25 کربلا و لشکر 27 محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در غرب کانال پرورش ماهی، این امیدواری را به وجود آورد که با توجه به موفقیت یگان های یاد شده در غرب کانال، سرپل در برابر فشارهای دشمن تثبیت شود.
باز شدن جاده شلمچه و فراهم شدن زمینه ورود قرارگاه قدس و نجف به منطقه، به ویژه پیشروی لشکر 8 نجف و لشکر 14 امام حسین علیه‌السلام از قرارگاه قدس نیز این مکان را به وجود آورد که با توسعه وضعیت از تمرکز فشار دشمن در برخی محورها، از جمله در منطقه سرپل غرب کانال ماهی کاسته شود.
پیشروی در منطقه قرارگاه نجف گرچه با کندی صورت گرفت، اما این امکان را به وجود آورد که با پیشروی تدریجی در منطقه جنوب عملیات، جناح چپ قرارگاه قدس تامین شود. هم چنین جناح راست منطقه عملیات توسط قرارگاه کربلا تثبیت گردد و چنین تدبیر شد که با اقدامات مهندسی از هر گونه پیشروی دشمن جلوگیری شود تا عقبه یگان های مستقر در غرب کانال از هر گونه تهدید در امان باشند .
در شب چهارم، مجدداً به منظور تکمیل اهداف عملیات، همان مانور دنبال شد و با توجه به وضعیت کلی عملیات، تلاش اصلی بر روی قرارگاه های قدس و نجف متمرکز گردید. ورود لشکر 5 نصر به جزیره بوارین و در هم شکستن استحکامات دشمن، بخشی از موفقیت های حاصله بود.
طی درگیری های شب و روز پنجم، گر چه اهداف مورد نظر کاملا تحقق نیافت، لیکن ناتوانی دشمن از عقب راندن نیروهای اسلام از منطقه سرپل غرب کانال و ممانعت از پیشروی در جاده شلمچه، نشانه ای از امیدواری نسبت به تثبیت منطقه بود.
پیچیدگی زمین، وجود موانع طبیعی، مقاومت دشمن و سایر عوامل موجب شد تا پیشروی در محورهای مختلف با کندی انجام گیرد، از این رو در تدبیر کلی عملیات تاکید بر اقدامات مهندسی، به منظور تثبیت منطقه و هم چنین استفاده از آتش برای در هم کوبیدن مقاومت دشمن، مورد توجه قرار گرفت.
طی شب و روز ششم و هفتم علاوه بر پیشروی در برخی محورها، تلاش قابل ملاحظه ای نسبت به دفع حملات دشمن در غرب کانال پرورش ماهی انجام گرفت. تشدید فشار دشمن و خبرهای واصله برگزاری جلسه فرماندهان دشمن، این احتمال را تقویت کرد که دشمن در آستانه تصمیم گیری اساسی می باشد. در واقع تلاش های دشمن طی چند روز و ناکامی در عقب راندن مدافعان ایران اسلامی و یا متوقف نمودن آن ها؛ نشانه ناتوانی دشمن ارزیابی می شد در چنین شرایطی رژیم عراق می بایست با توجه به ارزش سیاسی – نظامی زمین منطقه، نسبت به بازپس گیری آن تلاش، و تلفات انبوهی را متحمل شود و یا این که حفظ نیرو را بر حفظ زمین ترجیح دهد عقب نشینی کند.
سرانجام پس از هشت شبانه روز نبرد در منطقه شرق نهر جاسم، دشمن به خاطر حفظ نیروهایش از منطقه شرق نهر جاسم عقب نشینی کرد.
ضرورت تعقیب دشمن و پیشروی در عمق منطقه شرق بصره، تداوم عملیات را به عنوان یک اصل اساسی مورد تاکید قرار می داد. ادامه فشار نظامی بر عراق می توانست بر دست آوردهای عملیات و کسب امتیاز و پیروزی سیاسی جمهوری اسلامی در جنگ بیافزاید. اما با عنایت به درگیری طولانی با دشمن و عدم تامین امکانات و تجهیزات مورد نیاز برای ادامه عملیات از یک سو و عکس العمل شدید دشمن از شب دهم عملیات به بعد، باعث شد که با وجود یک هفته درگیری درنهر جاسم و تصرف سرپل، عملیات متوقف شود تا یگان ها پس از بازسازی و تهیه امکانات مورد نیاز به نبرد ادامه دهند.
 
نتایج عملیات کربلای 5
عبور از موانع نفوذ ناپذیر دشمن در شرق بصره و حضور در حومه این شهر به گونه ای اهمیت یافت که متعاقب این عملیات:
موقعیت سیاسی و نظامی عراق تضعیف شد و در نتیجه حملات گسترده این کشور به مراکز اقتصادی، صنعتی و مسکونی ایران بار دیگر آغاز شد.
اوضاع جبهه های نبرد به سود قوای نظامی ایران تثبیت شد و سپاه پاسداران یکی از ارزنده ترین تجارب نظامی خود را کسب کرد.
تلاش های بین المللی برای پایان دادن به جنگ افزایش یافته و به تصویب قطع نامه 598، که در آن برای اولین بار تا حدودی نظریات جمهوری اسلامی ایران لحاظ شده بود، در شورای امنیت سازمان ملل انجامید.
حضور گسترده نظامی امریکا و متحدین او در خلیج فارس آغاز شد و یکی از هواپیماهای مسافربری ایران توسط ناوگان امریکا ساقط گردید.
تعدادی از حجاج بی دفاع ایران توسط رژیم سعودی به شهادت رسیدند.
آخرین آمار انهدام نیروی دشمن از شروع عملیات کربلای 5 تا پس از عملیات تکمیلی کربلای 5 به شرح زیر است:
 
1- مناطق و تاسیسات آزاد شده:
12 کیلومتر پیشروی به طرف بصره و آزاد کردن 150 کیلومتر مربع.
آزاد سازی پاسگاه های بوبیان، شلمچه، کوت سواری و خین.
آزاد سازی 14 کیلومتر از جاده آسفالته شلمچه – بصره.
آزاد سازی جزایر بوارین، فیاض و ام الطویل.
آزاد سازی 11 قرارگاه تیپ ارتش عراق.
آزاد سازی روستاهای خرنوبیه، سعیدیه، حنین، سلیمانیه، هسجان، جاسم.
عبور از کانال ماهی گیری، نهر دوعیجی و جاسم.
استقرار در 10 کیلومتری بصره.
تصرف دریاچه بوبیان و بخشی از کانال ماهی.
2- تجهیزات منهدم شده دشمن:
بیش از 80 فروند هواپیما.
700 دستگاه تانک و نفربر.
250 قبضه توپ صحرایی و ضد هوایی.
صدها قبضه انواع ادوات نیمه سنگین.
1500 دستگاه خودرو.
400 دستگاه انواع ادوات مهندسی و رزمی.
مقدار زیادی سلاح سبک و مهمات.
در این عملیات 81 تیپ و گردان مستقل دشمن منهدم و 24 تیپ و گردان مستقل نیز آسیب کلی دیدند و تعداد 40 هزار نفر کشته یا زخمی و 270 نفر نیز اسیر شدند.
بازتاب عملیات کربلای 5
شکستن خطوط و استحکامات و پیشروی در شرق بصره، توانایی ها و قابلیت های نظامی عراق را بار دیگر، زیر سؤال برد، چنان که روزنامه آبزِرِور چاپ پاریس به نقل از کارشناسان غربی نوشت: «برای اولین بار از آغاز جنگ تاکنون، ناظران و کارشناسان غربی در مورد امکانات دفاعی عراق دچار تردید شده اند.»
هم چنین تاکید بر توانایی نظامی ایران، بخشی دیگری از تحلیل های ارایه شده در رسانه های خبری بود، چنان که رادیو بی. بی. سی طی تحلیل در همین زمینه، با توجه به تجربه سپاه درعملیات فاو و عبور از رودخانه اروند، ضمن اشاره به عبور از منطقه آب گرفتگی و کانال پرورش ماهی در عملیات کربلای 5 گفت: «موفقیت ایران در عبور از دریاچه ماهی، یک بار دیگر توانایی ایران در عبور از آبراه ها را نشان می دهد.» هفته نامه نیوزویک نیز ضمن تاکید بر پیروزی ایران در عملیات کربلای 5، بر شرایط پیروزی ایران بر عراق اشاره کرد:
«تهاجم ایرانی ها در نزدیکی بصره، حداقل یک چیز را در خصوص جنگ ایران و عراق تغییر داده و آن این مساله است که برای اولین بار طی چند سال گذشته، این احتمال را که یک طرف حقیقتاً بر دیگری پیروز شود، مطرح ساخته است.»
تعیین سرنوشت جنگ
در دوران دفاع مقدس منطقه عمومی‌شرق بصره همواره از اهمیت سیاسى و نظامی ویژه‌اى برخوردار بود و نزد فرماندهان جنگ نیز مهم‌ترین منطقه عملیاتى جبهه‌هاى جنگ به شمار می‌رفت. در این منطقه، شلمچه نزدیک ترین راه براى تصرف یا نزدیک شدن به شهر بصره بود.
پس از فتح خرمشهر، به منظور تهدید شهر بصره عملیات رمضان در این منطقه انجام شد. تدابیر دشمن، پشتیبانى بى سابقه حامیان رژیم عراق و عدم درک خودى از دگرگونى سریع در توان نظامی عراق و افزایش کمی‌و کیفى آن موجب شد عملیات رمضان در میان ناباورى با ناکامی ‌مواجه شود. نتیجه این عملیات به فرماندهان نظامی نشان داد که ادامه جنگ در گرو تغییر در شیوه عمل و اتخاذ تدابیرى جدید براى مقابله با اقدامات جدید دشمن است. براین اساس به عبور از آب به عنوان ابتکارى براى غافلگیر کردن دشمن توجه شد و مناطقى چون هور و اروندرود مدنظر قرار گرفت.از سوى دیگر، اهمیت سیاسىـ نظامی منطقه شرق بصره و درک دقیق دشمن از میزان اعتبار این منطقه در استراتژى نظامی جمهورى اسلامى، موجب شد تا عراق براى تقویت بیشتر مواضع و استحکامات پدافندى در شرق بصره، سرمایه‌گذارى هنگفتى کند. با این اوصاف، فرماندهان سپاه پس از عملیات ناموفق کربلاى 4 بار دیگر بر اهمیت استراتژیک و نقش منطقه شرق بصره در تعیین سرنوشت جنگ تاکید کردند. علاوه بر این، حضور نیروهاى رزمنده و توان موجود در جبهه شلمچه (پس از عملیات کربلاى 4) و ضرورت‌هاى نظامى، سیاسى و اجتماعى براى انجام یک عملیات موفق، موجب شد درباره عملیات بعدى خیلى سریع تصمیم گیرى شود.از سوى دیگر، مشخصه حاکم بر جنگ در هفتمین سال، سرعت تحولات، پیچیدگى و گسترش دامنه آن بود. این وضعیت به منزله آغاز شمارش معکوس براى پایان جنگ ارزیابى می‌شد. به عبارت دیگر، با تنوع، شدت و سرعت وقوع رخدادهاى جنگ، تدریجاً ظرفیت‌هاى لازم براى تداوم جنگ، رو به اتمام بود و برخى از تحلیل گران پیش بینى می‌کردند که زمان خاتمه یافتن جنگ فرا رسیده است. وضعیت جدید در جنگ، با تغییر توازن به سود ایران پس از فتح فاو و توانایى ایران در حفظ آن و متقابلاً ناتوانى عراق براى بازپس گیرى فاو آغاز شد. آقاى ‌هاشمی ‌با توجه به همین وضعیت در جمع فرماندهان و مسؤولان سپاه گفت:
«در محاسباتى که تاکنون شده، به نظر ما هیچ شرایطى بهتر از این که تسریع کنیم در پیشبرد کار جنگ به چشم نمی‌خورد... وضع عمومی‌کشور و شرایط اقتصادى کشور هم ایجاب می‌کند که ما این مسأله را اگر بتوانیم زودتر به نقطه اى برسانیم».
در این مرحله اعلام شعار «تعیین سرنوشت جنگ» محور فراخوانى نیروهاى داوطلب و به کارگیرى امکانات کشور براى پیشبرد جنگ بود.
فرمانده کل سپاه نیز درباره مفهوم شعار تعیین سرنوشت جنگ گفت: «سال سرنوشت قطعاً سال آخر معنى ندارد، ضمن این که می‌تواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت به این معنى است که اگر امسال ما جهتى در جنگ پیدا نکنیم عواقب بسیار سختى را در پیش داریم».
بدین ترتیب ضرورت دستیابى سریع تر به پیروزى، براى خاتمه دادن به جنگ، فعالیت‌هاى همه جانبه اى را سازمان و گسترش داد که کاملاً بر روند تحولات هفتمین سال جنگ سایه افکنده بود. در چنین موقعیتى افشاى ماجراى مک فارلین در 13 آبان 1365 کلیه تحولات سیاسى و نظامی جنگ را تحت تأثیر قرار داد. با در نظر گرفتن اهداف گفت وگوهاى پنهانى ایران و آمریکا، به نظر می‌رسد علاوه بر این که امکان پایان سریع جنگ از میان رفت، اقداماتى که به تدریج علیه ایران انجام گرفت، بدون تردید متأثر از افشاى این ماجرا بود و اوضاع را بیش از گذشته براى ایران سخت و دشوار کرد؛ زیرا به رغم امیدوارى‌هاى زیاد هیأت آمریکایى براى ملاقات با مقامات بلندپایه ایران، امام خمینى مسئولان را از هرگونه ملاقات منع کردند و همین بر عصبانیت آمریکا و اقدام علیه ایران افزود.
زمینه‌هاى شکل گیرى مذاکرات پنهانى مقامات آمریکایى با عناصر ایرانى، با مبادله قطعات یدکى نظامی به ایران در مقابل آزادى گروگان‌هاى آمریکایى در لبنان، از سال 1364 آغاز شد. ناتوانى آمریکایى‌ها، به رغم همکارى سوریه براى حل معضل گروگان گیرى در لبنان و هواپیماى ربوده شده تى.دبلیو.اى (T.W.A) در 24 خرداد 1364 و متقابلاً میانجیگرى ایران براى حل معضل هواپیماى تى.دبلیو. اى. (T.W.A) پس از سفر آقاى‌هاشمی‌به سوریه در تیر ،1364 توجه آمریکا را مجدداً به ایران معطوف ساخت. البته عوامل دیگرى در این زمینه مؤثر بود که پس از افشاى آن، ریگان رییس جمهور وقت آمریکا به آن‌ها اشاره می‌کند:
«اکنون هجده ماه است که طى یک ابتکار سیاسى محرمانه ارتباط با ایران را در جریان کار خود قرار داده ایم. براى استفاده از این ابتکار، ساده ترین و بهترین دلایل را در اختیار داریم: 1ـ تجدید روابط با ایران 2ـ اقدامی‌شرافتمندانه براى خاتمه دادن به جنگ شش ساله ایران و عراق 3ـ محو کردن تروریسم دولتى و خرابکارى 4ـ تأثیر بخشیدن به روند بازگشت تمامی‌گروگان‌ها».
مک فارلین معتقد بود در سفر پنهانى اش به تهران فرصت مهمی ‌از دست رفت. زیرا هیأت آمریکایى پس از چهار روز حضور در تهران و چند دور گفت وگو، نتیجه دلخواه را به دست نیاوردند. بنابر پیش نویس موافقت نامه سه شنبه 6 خرداد، گفت وگوى سیاسى میان طرفین همچنان تا زمان افشاى این روابط در آبان 1365 و مدتى پس از آن ادامه یافت و بعدها افشاى ماهیت تماس‌هاى پنهانى ایران و آمریکا به نحو آشکارى بر روند تحولات جنگ تأثیر گذاشت که بخشى از آن به شرح زیر بود:
1ـ اعتبار سیاست آمریکا در تحریم صدور تسلیحاتى ایران، در نزد متحدان آمریکا عمیقاً مخدوش شد.
2ـ بحران تمام عیار سیاسى در آمریکا تغییر و اصلاح سیاست آمریکا را به عنوان ضرورتى اجتناب ناپذیر، آشکار ساخت و جدال‌هاى بسیارى میان کنگره و دولت آمریکا در گرفت.
3ـ بى‌اعتمادى متحدان آمریکا در منطقه به تشتت سیاست خارجى آمریکا در منطقه و از دست دادن ابتکار عمل آمریکا براى پایان دادن به جنگ منجر شد.
4ـ عراقى‌ها در بیانیه اى به اقدام آمریکا انتقاد کردند و اعتبار سیاست‌هاى اعلام شده آمریکا را زیر سؤال بردند و این اقدام را به شدت محکوم کردند.
5ـ روس‌ها با بهره بردارى از خلأ حاصله، سیاست‌هاى مشخص و فعال ترى را با حضور در منطقه و به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ایران و عراق با حمله به سیاست‌هاى آمریکا و حمایت از عراق آغاز کردند.
مجموع عوامل یاد شده سبب گردید آمریکایى‌ها با از دست دادن ابتکار عمل براى خاتمه دادن به جنگ، در موقعیت بسیار دشوارى قرار گیرند. بخشى از تلاش آمریکا براى خروج از این وضعیت و کسب اعتماد مجدد متحدان خود در منطقه و عراق، تشدید فشار مستمر به ایران بود؛ چنان که بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراکز صنعتى و اقتصادى ایران در این مرحله با چراغ سبز آمریکا و حمایت و هدایت اطلاعاتى این کشور انجام گرفت. ساندى تایمز دراین باره نوشت: «افشاى حمایت تسلیحاتى ایران، ماشه حملات ناگهانى و سنگین عراق را به منابع و مراکز صنعتى و نظامی ایران چکاند».
روزنامه «واشنگتن پست» نیز نوشت: «پس از افشاى ارسال پنهانى اسلحه به ایران، عراقى‌ها حملات هوایى خود را به ایران افزایش دادند». همچنین نشریات، حضور یک افسر عالى رتبه آمریکایى در بغداد براى کمک اطلاعاتى به نیروى هوایى عراق را افشا کردند. در پى بمباران نیروگاه نکا در آذر ،1365 ساندى تلگراف به نقل از دیپلمات‌هاى مستقر در بغداد نوشت: «کمک اطلاعاتى آمریکا به عراق این کشور را قادر ساخت تا به تأسیسات اقتصادى ایران و نیروگاه نکا ضربه وارد کند».
آمریکایى‌ها در این مرحله رسماً اعتراف کردند که طى چند سال گذشته با هدف جلوگیرى از پیشروى ایران، اطلاعات جاسوسى به عراق داده اند. آمریکایى‌ها در توضیح سیاست خود مجدداً تأکید کردند: «آمریکا می‌کوشد که از پیروزى ایران در جنگ جلوگیرى کند». وزیر خارجه وقت آمریکا نیز رسماً درباره سیاست آمریکا اعلام کرد: «کاستن از توان نظامی ایران می‌تواند به دستیابى به یک راه حل از طریق مذاکره کمک کند». وى افزود: «هدف، پایان دادن جنگ است، بدون این که جنگ طرف بازنده یا پیروز داشته باشد».
حمید شعبان، فرمانده وقت نیروى هوایى عراق در فضاى ناشى از تشدید سیاست خصومت آمیز آمریکا، براى جلب اعتماد این کشور و سایر کشورهاى عربى، پس از حملات گسترده نیروى هوایى عراق به مراکز اقتصادى و صنعتى ایران گفت:«سال جارى تحولى قطعى و سریع به خود خواهد دید که به پایان جنگ به نفع عراق منجر خواهد شد. اولین مرحله از طرح شکست ایران با انهدام کلیه منابع انرژى این کشور به خصوص منابع نفتى آن کامل خواهد شد».خط مشى عراق در این مرحله «قطع نفت ایران و تأمین نفت جهان» بود. لذا به موازات گسترش حمله به مراکز نفتى ایران و اخلال در صدور نفت جمهورى اسلامى، تلاش گسترده اى براى تأمین نفت جهان با صدور نفت از منطقه خلیج فارس با اتکا به «لوله» به جاى نفتکش‌ها انجام گرفت. سیستم صدور نفت عراق در این مرحله از طریق اردن، عربستان و ترکیه طراحى شده بود و سعودى‌ها نیز در اجراى لوله گذارى تعهداتى را پذیرفتند. روزنامه واشنگتن تایمز در تحلیلى نوشت:«این حملات توازن جنگ در خلیج فارس را تغییر داده است. تهاجم نیروى هوایى عراق تأثیرات عمده اى در جنگ خلیج فارس داشته است».
بر اثر تهاجمات هوایى عراق به مراکز صنعتى و اقتصادى ایران و به موازات آن تهدید کمپانى‌هاى خارجى صادرکننده نفت ایران و حمله به نفتکش‌ها و پایانه‌هاى نفتى و کشتى‌هاى تجارى، وضعیت اقتصادى جمهورى اسلامی رو به وخامت گذاشت. ضمن این که قیمت نفت به کمتر از 10 دلار کاهش یافت. آمریکایى‌ها امیدوار بودند ایران در این روند تدریجاً مواضع خود را تغییر دهد.
در این موقعیت دشوار، عملیات کربلاى 4ـ که سپاه پاسداران از مدت‌ها قبل طرح ریزى و آماده سازى کرده بودـ براى اجرا آماده شد. اما تنها به فاصله 24 ساعت پس از شروع عملیات، به دلیل هوشیارى دشمن و وضعیت جدیدى که در خطوط درگیرى به وجود آمد، فرمانده کل سپاه دستور توقف عملیات را صادر کرد. در واقع با توجه به افشاى عملیات بر اساس اطلاعاتى که آمریکا به عراق داده بود و استفاده عراق از تجارب عملیات فاو، امکان پیروزى در عملیات از میان رفت. عراقى‌ها بلافاصله از آمریکایى‌ها به دلیل واگذارى اطلاعات سیاسى به این کشور براى مقابله با عملیات ایران، تشکر کردند.
عراقى‌ها که پس از فاو و ناکامی‌در استراتژى موسوم به دفاع متحرک با وضعیت نامطلوبى روبه رو شده بودند، مجدداً اعتماد به نفس خود را باز یافتند.
با پیدایش وضعیت جدید به نظر می‌رسید، توازن جنگ که پس از فتح فاو به سود ایران تغییر کرده بود، مجدداً در حال تغییر به سود عراق می‌باشد.
در چنین موقعیت دشوارى نیروهاى بسیجى نیز به دلیل اتمام مأموریتشان در حال بازگشت به خانه‌هاى خود بودند. تحقق این امر می‌توانست ایران را در برابر حملات زمینى احتمالى عراق کاملاً آسیب پذیر نماید، ضمن این که امکان اجراى عملیات دیگرى نیز از میان می‌رفت. برپایه این ملاحظات، مجدداً تمامی‌طرح‌هاى عملیاتى بازبینى شده و سرانجام منطقه شلمچهـ به دلیل موفقیت لشکر 19 فجر و تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) در محور شلمچه در عملیات کربلاى 4ـ مورد توجه فرمانده کل سپاه قرار گرفت.عملیات کربلاى 5 در ساعت 1:35 مورخ 19/10/1365 با اعلام رمز یازهرا(ع) به یگان‌هاى خط شکن آغاز شد. نیروهاى قرارگاه کربلا با درهم شکستن مواضع دشمن در محورهاى کانال پرورش ماهى، منطقه پنج ضلعى و شلمچه درصدد برآمدند با یکدیگر الحاق کنند. قرارگاه نجف نیز که در شب اول عملیات تنها با یک لشکر در جزیره بوارینـ به منظور فریب دشمنـ وارد عمل شده بود به طور موقت و محدود در خط اول ارتش عراق در این جزیره رخنه کرد.در این عملیات، نیروهاى خودى موفق شدند تا روز 13/12/1365 ضمن پیشروى در غرب کانال ماهى و تصرف هلالى شکل سوم و نیز تسخیر یکى از مستحکم ترین قرارگاه‌هاى دشمن در منطقه به انهدام نیروهاى دشمن بپردازند.
بازتاب عملیات
درخطر قرار گرفتن بصره و همچنین شرایط سیاسى و نظامی حاکم بر جنگ و تأثیرات تعیین کننده آن در تغییر موازنه قوا، موجب گردید عملیات کربلاى 5 و نتایج آن براى طرفین درگیرى داراى اهمیت و نقش بسزایى باشد. به همین دلیل ایران و عراق امکانات و نیروهاى بسیارى به صحنه نبرد وارد کردند، ضمن این که تلاش‌هاى سیاسى جنگ به ویژه اقدامات آمریکا و شوروى در سطح بین المللى و منطقه و مناسبات با دو کشور ایران و عراق نیز وارد مرحله جدیدى شد.
نظر به اهمیت عملیات در شرق بصره و ادعاى مکرر عراق مبنى بر عقب راندن قواى نظامی ایران، گزارشگران سیاسى و نظامی هر چند با تأخیر وارد منطقه شدند و گزارش‌هاى خود را درباره موفقیت و موقعیت نیروهاى ایرانى هر چند ناقص انتشار دادند، لیکن این گزارش‌ها بخشى از واقعیت را ترسیم می‌کند. روزنامه تایمز مالى نوشت:
«نیروهاى ایرانى همچنان بر مواضعى که در عملیات اخیر در شلمچه، در جنوب شرقى بصره، به دست آورده اند، مسلط هستند. یک ژنرال عراق گفته است ایرانیان از قسمت اعظم مناطق تصرف شد عقب رانده شده اند، اما این ادعایى بیش نیست و با حقیقت مطابقت ندارد».
خبرنگار این روزنامه مشاهدات خود را چنین ترسیم می‌کند:«من به اتفاق دو خبرنگار دیگر از کلیه مناطق عملیاتى به ویژه جزیره بوارین در رودخانه شط العرب و شهر دوعیجى دیدن کردیم و اینک تأیید می‌کنیم که جمهورى اسلامی ایران پیروزى مهمی‌در شرق بصره به دست آورده که نشان دهنده وقوع عملیات سرنوشت ساز در منطقه است. رزمندگان ایرانى در نقاط مختلف تا چهار خط دفاعى عراق را درهم شکسته اند که در این خطوط سیم‌هاى خاردار، میدان مین و مناطق به آب بسته شده مشهود بود.نیروهاى ایران از روحیه اى بسیار بالا برخوردارند زیرا می‌دانند مواضعى را که تصرف کرده اند، خطوط دفاعى سابق عراق در شرق بصره بوده است. یک ژنرال عراق که در جبهه اسیر شده از تشتت و هرج و مرج در صفوف ارتش عراق و روحیه پایین سربازان عراقى سخن می‌گفت».
روزنامه «لوماتن دوپارى» ـ چاپ فرانسه آ درباره اهداف ایران از عملیات کربلاى 5 نوشت:
«هدف استراتژیک تهران قطعاً این است تا منطقه جنوب عراق را از بقیه کشور جدا کند و حداکثر منظور این است که شهر بصره و اطراف آن اشغال شود. در آن صورت نیروهاى ایران خواهند توانست با اعلام یک «نیمه جمهورى اسلامى» در خاک عراق، خواستار سقوط صدام شوند».
رادیو «بى.بى.سى» نیز به نقل از مفسران گفت:
«بسیارى از مفسران عقیده دارند که هدف حمله جارى ایران تصرف بصره است، زیرا سقوط بصره از نظر روانى و اقتصادى چنان ضربه بزرگى خواهد بود که صدام حسین به دشوارى خواهد توانست آن را تحمل کند».
روزنامه کریستین ساینس مانیتور، چاپ آمریکا دو هدف عمده براى ایران در صحنه نظامی و سیاسى قائل شده و می‌نویسد:
«در صحنه نظامی ایران قصد دارد نیروهاى خود را در بهترین موقعیت سوق الجیشى براى یک تهاجم همه جانبه علیه بصره قرار دهد و در صحنه سیاسى ایران می‌خواهد کشورهاى اسلامی را از شرکت در اجلاس کنفرانس اسلامی که براى 26 ژانویه (6 بهمن) در کویت برنامه ریزى شده باز دارد».
هفته نامه اکسپرس چاپ سوئد با توجه به فرض احتمال سقوط صدام و پیروزى ایران به نقل از یک کارشناس انگلیسى در امور خاورمیانه می‌نویسد:
«اگر ایران پیروز شود، پس از فشار بر کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس، به تدریج نوبت اسرائیل خواهد شد. اگر بصره به محاصره درآید و یا سقوط کند بزرگترین ضربه روحى و روانى بر رژیم بغداد وارد خواهد شد و این رژیم میان زمین و آسمان معلق خواهد شد. هیچ چیز به اندازه سقوط صدام حسین نمی‌تواند موجب وحشت رهبران کشورهاى غربى ـکه این روزها از تزلزل روحى و روانى بغداد نگرانندـ شود. اگر ایرانیان به بصره نزدیک تر شوند ، وقوع یک سقوط روحىـ روانى در بغداد دور از احتمال نیست».
کانال 4 شبکه تلویزیونى تجارى انگلیس در تفسیر خود گفت:
«ایران از حملات جارى سه هدف را دنبال می‌کند، اول این که به عراق و حامیان دولت عراق اعلام خطر کند که ایران آماده است عملیات جنگى را ادامه دهد. ایران می‌کوشد به آن‌ها تفهیم کند که به رغم حملات عراق به منابع اقتصادى و مسکونى، ایران می‌تواند چنین حملاتى را انجام دهد. هدف دوم ایران این است که به حامیان صدام به خصوص کویت، هشدار دهد. ایران می‌ کوشد از برپایى کنفرانس سران کشورهاى اسلامی در کویت جلوگیرى کند، لذا با این حملات می‌کوشد جلو برگزارى این کنفرانس را بگیرد. هدف سوم ایران، بهره بردارى روانى است تا به همه نشان دهد که ایران توان انجام این حملات را دارد و می‌تواند در حملات خود مناطقى در داخل عراق را تصرف کند. ایرانى‌ها اعتقاد دارند که حملات انتقامی‌ایران باید ادامه یابد».
آمریکایى‌ها نیز در حالى که نسبت به نتایج عملیات نگران بودند به تدریج برترى قواى نظامی ایران بر عراقى‌ها را پذیرفتند، طورى که فیلیپ اوکلى سخنگوى وزارت خارجه آمریکا گفت:
«اگر جنگ به غرب دریاچه ماهى گسترش یافته باشد، نشان این خواهد بود که نیروهاى ایران پس از به دست آوردن پایگاه در غرب شط العرب در ناحیه شلمچه، به تدریج اما مطمئن، وجب به وجب داخل خاک عراق پیش می‌روند».
«اعتماد به نفس» و «امید به کسب پیروزى» به عنوان عامل برترى روحى ـ روانى ایران در برابر عراق نکات مهمی‌بود که محافل سیاسىـنظامی به آن اشاره کردند. یکى از کارشناسان مسایل خاورمیانه می‌گوید:
«من فکر می‌کنم که ایرانى‌ها در مرحله جدیدى از جنگ قرار گرفته اند و به خود اعتماد پیدا کرده اند و این امر در سال 1985 (1363) و احتمالاً از سال 1984 (1362) در حملات مجنون و هویزه به چشم نمی‌خورد. آن‌ها دلیلى نداشتند که فکر کنند قادر به پیروزى می‌باشند ولى عملیات فاو و مهران در سال گذشته به آن‌ها نشان داد که به این امر قادر می‌باشند و هم اکنون آن‌ها براى کسب پیروزى عجله دارند».
فایننشال تایمز چاپ لندن نیز طى مقاله اى به قلم مایکل فیله در این باره نوشت:
«در هفته‌هاى اخیر ایرانى‌ها به این نتیجه رسیده اند که سرانجام دارند در جنگ خلیج فارس به پیروزى می‌رسند، ایرانى‌ها عزم خود را جزم کرده اند تا صدام حسین رییس جمهور عراق را که در سپتامبر 1980 (شهریور 1359) جنگ را آغاز کرده، تنبیه نمایند. اگرچه تجهیزات و جنگ افزارهاى عراق به مراتب پیشرفته تر از تجهیزات ایران است ولى اراده دست زدن به تهاجم در عراق وجود ندارد، مدت‌هاست که محافل غربى بدین نتیجه رسیده اند که بغداد نمی‌تواند پیروز شود».
خبرنگار اعزامی «‌بى.بى.سى» به ایران طى گزارشى که از بخش انگلیسى رادیو لندن منتشر شد، گفت:
«من فکر می‌کنم کسى در این جنگ پیروز است که داراى اراده است و من فکر می‌کنم دو عامل در این جهت کاملاً به نفع ایرانى‌ها است: اولین عامل تعهد شگفت انگیز این ملت براى از بین بردن صدام ـ که در تهران کاملاً مانند کارتر، اسرائیلى‌ها و شیطان بزرگ، آمریکا، دیده می‌شودـ می‌باشد. دومین عامل، امواج عظیم انسانى است که همچون موجى در پى موج دیگر می‌آیند. احساس اکثریت این است که مردم ایران می‌خواهند بجنگند و خواهند جنگید تا به نحوى از انحاء صدام حسین را به تسلیم وادارند. اراده مطلقى براى ادامه جنگ در ایران وجود دارد که در قلب آن، اسلام و تشیع وجود دارد و به علاوه طبیعت سخت ایرانى‌ها».
تهیه و تدوین: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه


جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 7:14 عصر

شرح کامل عملیات خیبر

عملیات خیبر

پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی سراسر ارتش عراق، دشمن برای دست یابی به پدافند مطمئن تدابیری به کار بست؛ به گونه ای که در مناطق کوهستانی، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشت؛ و در مناطق پست، با به کارگیری موانع مصنوعی موقعیت خود را تحکیم بخشید. در عین حال، دشمن از موانع طبیعی نیز به منظور ایجاد اطمینان بیشتر بهره می گرفت. در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم از نگرانی دشمن نسبت به تهاجم قوای ایران کاسته بود. این موضوع در منطقه هورالعظیم بیشتر مشهود بود، به طوری که دشمن هیچ گونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود. عراق هرگز نمی پنداشت آب گرفتگی وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد؛ و نیز گمان نمی کرد قوای مسلح ایران تلاش اصلی خود را در این منطقه قرار دهند.

هم چنین عراق در سال های سوم و چهارم جنگ تاکتیک های جدیدی اتخاذ کرد، که طبعا نیازمند به کارگیری تاکتیک ها و تدابیر جدید بود. به منظور برهم زدن معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و به دست گرفتن ابتکار عمل، منطقه هور با سه ویژگی انتخاب گردید:

ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات آبی خاکی،سرعت عمل،غافلگیری.

منطقه هور با توجه به تجارب به دست آمده از عملیات رمضان تا والفجر 4 و با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن، و نیز نقش زمین و تاثیر گذاری آن، انتخاب شد. نظر به راکد بودن نسبی آب هور و وسعت بیش از اندازه آن، که طبعاً منجر به طولانی شدن عقبه های نیروهای خودی می شد و نیز فقدان زمین مناسب جهت قدرتمندی و قابلیت های نیروهای خود (پس از عملیات رمضان تا قبل از خیبر)، از جمله شرایط و عواملی بود که موجب می شد دشمن تصور عملیات گسترده را از طرف هور نداشته باشد و همین تصور باعث گردید که عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی و شرقی دجله تنها با چند گردان پدافند نماید.

در این میان، اجرای عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شمال هور، به رغم نتایج غیرمطلوب آن، نتیجه ای بزرگ – هر چند غیر مستقیم – بر جای گذارد. عملیات در منطقه چزابه، شناسایی موقعیت ضعیف دشمن در منطقه هور را در پی داشت.

فرماندهان سپاه پاسداران که به مناسبت عملیات والفجر مقدماتی در آن منطقه حضور یافته بودند، با مشاهده نقاط ضعف دشمن، سریعاً به طراحی عملیات خیبر پرداختند و با استفاده از تجربه حاصل از عملیات والفجر مقدماتی، ضریب امنیت را شدت بخشیده و رعایت حفاظت اطلاعات را اصل قرار دادند. مضافاً به این که دو نکته مهم دیگر در دستور کار قرار گرفت. نکته اول، فعالیت های شناسایی بود که با توجه به رعایت اصل حفاظت، به نیروهای بومی سپاه خوزستان واگذار شد.

نکته دوم، تغییر در سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد قابلیت عملیات آبی – خاکی بود که باید متحقق می شد ، بر همین اساس، یگان دریایی سپاه (قرارگاه نوح) تشکیل شد. در عین حال، برای جلوگیری از هوشیاری دشمن، قرارگاه دریایی سپاه در بوشهر فعال گردید تا به این وسیله تلاش جدید به منظور افزایش فعالیت در خلیج فارس تلقی گردد.

 

 

 

اهداف عملیات

هدف از عملیات خیبر عبارت بود از انهدام نیروهای سپاه سوم عراق، تامین جزایر مجنون شمالی و جنوبی، ادامه تک از جزایر و محور طلائیه به سمت نشوه و الحاق به نیروهایی که از محور زید به دشمن حمله می کردند. در نظر بود که خشکی شرق دجله از طریق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقویت کند.

 

منطقه عملیات

منطقه عملیاتی که در شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه واقع شده است، از شمال به العزیر و از جنوب به القرنه – طلائیه محدود می گردد.

این منطقه دارای دو نوع طبیعت متفاوت است: هور و خشکی. قسمت خشکی، که حداقل عرض آن 8 کیلومتر و حداکثر 10 کیلومتر است، توسط دو هور بزرگ – هورالهویزه در شرق و هورالحمار در غرب آن – احاطه شده است.

هم چنین، منطقه مذکور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی – غربی تقسیم می شود که 3/4 آن در شرق رودخانه قرار دارد. جاده مواصلاتی عماره – بصره نیز در غرب رودخانه واقع است.

در داخل منطقه مزبور جزایر شمالی و جنوبی مجنون واقع است. هم چنین تاسیسات دیگری وجود دارد که عبارتند از: دکل های برق، دکل های تقویتی رادیو و تلویزیون، تاسیسات و کارخانجات کاغذ سازی، چاه های نفت و ...

هور منطقه ای است هم سطح دریا که در بعضی مناطق سطح آب آن 2 تا 3 متر بالاتر از آب دریاست و به طور کلی نسبت به مناطق هم جوار گود می باشد و در مسیر رودخانه های قدیمی و دایمی به وجود می آید و دارای روییدنی هایی به شرح زیر است:

نی با ارتفاع 2 تا 7 متر که عمدتاً در جاهای عمیق می روید.

بردی(1) که معمولاً ارتفاع آن بین 1 تا 2 متر است.

چولان(2) که در جاهای کم عمق می روید و ارتفاع آن کمتر از 50 سانتی متر است.

به علت پوشش فشرده سطح هور از نی، بردی و چولان، تردد در آن تنها از معابری خاص (آبراه ها، نهر ها و یا محل عبور حیوانات وحشی) امکان پذیر است.

 

علت انتخاب هور

علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شد، علت انتخاب هور به لحاظ عوامل زیر بود:

پرهیز از تک جبهه ای (حمله رویاروی و مستقیم به دشمن را تک جبهه ای می گویند).

حمله به جناح دشمن؛ شکل حضور دشمن در منطقه شرق بصره به گونه ای بود که الحاق نیروهای خودی در طلائیه و سپس رسیدن به عقبه دشمن در نشوه، جناحی عمده از دشمن به تصرف در می آمد که تزلزل خطوط دشمن را در پی داشت.

عدم تصور دشمن نسبت به انجام عملیات در هور.

بکر بودن منطقه.

غیرممکن بودن مانور زرهی برای دشمن.

 

استعداد دشمن

منطقه مورد نظر برای عملیات در حوزه استحفاظی سپاه سوم عراق قرار داشت و در جریان عملیات یگان های زیردر این منطقه حضور یافتند:

الف -یگان های پیاده :

تیپ های 3، 5، 11، 18، 605، 702، 704، 93، 95، 96، 701، 501، 35، 419، 108، 113، 427، 36، 22، 23، 28، 418، 422، 19 پیاده.

ب - یگان های رزهی:

تیپ های 30، 16، 6، 56، 14، 26 و 37 زرهی و تیپ 55 مختلط.

ج -یگان های مکانیزه:

تیپ های 25، 8، 27، 15 و 20 مکانیزه.

د -گارد مرزی و گارد ریاست جمهوری:

تیپ های 5، 8 و 11 گارد مرزی و یک تیپ از گارد ریاست جمهوری.

ه- نیروی مخصوص:

تیپ 65.

و -جیش الشعبی و کماندو:

بیش از 10 گردان.

ز - توپخانه:

حدود 30 گردان.

 

قوای خودی

هدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله وسلم بود. دو قرارگاه اصلی (کربلا و نجف) و پنج قرارگاه فرعی (نصر، حنین، بدر، حدید و فتح) تحت امر قرارگاه مرکزی بودند. یگان های عملیاتی نیز به شرح ذیل بود:

الف – سپاه پاسداران:

لشکرهای 5 نصر، 8 نجف اشرف، 31 عاشورا، 19 فجر، 41 ثارالله، 17 علی ابن ابی طالب علیه السلام، 14امام حسین علیه السلام، 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و 7 ولی عصر(عج).

تیپ های مستقل 15 امام حسن علیه السلام، 10 سید الشهداعلیه السلام، 44 قمر بنی هاشمعلیه السلام، 33 المهدی (عج)، 18 الغدیر و 21 امام رضاعلیه السلام.

تیپ های مستقل زرهی 72 محرم، 20 رمضان و 28 صفر.

یگان دریایی (قرارگاه نوح).

در مجموع، سپاه پاسداران 220 گردان عملیاتی در اختیار داشت و استعداد توپخانه آن نیز 7 گردان بود.

ب - ارتش جمهوری اسلامی:

لشکر های پیاده 77، 21، 28 و 55.

لشکرهای زرهی 81، 16 و 92.

قرارگاه خاتم الانبیاءصلی الله علیه و آله وسلم به عنوان قرارگاه مرکزی:

قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم فرماندهی قرارگاه های فرعی را به عهده داشت:

قرارگاه نصرهدایت لشکر 5 نصر و تیپ 15 امام حسنعلیه السلام را به عهده داشت.

قرارگاه حدید هدایت تیپ 44 قمر بنی هاشم و تیپ 21 امام رضا علیه السلام را به عهده داشت.

قرارگاه فتح هدایت لشکر 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و تیپ 33 المهدی (عج)+ تیپ 18 الغدیر را به عده داشت.

قرارگاه حنین هدایت لشکر 17 علی ابن ابی طالب علیه السلام و لشکر 41 ثارالله و تیپ 10 سیدالشهداعلیه السلام را برعده داشت.

قرارگاه بدر هدایت لشکر 8 نجف، لشکر 31 عاشورا، لشکر 19 فجر را به عهده داشت.

قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عده داشت.

از ارتش لشکرهای 77، 21 و 28 پیاده و لشکر 8 زرهی.

از سپاه لشکر 14 امام حسین علیه السلام، 7 ولی عصر (عج) و تیپ زرهی 72 محرم.

لازم به ذکر است که لشکر 16 و 92 زرهی ارتش در حین عملیات به کار گرفته شدند.

 

طرح عملیات

دو قرارگاه کربلا و نجف ماموریت داشتند ضمن تامین اهداف محوله، روی پل دوعیجی در شمال نشوه (غرب نهر کتیبان) الحاق کرده و سپس به سوی بصره ادامه عملیات دهند.

قرارگاه کربلا می بایست با عمل ازمحور زید و چسبیدن به نهر کتیبان جهت مسدود کردن منطقه ورودی دشمن در دو عیجی اقدام می کرد. قرارگاه نجف نیز پس از دستیابی به العزیر و القرنه و تصرف جزایر مجنون و الحاق به طلاییه، جهت بازکردن جاده طلاییه – نشوه که تنها امید برای ادامه عملیات و انتقال نیرو و مهمات بود، اقدام نماید. یگان های تحت امر این قرارگاه می باید با عبور از طلاییه به سمت نشوه و تامین آن در پل دوعیجی به قرارگاه کربلا(نیروهای ارتش)ملحق می شدند. قرارگاه نجف برای تصرف اهداف خود به تشکیل پنج قرارگاه فرعی (نصر، بدر، حنین، حدید، فتح) مبادرت می ورزید.

قرارگاه دیگری با نام نوحعلیه السلام وظیفه ترابری دریایی و پشتیبانی یگان های عمل کننده را برعهده داشت.

 

شرح عملیات

نکته قابل توجه قبل از آغاز تک، حضور گسترده نیروهای مانور قدس در مناطق عملیاتی، پس از انجام مانور در مراکز مختلف شهرستان ها بود. علاوه بر این، با توجه به مانور قدس و تهدید و اقدامات جنون آمیز دشمن و حمله موشکی به دزفول و بمباران شهرهای کرمانشاه، ایلام، رامهرمز و ...، جو کلی جنگ در کشور، شکل خاصی به خود گرفته بود.

عملیات در ساعت 21:30 روز 3/12/1362 با رمز یا رسول الله آغاز شد. در مرحله اول نیروهای قرارگاه نجف با تهاجم سراسری در مناطقی همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره – العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون استقرار یافتند. در این میان، قرارگاه کربلا که در محور زید وارد عمل شده بود، با به دست آوردن کمترین موفقیت موجب بازگشت یگان های ارتش به مواضع قبلی خود شد.

 

در مرحله دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر مجنون و طلاییه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شد؛ بنا به عللی پیشروی انجام نشد. در مقابل، دشمن به تدریج خود را بازیافته و پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی حوالی جاده بصره – العماره گذارد و سپس روی طلاییه متمرکز شد.

در ادامه عملیات، پس از آن که محور زید با عدم موفقیت مواجه شد، لشکر 14 سپاه پاسداران که تحت امر قرارگاه کربلا (ارتش) بود، آزاد شده و به همراه لشکر 27 ماموریت طلاییه را به عهده گرفت. در آن شب نبردی سخت درگرفت که تا صبح به طول انجامید . در این میان، فشار دشمن همچنان ادامه داشت و با آن که محور جاده طلاییه – به طول 6 کیلومتر– در اختیار نیروهای خودی بود، لیکن وسعت کم منطقه مانور از یک سو و آتش انبوه و بسیار زیاد دشمن از سوی دیگر، امکان پیشروی الحاق با محور جزایر مجنون را ناممکن ساخته بود. به همین خاطر از ادامه عملیات در طلاییه صرف نظر شد و به این ترتیب اهداف عملیات خیبر به حفظ جزایر مجنون محدود شد.

بر همین اساس و با توجه به فشارهای دشمن، مرحله سوم عملیات به منظور تثبیت موفقیت خودی در جزایر انجام شد. دشمن که هر گونه حضور نیروهای ایرانی در هور را خطری برای جاده بصره – العماره می دانست با اجرای آتش شدید و توان پیاده وزرهی می کوشید جزایر مجنون را بازپس گیرد. این در حالی بود که نیروهای خودی خسته از چند روز جنگ، نداشتن عقبه نزدیک و نیز عدم حمایت آتش توپخانه، به مقاومت خود ادامه می دادند. متقابلاً، دشمن با تمرکز صدها قبضه توپ روی جزایر و بمباران مداوم آن ها با هواپیما و نیز در اختیار داشتن عقبه خشکی با واحدهای زرهی خود فشارهای متعدد و طاقت فرسایی را وارد می ساخت.

به رغم وضعیت یاد شده، نیروهای خودی می کوشیدند به هر صورت ممکن جزایر را حفظ نمایند. براین اساس، سپاه پاسداران با تمام استعداد خود جهت دفع تهاجم دشمن و حفظ جزایر در آن جا استقرار یافت.

نهایتاً دشمن که در مقابل خود مقاومتی غیر قابل تصور و پیش بینی مشاهده می کرد، به تدریج از بازپس گیری جزایر ناامید شد و به تحکیم مواضع پدافندی خود مبادرت ورزید.

 

نتایج عملیات

عملیات خیبر که به آزاد سازی منطقه ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در طلاییه انجامید، موجب افزایش عزم بین المللی در جهت کنترل ایران و جلوگیری از شکست عراق گردید؛ به گونه ای که از تاریخ 3/12/1362 (زمان آغاز عملیات خیبر) تا تاریخ 30/7/1363 تعداد 474 طرح صلح از سوی 54 کشور مختلف جهان ارایه شد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در تاریخ 11/3/1363 قطع نامه 552 خود را در خصوص پایان دادن به جنگ ایران و عراق تصویب نمود. این در حالی بود که هیچ یک از قطع نامه و طرح های مذکور نظر ایران را تامین نمی کرد.

هم چنین، در این عملیات فرماندهان جنگ به اهمیت تاثیر تجهیزات دریایی و آبی – خاکی برای کسب نتایج مهم و حیاتی پی بردند و نیز سپاه پاسداران به یکی از ضرورت های حساس و حیاتی در تکمیل و توسعه سازمان خود آگاه گردید و آن لزوم ایجاد تقویت و توسعه یگان های دریایی برای انجام عملیات های آبی – خاکی بود. این رهیافت، قابلیت سپاه در انجام عملیات عبور از هور و رودخانه های بزرگ را توسعه داد و هسته اصلی عملیات های بدر، والفجر8، کربلا3، 4 و 5 و نیز زمینه ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران گردید.

 

تلفات و ضایعات عراق در این عملیات به شرح ذیل می باشد:

کشته و زخمی شدن حدود 15000 نفر.

به اسارت درآمدن 1140 نفر .

انهدام 150 تانک و نفربر و 200 خودرو.

به غنیمت در آمدن 10 تانک و 60 کامیون.

انهدام 21 تیپ به میزان 20 تا 100 درصد

 

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: خیبر

زمان‌ اجرا: سوم اسفندماه 1362

تلفات‌ دشمن‌ : 16140 کشته زخمی

رمز عملیات: یا رسول‌ الله (ص)

مکان‌ اجرا: هورالهویزه‌ - جبهه‌ جنوبی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در جزایر مجنون‌ و هورالهویزه و ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در پاسگاه‌ زید

اهداف‌ عملیات: ادامه‌ تاکتیک‌ تعقیب‌ متجاوز، ضربه‌ زدن‌ به‌ ماشین‌ جنگی‌ دشمن‌ و به‌ کارگیری‌ ابتکار عمل‌ و تهدید جاده‌ بغداد - بصره‌ و تصرف‌ و تأمین‌ جزایر مجنون‌ و بخشی‌ از هورالهویزه‌

 


چهارشنبه 96 مرداد 11 , ساعت 3:54 عصر

این فقط مقدار اندکی از هزینه  های  سازش است


جمعه 96 مرداد 6 , ساعت 7:58 عصر

 

اگر قطعنامه 598 را امام نمی‌پذیرفت، جبهه‌های جنگ متحول نمی‌شد. به ‌این خاطر که ما در تیر ماه کمبود نیرو داشتیم، اقتصاد جنگ به شدت ضعیف شده بود. اما وقتی امام قطعنامه 598 را پذیرفت تحولی اساسی به وقوع پیوست. آنقدر نیرو به جبهه‌ها آمد که ما دیگر توان سازماندهی آنها را نداشتیم... صدام محتوای قطعنامه 598 را قبول نداشت و دنبال قطعنامه 599 بود تا حداقلی را به دست بیاورد و به مردمش بگوید ...
کد خبر: 65924
تاریخ انتشار: 05 مهر 1388 - 12:50 27 September 2009
امتیاز خبر: 95 از 100 تعداد رای دهندگان 37204

هفته دفاع مقدس بهانه ای است تا رسانه ها ضمن بازگو کردن ابعاد مختلف یکی از طولانی ترین جنگ های نیم قرن اخیر در جهان بتوانند با گذر زمان ناگفته های این رویداد را نیز از زبان کسانی که مستقیم در جنگ و یا اداره جنگ درگیر بودند روایت کنند.هفته نامه «میهن» در گفت‌وگویی تفصیلی با محسن رضایی، فرمانده جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روزهای جنگ، از جمله افرادی است که گفته می‌شود ناگفته‌های بسیاری دارد. رضایی پیش از این سخن از باز کردن جعبه سیاه جنگ گفته بود؛ موضوعی که بسیاری مشتاقانه در انتظار وقوع آن هستند. اما در این گفت‌وگو وی به برخی از ابعاد جنگ به ویژه بحث پایان جنگ، موضوعی که همواره بحث برانگیز بوده، پرداخته است.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، رضایی در پاسخ به اینکه دلایل شروع جنگ چه بوده است گفت:

دو دیدگاه نسبت به جنگ وجود داد. دیدگاه اول‌این است که اگر انقلاب نمی شد جنگ صورت نمی گرفت و جنگ پیامد انقلاب بود. دیدگاه دوم‌این است که اگر لانه جاسوسی تسخیر نمی شد جنگ اتفاق نمی‌افتاد. من می‌خواهم به‌ این نظرات، نظر سومی را اضافه کنم که اگر صدام درگیری با انقلابیون ‌ایران را شروع نمی کرد جنگ اتفاق نمی افتاد.

یعنی اگر صدام امام را از عراق بیرون نمی کرد و بعد از انقلاب با آمریکایی ها علیه ما دست به همکاری نمی زد جنگی به وجود نمی آمد. ما باید ببینیم نقطه مبدا درگیری کجاست. قبل از انقلاب یا بعد از انقلاب. بعضی ها می گویند نقطه درگیری که نهایتا منجر به درگیری شد قبل از انقلاب بود؛ یعنی زمانی که خیلی از نیروهای انقلاب در عراق بودند.


صدام فردی بود که امام خمینی را بر خلاف خواستش تبعید مجدد کرد و اجازه نداد در عراق بماند. خب با ‌این اقدام قبل از آن که انقلاب اتفاق بیفتد، صدام عملا با انقلاب درگیر شد و احتمالا زد و بندهایی هم با امریکایی ها داشت. از آن زمان به بعد می بینیم که درگیری بین‌ایران و عراق افزایش یافت. حتی یک ماه قبل از‌این که جنگ به صورت رسمی در 31 شهریور شروع شد، صدام حمله کرد و خاک میمک را گرفت و در بغداد اعلام کرد ما مناطقی را که‌ایران در زمان شاه گرفته بود در زمان جمهوری اسلامی آزاد کردیم. اما 31 شهریور جنگ رسمی شروع می شود.

* فضای جنگی خود به خود سیاست های جنگی را در پی دارد و سایه اش را روی مطبوعات، احزاب و گروه های سیاسی هم می اندازد. غربی ها با تحمیل جنگ و مشغول کردن انقلاب می خواستند در بین انقلابیون اختلاف‌ایجاد کرده و در نتیجه عده‌ای را از قطار انقلاب پیاده کنند و به‌این ترتیب فرصت‌هایی را ‌ایران بگیرند. به عنوان مثال فضای جنگی باعث شد که سیاست های دولتی بر اقتصاد کشور سایه بیندازد و بخش خصوصی به حاشیه رانده شود. به نظر من غربی ها دنبال تصرف خاک‌ایران نبودند بلکه می خواستند به نهادها و ساختارها ضربه بزنند. ما در زمان طلایی انقلاب فرصتی برای توجه به تحزب نداشتیم. به نظر شما جنگ چه فرصت‌هایی را از ما گرفت و ما بعد از جنگ برای جبران فرصت های از دست رفته چه کردیم؟

شما در حقیقت سوالتان به اهداف جنگ بر می گردد. ببینید هرکدام از کشورهای مخالف انقلاب یک هدفی از جنگ با‌ایران داشتند. هدف آمریکایی ها از جنگ‌این بود که بستری فراهم کند که غربزده ها قدرت بگیرند.

وقتی بخشی از خاک کشور اشغال شود، دو راه وجود دارد؛ یکی‌این که با تکیه به خودمان سرزمینمان را آزاد کنیم و دیگری با تکیه به نیروهای بین‌الملل. آنها چون فکر می کردند که ما خودمان نمی توانیم سرزمینمان را آزاد کنیم می گفتند‌ایران بخشی از خاکش را از دست می دهد و وارد دوران ضعفی می شود. در ادامه غربی ها وارد عمل شده، خاکش را به ازای گرفتن استقلالش پس می دادند و تصمیم داشتند ضمن گرفتن استقلال‌ ایران، نیروهای همسو با خود را هم سر کار بیاورند. در حقیقت جنگ از دید آمریکایی ها برای‌این نبود که عراقی ها حتی یک متر از خاک‌ ایران را بگیرد. آمریکایی ها دنبال‌ این بودند که با فشار صدام، استقلال ما را بگیرند و دوستان خودشان را سر کار بیاورند.

صدام دنبال‌ این بود که مسأله اروند رود را حل کند و قرارداد 1975 را ملغی اعلام کرده و تغییراتی در مرزها به وجود بیاورد. شوروی ها انگیزه‌شان‌ این بود حالا که به افغانستان رفته‌اند آمریکا و قدرت های دیگر سرشان جای دیگر گرم باشد تا آن ها بتوانند خودشان را در افغانستان تثبیت کنند. کشورهای عربی دنبال‌ این بودند که ‌ایران دست از شعارهای انقلابی بکشد. اما اگر ‌ایران می توانست در‌ این جنگ پیروز شود همه معادلات به هم می‌خورد. ولی هیچ کسی فکرش را نمی کرد که‌ایران بتواند پیروز شود.

* چرا؟

چون ارتش از بین رفته بود و افسران سرهنگ به بالا اکثرا از ‌ایران رفته بودند. ما سرهنگ زیادی در ارتش نداشتیم و اکثر نیروهای ارتشی از افراد جوان بودند. نکته دیگر آن که اکثر تجهیزات نظامی ‌ایران غربی بود و مهمات سلاح های نظامی از غرب تامین می شد. به خاطر همین آن ها مطمئن بودند که با نرساندن مهمات به‌ ایران، صد درصد پیروز می شوند و اصلا فکر نمی کردند که محاسباتشان درست از آب در نیاید.

* به نظر می رسد ما از سال 1367 هم که جنگ به پایان رسید تا امروز در حالت آتش بس با عراق به سر می بریم و قرارداد مشخصی بین دو کشور وجود ندارد.

اینگونه نیست. قطعنامه 598 با پیشنهادات آتش بسی که قبل از آن ارائه می شد خیلی فرق داشت. قطعنامه 598 اولین قطعنامه‌ای است که دارای شرایط صلح بود. فرق آتش بس با صلح‌این است که در صلح برای مسائل اساسی مورد اختلاف مثل مرز بین الملل یا خسارات راه حل ارائه می شود. تا قبل از قطعنامه 598 در هیچ کدام از قطعنامه ها صحبت از تعیین مرز و پرداخت خسارت و شناسایی متجاور نشده بود. قطعنامه 598 یک ویژگی داشت‌این بود که برای اولین بار روی مسائل مورد اختلاف دست گذاشته بود.

* برای چه‌این اتفاق افتاد؟

برای‌این که‌ایران در یک جهش عملیاتی قرار گرفت. فاو را گرفت، شلمچه را گرفت، به بصره نزدیک شد، جزایر خیبر را در دست داشت و در اثر‌این موفقیت ها در داخل خاک عراق قطعنامه 598 صادر شد. بنابر‌این وقتی‌ایران قطعنامه 598 را پذیرفت در حقیقت صلح را پذیرفت.

* با ‌این حال به نظر می رسد به دلیل‌این که ما هنوز قراداد صلح مشخصی با عراق نداریم شاهدیم که الان نیز عراقی ها قرارداد الجزایر را زیر سوال می برند، مسئله غرامت جنگ حل نشده و اختلافات مرزی وجود دارد.‌ایا به دلیل مسائل رخ داده بعد از جنگ، مفاد قطعنامه 598 پیگیری نشد؟

دو بحث وجود دارد. یکی از نظر حقوقی هست که وضعیت حقوقی مرزهای ما بعد از جنگ قوی تر از قرارداد 1975 شد .چرا که 1975 قراداد الجزیره بود که بین‌ایران و عراق امضا شد اما هیچ گاه به عنوان یک سند قطعی در شورای امنیت مصوب نشد. اما قطعنامه 598 مصوب شورای امنیت بوده و قوی تر از 1975 است. بنابر‌این وضع حقوقی ما با عراق الان بهتر از زمان شاه است اما در مورد اجرایی شدن قطعنامه 598 بحث‌هایی وجود دارد. برخی بندها اجرا شده و برخی دیگر اجرا نشده است. مثلا بند مربوط به اسرا و میله گذاری مرزی اجرا شد؛ اما هزینه های جنگ را هنوز نتوانستیم بگیریم؛ بنابر‌این با قطعنامه 598 گام های زیادی برداشته شد.

* شما با مقطعی که جنگ خاتمه پیدا کرد، موافقید؟

با حوادث مرداد ماه ما به ‌این نتیجه رسیدیم که جنگ باید همین مسیر را برای خاتمه یافتن طی می کرد. در تیر ماه 1367 عراق مرتب حمله می کرد و جلو می آمد و اعتبار قطعنامه 598 عملا از بین رفته بود. خود قطعنامه البته وجود داشت اما اعتبارش از بین رفته بود. به هر صورت ما در اوج اقتدار، پذیرش قطعنامه را به دست آوردیم اما قبلش نزدیک بود در اوج شکست آن را بپذیریم.

* چطور؟

ما قطعنامه را تیر ماه پذیرفتیم. اما جنگ خاتمه پیدا نکرد و در مرداد ماه اتفاقات جدیدی افتاد که اوضاع رفته رفته به نفع ما برگشت چرا که ما کم کم آماده می شدیم که بصره را هم تصرف کنیم. اما امام جلوی ما را گرفت. در مرداد ماه 1367ما حمله عراق به خرمشهر را دفع کردیم، حمله به کرمانشاه را دفع کردیم، جبهه های ما پر از نیرو شده بود و بسیاری از مشکلات اقتصادی حل شده بود و آماده بودیم به بصره حمله کنیم اما امام به ما اعلام کرد که ما قطعنامه 598 را پذیرفته‌ایم و از مرز جلوتر نروید.

* اختلاف نظر شما برای پایان جنگ به چه زمانی مربوط می شود؟

به تیر ماه، یعنی زمانی که ارتش عراق مرتب به ما حمله می کرد و ما معتقد بودیم که با‌این شرایطی که ما داریم باید یک تحول اساسی در پشتیبانی نیروهای مسلح صورت بگیرد.

* اگر قطعنامه با محتوای قطعنامه 598 در سال 1362 به ‌ایران پیشنهاد می شد، آایا مورد موافقت قرار می گرفت یا شرایط خاص سال 1367 باعث شد قطعنامه را بپذیرید؟

به نظر من مشکلی نبود و ما می پذیرفتیم. به‌این دلیل که وقتی قطعنامه 598 صادر شد‌ایران در سال 1366 قطعنامه را به صورت مشروط و غیر علنی می پذیرد.‌ ایران پذیرش خود را به سازمان ملل اعلام می کند و می گوید روی برخی از بندها‌ ایراد دارد. پذیرش غیر علنی قطعنامه 598 نکته‌ای است که تا به حال مطرح نشده و در سطح جامعه مطرح نشده است اما 21 سال پس از پایان جنگ بد نیست به آن پرداخته شود. خیلی ها فکر می کنند‌ایران در سال 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت اما‌ایران یک سال قبلش قطعنامه را پذیرفته بود اما بنا نبود که‌این موضوع افشا شود تا مذاکرات پیش رود و مانعی برای ادامه مذاکرات پیش نیاید.

* ما معتقدیم که جنگ را با پیروزی به پایان بردیم اما ظاهرا خیلی خوشمان نمی‌اید که در مورد پایان جنگ صحبتی کنیم. الان شما از هر نوجوانی که سوال کنید به شما می گوید جنگ‌ایران و عراق چه زمانی آغاز شد اما روز باشکوه صلح را خیلی ها نمی شناسند. چرا ما همیشه آغاز جنگ را به فال نیک می گیریم اما برای پایان جنگ و آغاز صلح بزرگداشتی برپا نمی کنیم؟

این یکی از غفلت‌هایی است که مدیران کشور مرتکب شده اند. من معتقدم هفته آخر مردادماه از 25 مرداد تا 31 مرداد را باید به عنوان هفته پاپانی جنگ و هفته پیروزی جشن بگیریم.

* چرا‌این اتفاق رخ نداده است؟

چند دلیل دارد. دلیل اول ‌این که امام قطعنامه 598 را با تلخی پذیرفت. البته بعد از پذیرش قطعنامه صدام به‌ایران حمله کرد و شکست های پی در پی را متحمل شد که شکست های آخر صدام، آن تلخی را به میزان زیادی جبران کرد. از طرفی در نیمه مرداد ماه که صدام اعلام کرد قطعنامه 598 را قبول دارد کسی باور نمی کرد که جنگ تمام شده و ‌این احتمال داده می‌شد که صدام هر لحظه احتمال دارد حمله کند. در نتیجه تا چهار یا پنج سال نیروهای ما در مرز مستقر بودند و احتمال حمله داده می شد. اما وقتی که صدام به کویت حمله کرد و اعلام کرد قرارداد 1975 را قبول دارد می شد به عنوان پیروزی در نظر گرفت. از آن مقطع به بعد غفلتی شد و پایان جنگ اعلام نشد. شاید هم از بس صدام انسان شروری بود تا زمانی که اعدام شد کسی باورش نمی‌شد که دوباره به ‌ایران حمله نکند.

از طرف دیگر بعضی ها خوششان می آمد که پایان جنگ در هاله‌ای از ابهام باقی بماند. چون وقتی در پرده‌ای از ابهام باقی بماند پایان جنگ، پذیرش قطعنامه تفسیر می شد و پذیرش قطعنامه یعنی شکست.


یکی از اختلافات من با آقای هاشمی هم همین بود که ‌ایشان پایان جنگ را بیشتر ارتباط می داد به پذیرش قطعنامه 598. البته‌ایشان دو سه سال می شود که موضع خود را اصلاح کرده و به حوادث بعد از پذیرش قطعنامه 598 هم می پردازد.
از سوی دیگرتعدادی از افرادی هم که خود را حزب اللهی می نامند و فرماندهان و مسئولان زمان جنگ را هم متهم می کنند که نتوانستند جنگ را اداره کنند، خوششان می‌اید که بگویند عده‌ای جام زهر را به حضرت امام نوشاندند. منافع‌این ها هم در‌این است که پایان جنگ روشن نشود.

* این گروه آخر افرادی هستند که عمدتا در جنگ حضور نداشتند اما اکنون ادعاهای زیادی مطرح می کنند. شما چه پاسخی به ‌این گروه دارید؟

پاسخ ما برای همه یکسان است. ما معتقدیم که جنگ در هفته آخر مرداد تمام شد نه در هفته آخر تیرماه. هفته آخر تیرماه‌ایران قطعنامه 598 را می پذیرد اما جنگ تمام نمی شود و ادامه پیدا می کند. جنگ به صورت گسترده و اساسی هم ادامه پیدا می کند. دشمن حتی در اوائل مرداد ماه دوباره خرمشهر را محاصره می کند جاده اهواز به خرمشهر را می گیرد.
در واقع وقتی ما قطعنامه 598 را پذیرفتیم، آتش بس‌ایجاد نشد چرا که صدام آن را نپذیرفت و با هجومی جدید دوباره به‌ایران حمله کرد و عملا جنگ جدیدی شروع شد.

* برای چه؟

برای‌این که صدام محتوای قطعنامه 598 را قبول نداشت و دنبال قطعنامه 599 بود تا حداقلی را به دست بیاورد و به مردمش بگوید اگر هشت سال سرمایه مملکت و جوانان کشور را به باد داد لااقلی حاصلی به دست آورده است. مثلا بگوید میمک را به دست آورده یا تپه‌ای را تصرف کرده و بی حاصل نبوده است.

* شما اشاره کردید که ما قبل از پذیرش رسمی قطعنامه 598، آن را به صورت غیر علنی و مشروط پذیرفته بودیم و تنها خواستار تغییرات در بندهای آن بودیم. آیا نیروهایی که در آن زمان با قطعنامه مخالفت کردند دنبال قطعنامه جدیدی با محتوای بهتر بودند یا همان قطعنامه را قبول داشتند اما مقطع پذیرش آن را مناسب نمی دانستند؟

من شخصا هیچ‌گاه وارد بعد سیاسی پایان جنگ نشدم. چون می دیدم که بین امام و مسئولان سیاسی اختلاف نظر هست. من سکوت می‌کردم اما معتقد بودم که اگر قرار است جنگ ادامه پیدا کند باید یکسری کارها صورت گیرد و یک سری امکانات فراهم شود. من با‌ اینکه خودم عضو شورای عالی دفاع بودم وارد خیلی از بحث ها در مورد پایان جنگ نشدم. بعد از پذیرش قطعنامه 598 من مطمئن شدم که امام بهترین کار را کرد. چون اگر قطعنامه 598 را امام نمی پذیرفت جبهه های جنگ متحول نمی‌شد. به‌این خاطر که ما در تیرماه کمبود نیرو داشتیم، اقتصاد جنگ به شدت ضعیف شده بود. اما وقتی امام قطعنامه 598 را پذیرفت تحولی اساسی به وقوع پیوست. آنقدر نیرو به جبهه ها آمد که ما دیگر توان سازماندهی آن‌ها را نداشتیم.

* چرا‌ این اتفاق افتاد؟

وقتی مردم فداکاری امام را مشاهده کردند و صحبت امام با آن لحن احساسی منتشر شد گویی آتشی در جان مردم ‌ایران افکنده شد و غیرت مردم به جوش آمد. در نتیجه توانایی ما در جبهه ها افزایش پیدا کرد و توانستیم در برابر دشمن بعثی با قوت مقاومت کنیم.

* اگر تصمیم در پذیرش قطنامه‌ اینقدر مثبت بود پس چرا با عنوان جام زهر از آن یاد شد؟

به خاطر ‌این که احتمالا خود امام هم نمی دانست تصمیمش چه پیامدی دارد و چه اتفاقی رخ می دهد، کما‌ این که بعد از مرداد ماه امام گفتند من در ‌این جنگ یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستم و ‌این نشان می دهد که اتفاقات مثبت مرداد ماه و تحول در جبهه ها باعث تغییر معادله به نفع‌ ایران شده و امام را هم راضی کرده است.


یکی از شهیرترین استراتژیست های جنگ می گوید هدف از هر جنگی برقراری یک صلح بهتر است. بعد از گذشت 21 سال از پایان جنگ ما هنوز می بینیم که جو ‌ایران هراسی همچنان در منطقه وجود دارد و کشورهای عربی خریدهای تسلیحاتی زیادی انجام می دهند. دیدگاه اعراب نسبت به خلیج فارس و جزایر سه گانه مثبت نیست و رابطه ما با کشورهای غربی اگر بدتر از ابتدای انقلاب نشده باشد خیلی بهتر هم نیست. فشارها و تحریم ها همچنان ادامه دارد و اگر به لحاظ استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه نگاه کنیم متوجه می شویم که شرایط به صورت بالقوه آماده یک درگیری نظامی هست. آقای احمدی نژاد هم چندی پیش تائید کرد که آمریکا ظرف چند سال گذشته 15 بار قصد حمله به ‌ایران را داشته است. با توجه به ‌این که شرایط بالقوه برای هر نوع درگیری وجود دارد‌ آیا صلح فعلی، صلح بهتری نسبت به گذشته است یا خیر؟

* آقای محسن رضایی وقتی فرمانده سپاه بود خیلی جوان تر بود و تجربیات امروز را هم نداشت. اما امروز آقای رضایی در سطحی قرار دارد که حتی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری می شود. اگر آقای رضایی امروز با همین کاراکتر و تجریات فعلی فرمانده سپاه بود در مدیریت و فرماندهی نظامی چه تفاوتی داشت؟

حتما در بعد عملیاتی و نظامی برخی تصمیمات را نمی گرفتم و یکسری تصمیمات دیگر را اتخاذ می کردم.

* با توجه به ‌این که در شورای عالی دفاع حضور داشتید و به قول خودتان آن موقع سعی داشتید در تصمیم گیری های سیاسی مربوط به جنگ دخالت نکنید، آیا در تصمیم گیری های سیاسی که آن موقع از کنارش می گذشتید، بیشتر دخالت می کردید؟

قطعا یکی از جنبه‌هایی که اصلاح می کردم همین بود که تصمیمات سیاسی را از حالت فردی خارج کرده و به نقطه بهتری برسانم. برای دستیابی به صلح هم به راهکارهایی بهتر فکر می کردم و تصمیم می گرفتم اگر قرار است جنگ را ادامه دهیم جنگ را ضعیف ادامه ندهیم و همه امکانات کشور به صحنه بیاید تا جنگ طولانی و فرسایشی نشود.‌این اتفاق با تغییر در تصمیم گیری های سیاسی به وجود می آمد.

همچنین برخی برداشت‌هایی که من آن موقع به آن رسیده بودم و بعد از جنگ مشخص شد برداشت های درستی بوده، آن برداشت ها را با قوت بیشتری پیگیری می کردم.

* یک نظامی باید کارگزار سیاستمدار باشد یا سیاستمدار کارگزار فرمانده جنگ؟

این موضوع جزو اختلاف نظرهایی است که هم اکنون در علوم استراتژیک مطرح است. راه حلی که پیدا شده درک مشترک است. هم سیاستمداران سطح عالی کشور باید سیاست دفاعی را بفهمند و هم فرماندهان باید مسائل سیاسی را درک کنند. الان در کشورهای پیشرفته دوره های دفاع ملی‌ایجاد شده تا سیاستمداران و نظامیان درآن جا دروس مشترکی را بگذرانند. یعنی سیاسی ها آن جا دانش نظامی را فرا گیرند و نظامیان دانش سیاسی را تا هر دو همدیگر را درک کنند.

* زیباترین خاطره شما از دوران هشت ساله دفاع مقدس کدام است؟

شیرین‌ترین خاطره من مربوط به لبخندی است که امام بعد از فتح خرمشهر نثار ما کردند. بعد از فتح خرمشهر من خدمت ‌ایشان رسیدم تا گزارشی از عملیات ارایه دهم. در آن جلسه چنان تبسم و شادی بر چهره امام ظاهر شد که من تا حالا ندیده بودم.‌ ایشان از توضیحات من بسیار به وجد آمدند. آن تبسم هنوز در خاطر من نقش بسته است.


   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ