سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر دوستی ای که طمعْ پدیدش آرد، نومیدی ازمیانش می بَرَد . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 96 تیر 28 , ساعت 12:1 عصر

روابط عراق با ایران

از زمان تشکیل کشور عراق در سال 1920 تا سال 1958 که رژیم عراق از سلطنتی به جمهوری تغییر یافت، روابط دو ملت ایران و عراق بسیار گرم و صمیمی بود. هر دو کشور دارای حکومت سلطنتی و نظام پادشاهی بودند. قبل از آنکه دو دولت با هم ارتباطات سیاسی داشته باشند، به دلیل وجود قبور مطهر شش امام بزرگ شیعه در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، یک نوع رابطه اجتماعی عمیق بین مردم دو کشور برقرار شده بود. مردم ایران، رفت و آمد زیادی را جهت زیارت عتبات عالیات به عراق انجام می دادند. حوزه علمیه نجف اشرف، به عنوان یکی از مراکز علمی جهان تشیع، بسیاری از ایرانیان علاقمند به معارف اسلامی را به خود جذب می کرد. بسیاری از علمای بزرگ و مراجع تقلید شیعه که اکثر آنها ایرانی بودند در شهرهای نجف و کربلا ساکن می شدند. حوزه علمیه نجف، با حضور طلاب ایرانی، رونق فراوانی داشت. بسیاری از علمای بزرگ، بخشی از تحصیلات خود را در نجف انجام داده و سپس به ایران بازمی گشتند برای مثال آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی پس از بازگشت از نجف به ایران به عنوان بزرگترین مرجع شیعیان جهان، حوزه علمیه قم را رونق بخشیده و توسعه داد. علاوه بر آن بسیاری از ایرانی ها نیز در عراق ساکن شده و به توسعه حرم ائمه اطهار در آن کشور می پرداختند. در این دوران مردم ایران در تمام عرصه های مذهبی، اجتماعی و اقتصادی عراق حضور داشتند. حوزه علمیه نجف در مسائل سیاسی مربوط به ایران نیز حساس بود و در نهضت مشروطیت و نهضت تنباکو و جریان کشف حجاب، از خود واکنش نشان داد. با انجام کودتا در سال 1337هجری شمسی و تغییر نظام سلطنتی در عراق، روابط دو کشور تیره شد و هر دو کشور علیه هم تا سال 1348تبلیغات انجام می دادند. به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق، در سال 1348هجری شمسی موجب تشدید عوامل واگرایی دولت عراق با ایران شد. حزب بعث با اندیشه کمونیستی و وابستگی به شوروی و تکیه بر قومیت عربی و با تفکری ضد ایران و ایرانی و همچنین ضد شیعی، موجبات فاصله گرفتن دولت عراق از ایران را فراهم آورد. بنابراین با روی کار آمدن بعثی ها، روابط عراق با ایران تیره گردید. حزب بعث با تکیه بر اندیشه های افراطی قومیت عربی، پاکسازی ایرانی ها را از عراق آغاز کرد. شمار بسیاری از ایرانی هایی که سالهای سال پدران و مادرانشان به عراق رفته و حتی خود متولد آن کشور بودند، به جرم داشتن ریشه ایرانی در چند نوبت از آن کشور اخراج شدند. اموال و دارایی و سرمایه ایرانی های اخراجی از سوی رژیم بعثی عراق مصادره و با تحقیر آمیزترین رفتارها به ایران فرستاده می شدند. فقط در زمان شاه بیش از 50 هزار عراقی ایرانی تبار از عراق اخراج و به ایران بازگردانده شدند. رژیم بعث در طول حیات خود، ایران را دشمن شماره یک خود تلقی می کرد و به طور مرتب سیاست های ضد ایرانیش را توسعه می داد. در دوران رژیم شاهنشاهی همواره یکی از تهدیدات نظامی ایران، حمله نظامی عراق به مناطقی از نقاط مرزی ایران، در نظر گرفته می شده است. بر این اساس طرح های مقابله با ارتش عراق در رژیم گذشته آماده و بر اساس آنها برخی تمرینات نظامی نیز صورت گرفته بود. از سوی دیگر در دوران حاکمیت حزب بعث بر عراق، همیشه ایران به عنوان یکی از تهدیدات مهم دولت عراق تلقی می گردیده است. پس از گذشت حدود 2 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از برگزاری همه پرسی تغییر نظام سلطنتی به جمهوری اسلامی و با تأخیر، حسن البکر رئیس جمهور عراق در اواخر فروردین ماه سال 1358 پیام تبریکی برای امام خمینی ارسال نمود. رهبر انقلاب اسلامی نیز فوراً طی نامه ای در 28/1/1358 پاسخ وی را به شرح ذیل مرقوم داشتند: "پیام مودت آمیز آن جناب در مورد استقرار جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر شد. نهضت انفجاری ایران در اثر دیکتاتوری و اختناق و فشار رژیم پهلوی، هشداری بود برای همه مستکبرین در مقابل مستضعفین. من امیدوارم همه دولتها با ملتهای خود با مسالمت رفتار کنند. دولت ها باید در خدمت ملت ها باشند و ملت ها پشتیبان آنان تا آسایش برای همگان باشد. عاقبت اختناق ها، انفجار است و آن، نه صلاح ملت است و نه صلاح دولت. خداوند تعالی توفیق سِلْم و سعادت به همه عنایت فرماید والسلام علیکم"   حسن البکر و صدام می خواستند به ایران بیایند، شاید سوء نیت داشتند ولی با آمدن مسئولین ارشد حزب بعث به ایران موافقت نشد. با روی کار آمدن صدام، آقای مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت در تیر ماه 1358 پیام تبریکی برای انتصاب صدام به ریاست جمهوری فرستاد ولی در همان تیر ماه عراق به برخی نواحی ایران در آذربایجان غربی و کردستان حمله کرد که البته سفیر عراق از این کار عذرخواهی نمود. در شهریور 1358 وزیر خارجه ایران در حاشیه کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد در هاوانا با صدام دیدار کرد و خواستار رعایت پروتکل مربوط به سرحدات شد. در مهر ماه 1358 دولت عراق گفت که خسارات وارده به ایران را می پردازم ولی در همان مهرماه 1358، عراق تعدادی چاه نفت در نوار مرزی دو کشور حفر نمود. در نیمه اول سال 1358 سفیر ایران در عراق طی یک ملاقات 2 ساعته با امام خمینی در قم، ضمن ارائه گزارشی از وضعیت مبارزین عراقی و اهمیت مبارزات آنها، گفت: "عراقی ها اهداف و برنامه هایی دارند و در شرایط کنونی، تاکتیکِ اصرار بر مذاکره و نشست را تعقیب می کنند. آنها اصرار دارند یک شخصیت رسمی خارج از دولت موقت و مرتبط با شخص حضرتعالی با صدام مذاکره نماید." امام فرمودند: "من باید فکر کنم و بعد بگویم." روز بعد که به خدمت ایشان رسیدم امام فرمودند: " من تصور می کنم که عراقی ها حسن نیت ندارند و قصد فریب ما را دارند و من مصلحت نمی دانم در این شرایط شخصی را از طرف خودم بفرستم. این مسئله باشد تا انتخابات انجام شود و کشور نظم خود را بیابد. " یعنی رئیس جمهور، مجلس و دولت منتخب مجلس داشته باشیم. در مناسبتی که در یکی از جلسات شورای انقلاب شرکت کردم، تأکید کردم که اگر بنابر حفظ روابط در سطح عالی است، در برخوردها و شیوه های ارتباطی تجدید نظر کنید. در آن روزگار هر یک از روزنامه ها، رسانه ها و بخش های مختلف رادیو و تلویزیون، سازی جداگانه می زدند. مثلاً رادیو اهواز که برنامه عربی داشت توسط مخالفین رژیم عراق اداره می شد و آنچه که احزاب و سازمان های مبارز عراقی می خواستند پخش می شد. بدهی است که این سخنان در ارتباط ما و عراق و تلقی آنها از انقلاب اسلامی تأثیر می گذاشت. شورای انقلاب نسبت به فرستادن فردی که بطور رسمی با عراق مذاکره کند تردید داشت. امام معتقد بودند مذاکره فایده ای ندارد، زیرا عراق قصد فریب ما را دارد و نمی خواهد با ما و انقلاب اسلامی ما کنار بیاید. با روی کار آمدن صدام، روابط عراق با ایران تیره شد و هر چه زمان می گذشت بر تنش بین دو کشور افزوده می گردید. در آبان ماه 1358 عراق به چند پاسگاه مرزی حمله کرد که موجب شد تا مسئله قطع روابط با این کشور در شورای انقلاب مطرح شود ولی ایران بخاطر رعایت حسن همجواری از قطع رابطه خودداری کرد. از آغاز سال 1359 روابط دو کشور بیش از حد تیره شد. در اردیبهشت 1359 به سفارت ایران در بیروت حمله شد و در خرداد ماه 1359 دو کشور سفرای خود را فراخواندند. اختلافات سیاسی موجب توسعه جنگ تبلیغاتی بین دو کشور گردید و تلاش های عراق برای استفاده از قدرت نظامی موجب بروز بحران در مرزهای دو کشور شد.این بحران از اوایل فروردین ماه 1359 توسعه یافت تا منجر به جنگ گسترده در آخرین روز شهریور ماه گردید. تهاجم نظامی ارتش رژیم بعثی عراق به ایران، اولین جنگ رخ داده بین دو کشور نبوده است بلکه از ابتدای تشکیل کشور عراق، جنگ‌های مختصر دیگری هم بین دو کشور وجود داشته است. بنابراین، همواره بین ایران و عراق از زمان استقلال عراق در سال 1920 میلادی، حالت اختلاف، تنش ودرگیری نظامی وجود داشته است. قبل از استقلال نیز در زمانی که عراق بخشی از دولت عثمانی بود، همواره مسائل و اختلافات مرزی و مذهبی از عوامل تنش زا بین ایران و بین النهرین بوده است. بنابراین در طول تاریخ، در مناسبات ایران و عراق، ترکیبی از " ثبات و پایداری" و " تنش، درگیری و خطر جنگ" همواره وجود داشته است. اما اینکه چه وضعیتی و چه نوع روابطی بر دو کشور در دوره های مختلف حاکم بوده است، بستگی به مجموعه ای از عوامل ساختاری منطقه ای و بین المللی و نوع حکومت در دو کشور داشته است.تغییر ساختار در حکومت عراق پس از روی کار آمدن بعثی ها و همچنین تغییر معادلات منطقه ای، و در نهایت بدست گرفتن زمام امور عراق از سوی صدام حسین، زمینه را برای تیره شدن روابط با ایران و نیز شکل‌گیری تهدید علیه ایران ایجاد کرد. البته در تاریخ دو کشور، اتفاقات دیگری هم رخ داده که موجب شده است تا اختلافات دو کشور تبدیل به تهدید و پس از مدتی به بحران تبدیل شود. از جمله این تحولات مهم، اعلام خروج انگلیس از منطقه خلیج فارس در سال 1968میلادی و پیمان 15 ساله دوستی بین شوروی و عراق که در واقع یک پیمان استراتژیک بود و نیز از همه مهمتر، جنگ اسرائیل با اعراب در سال 1973 میلادی است.نگرانی اسرائیل از جبهه اعراب و اضافه شدن عراق به این جبهه، موجب شد تا رژیم صهیونیستی محور اصلی تحریک کرُدهای عراق شود. بر همین اساس آمریکا به این نتیجه رسید که از کردها در برابر رژیم عراق حمایت کند و در این راستا موافقت دولت شاهنشاهی ایران را نیز جلب نمود و ایران به عنوان یکی از مهم ترین پشتیبانان کردهای عراقی درآمد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ